در هفته گذشته اخبار مربوط به اسیدپاشی به تعدادی از زنان اصفهانی در رسانههای ملی و بینالمللی منتشر شد. اخبار منتشر شده در خصوص تعداد قربانیان این جنایت متفاوت است. برخی از آمار تعداد قربانیان را ۲ نفر ذکر کرده و برخی دیگر تا ۱۵ قربانی را نیز عنوان کردند، با این حال تا کنون تنها بستری ۴ نفر بر اثر بروز این سانحه در بیمارستان سوانح و سوختگی اصفهان گزارش شده است.
بر اساس شهادت قربانیان، این حوادث حین رانندگی به وقوع پیوسته و مجرمان نیز عمدتا موتور سوار بودهاند. بررسی هویت و سوابق قربانیان نشان میدهد که این افراد ارتباط خاصی با یکدیگر نداشتهاند. با توجه به گذشت زمانی کوتاه از وقوع این حوادث، بررسیهای نیروهای پلیس در خصوص شناسایی افراد خاطی همچنان ادامه دارد. نیروی انتظامی استان اصفهان اعلام کرده است که تحقیقات خود را در خصوص این پرونده جنایی با جدیت پیگیری خواهند کرد و تا کنون نیز موفق شدند ۴ متهم مربوط به این پرونده را شناسایی کنند.
در این میان واکنش رسانههای بیگانه و معاند به این پرونده و حدس و گمانهایی که در خصوص علل شکلگیری این جنایت صورت میگیرد، قابل توجه است. رسانههای بیگانه به طور همصدا حوادث اصفهان را به موضوع بدحجابی ربط داده و مدعی شدهاند که این اقدام از سوی گروههای تندرو و جهت مبارزه با بدحجابی صورت پذیرفته است.
بی.بی.سی فارسی یکی از مهمترین رسانههایی است که واکنشهایی زیادی به این حادثه نشان داده است. این رسانه علیرغم داعیه حرفهای بودن، پیش از تکمیل مراحل بازرسی و تحقیق توسط نیروهای پلیس خود را در جایگاه قاضی قرار داده و ارتکاب این جنایت را به گروههای خاصی با انگیزه مبارزه با بدحجابی نسبت داده است.
العربیه نیز با انتشار عکسی، قربانیان ایرانی خشونتهای اخیر در اصفهان را ۱۳ مورد ذکر کرده و در تیتر خبری خود سخن از ارتباط این حوادث با بدحجابی آورده است.
رادیو اروپای آزاد یکی دیگر از رسانهایست که در گزارش خود با استناد به پیامهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی عدم پوشش مناسب را وجه اشتراک قربانیان حوادث اصفهان اعلام کرده است.
خبرگزاری اسوشیتدپرس نیز پس از ذکر خبر دستگیری ۴نفر از مظنونین، از عرصه قضاوت عقب نمانده و با اجباری خواندن حجاب چادر در ایران، سعی کرده این نکته را به ذهن مخاطبان صادر کند که عدم استفاده از پوشش چادر دلیل قربانی شدن این زنان اصفهانی بوده است.
در بررسی رسانههای مختلف نمونههای بسیار دیگری میتوان یافت که همه تلاش خود را به کار بستند تا پروندهای جنایی را سمت و سویی سیاسی داده و آن را با رهیافتهای قانونی مبارزه با بدحجابی پیوند دهند. برای آشکار کردن غرضورزی این رسانهها میتوان به چند نکته توجه کرد:
1- اعلام شدن آمارهای مختلفی که هیچ گونه مطابقتی با آمار اعلام شده از سوی بیمارستان سوانح و سوختگی اصفهان ندارد نشان میدهد که این رسانهها پیش از آن که دغدغه رسالت خبری داشته باشند، در صدد بزرگنمایی و ایجاد جنجال رسانهای هستند.
2- نتیجهگیری این رسانهها در خصوص انگیزه مرتکبین به اسیدپاشی در شرایطی صورت گرفته که تنها چند روز از وقوع این حوادث گذشته و بررسیهای نیروی انتظامی اصفهان هنوز در مراحل اولیه قرار دارد. روند پیگیری حوادث جنایی در همه کشورها از طریق کانال نیروهای انتظامی و پس از آن نیروهای قضایی است. توجه به این نکته به خوبی نشان میدهد که این رسانهها هدفی جز ایجاد موجی تبلیغاتی علیه قوانین جمهوری اسلامی و سیاسی جلوه دادن حوادث ندارند.
3- شکلگیری جنایات زنجیرهای نه تنها در ایران بلکه در همه کشورهای جهان مسبوق به سابقه است. جنایت گران با اهداف مختلفی که عمده آنها ریشه روانی دارد اقدام به چنین اعمالی میکنند و تجربه پیشین نیز نشان داده که در همه موارد مجرمین پس از شناسایی طبق قوانین کیفری به جزای اعمال خود رسیدند.
در پایان باید به این نکته توجه کرد که این اولین بار نیست که رسانههای بیگانه تلاش میکنند تا مسائل داخلی و پروندههای جنایی را دستاویزی برای حمله به جمهوری اسلامی ایران قرار دهند. رسانههای غربی در حالی به سوءاستفاده از موضوع پرداختهاند که بر همگان روشن است که جنایت اصفهان توسط شخص و یا اشخاصی با انگیزههایی که هنوز روشن نشده صورت پذیرفته است. این موضوع بدون شک نمیتواند ارتباط معناداری با حاکمیت داشته باشد، در حالی که در جوامع غربی، شهروندان به کرات توسط نیروهای رسمی پلیس مورد اعمال خشونت آمیز قرار میگیرند. کشته شدن سه جوان سیاهپوست توسط پلیس آمریکا در چند ماه اخیر تنها نمونه کوچکی از این اعمال خشونت آمیز است.