به گزارش پایگاه 598، استقلال، اولین بازیاش در جام حذفی را برد! استقلال در ورزشگاه غدیر اهواز، در حضور معدودی از تیفوسیهای فوتبال اهواز، فولادنوین را شکست داد! آیا استقلال خود را از چند و چون سؤالهای بیجواب راحت کرد؟ آیا استقلال خود را از دایره پرسشهای بیپاسخ مانده راحت کرد؟ آیا بازی استقلال – این بازی که استقلال برابر فولادنوین عرضه کرد- قابلیت کنکاش دارد یا ندارد؟ تیمی که با 5 ملیپوش روبهروی حریف اهوازیاش قرار گرفت، در حد و اندازههای خودش، در حد و اندازههای ملیپوشانش، حتی در حد و اندازههای ملینپوشانش ظاهر شد؟ آیا استقلال که از روز 29 تیر، ترجیعبند بازی، نظیر سال 83 را ورد زبان خودش کرد و بر سر زبانهای همه انداخت، آیا استقلال که «استقلالوار» بازی کردن را گونهای متفاوت و متمایز از بازی کردن میدانست، برابر بچههای همه گمنام و همه بینام فولاد نوین، استقلالوار بازی کرد؟
سادهترین تعریف برای استقلال امروزی این است: با جاسم کرار، جور دیگری بازی میکند!
پیچیدهترین تعریف برای استقلال امروزی هم این است: بدون جاسم کرار جور دیگری بازی میکند! استقلال با حضور جاسم کرار، تیم مقبولی میشود که براساس تکنیک و خلاقیت و هوش و مهمتر از همه احترام به توپ و از این هم مهمتر، دوست داشتن توپ، بازی خود را وسعت میبخشد و پیش میبرد! استقلال بدون حضور جاسم کرار یک تیم ماشینی نشان میدهد که گویی کاری به کار ظرافتهای فوتبال ندارد. بازی خشک، عملیات مکانیکی، حرکات معدود، دامنه حرکتی محدود، به شدت قابل پیشبینی شدن، به شدت لو رفته و «رو»، به شدت برابر انتظار حریف، حتی حریفی در حد و اندازه فولاد نوین اهواز. حتی در حد و اندازه حریفی که برای اولین بار و نخستین سال، بازی در لیگ یک را تجربه میکند. آیا بازی کردن اینچنینی، برای تیم استقلال بد نیست؟ آیا بازی کردن اینچنینی به شخصیت بازیکنان استقلال نباید بر بخورد؟ آیا چنین نمایشی ضعیف و چنین عملکردی دور از دایره استعداد بالفعل تیم استقلال، کارلوس کروش را در تعطیلی گاه به گاه لیگ برتر و در اختیار گرفتن مردان تیم ملی- و ساختن تیم دیگری از این مردان- صاحب حق جلوه نمیدهد؟ آیا این بازی- که استقلال برابر فولادنوین اهواز با اصرار تمام و با ابرام هرچه بیشتر عرضه داشت- حق خوابیدن و چرت زدن، در حین تماشای مسابقه را به یکی از حقوق اصلی و اولیه هر تماشاگری از جمله کروش مبدل نمیکند؟
استقلال وقتی یک بازیکن را دارد، فوتبالش جذاب میشود! استقلال در همه اوقاتی که همان یک بازیکن را ندارد، فوتبالش، سرد، بیروح، نادیدنی و فاقد جذابیتهای بصری میشود. چرا؟ این یک مزیت است یا کاستی و کمبودی آشکار به شمار میرود؟ این ویژگی را باید پررنگ خواست یا از شدتش و از میزان تأثیرگذاریاش کاست؟
مشکلات استقلال را جاسم کرار باید حل کند یا استقلال باید از مرد تکنیکی خود در بهترین حالت استفاده کند؟ استقلال وقتی «کرار» را ندارد، باید قید مهارتهای بازی فیزیکی که قاضی و سجاد شهباززاده دارند را هم بزند یا باید طرح بازی دیگری که مکمل بازی مردانش باشد، به عنوان نقشه دوم و پلان B به کار گیرد؟ یعنی «یک- دو» کردن هم در تیم استقلال که میتواند به گل زدن شهباززاده، روی پاس «دو»ی جاسم منجر شود، اختصاص دارد به لحظههای حضور «کرار»؟ این جور شدن و این گونه بازی کردن، نوعی برتری ویژه باید باشد یا از انواع مضرتهای درونتیمی به حساب آید؟
خلاصه کلام
استقلال با جاسم کرار تیم دیگری است و بدون او، 180 درجه جور دیگری میشود! این خوب نیست! این حتی از بد هم بدتر است! این نوعی بیماری تیمی است!