سرویس فرهنگی پایگاه 598 - با مطالعه تاریخ صدر اسلام و سیره پیامبر اعظم(ص) و ائمه معصومین(ع)، انسان مسلمان متوجه این نکته می گردد که کارویژه های متفاوتی برای مسجد تعیین گردیده بود، بنحوی که علاوه بر اینکه مسجد بعنوان محل عبادت و اقامه نماز تلقی می شد، حلقه های بحث و گفتگوی علمی، رسیدگی(بخوانید اهتمام) به امور مسلمین و مرکز سیاسی – اجتماعی و سازماندهی و اداره شئون مختلف جامعه اسلامی اعم از فرهنگی، اجتماعی، نظامی و… بشمار می آمد.
از این نکته که بگذریم در روند مبارزه با رژیم طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی و حتی در زمان جنگ تحمیلی، مساجد نقش و کارویژه بسیار مهم و استراتژیکی را بر عهده داشتند. مؤمن¬ترین و در عین حال مؤثرترین افراد در جریان مبارزه با رژیم منحوس پهلوی در مساجد پرورش یافته و فعالیت نموده اند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوایل کار، مساجد نقش محوری و بی بدیلی در بدست گرفتن زمام امور و کنترل شهرها و روستاها بخصوص در برقراری امنیت عهده دار بودند.
«علت اين كه اين انقلاب مبارك در ايران اسلامي پيروز شد، يكي از علل اين پيروزي و سهولت اين پيروزي لااقل، اين بود كه مردم به مساجد اقبال پيدا كردند، جوانها مساجد را پر كردند، علماي اعلام مساجد را به عنوان يك مركزي براي تعليم، براي تربيت، براي روشنگري افكارو اذهان مورد استفاده قرار دادند؛ و مسجد شد مركزي براي حركت، براي آگاهي، براي نهضت، براي افشاي اسرار زمامداران فاسد و خود فروخته رژيم طاغوت، در دوره مشروطيت هم همين جور بوده است، در دوره ملي شدن صنعت نفت هم تا حدودي همين جور بود، در زمان انقلاب هم كه اين به حد اعلي رسيد». رهبر معظم انقلاب 19/10/75
بسیاری از رزمندگان و شهدای 8 سال جنگِ همه دنیا علیه نظام نوپا و تازه تأسیس جمهوری اسلامی در مساجد رشد یافته و منشأ آثار و خدمات و حماسه¬هایی شدند که سالها باید در پی ثبت و ضبط آن دلاوریها عمر و امکانات صرف نمود. در آن مقطع حیاتی از عمر نظام جمهوری اسلامی مساجد به پایگاهی برای جذب و اعزام نیرو به جبهه مبدل شده بودند و الحق که وظیفه و نقش خود را به بهترین نحو ایفا نمودند.
همه این مسائل حاکی از جایگاه بسیار مهم و استراتژیک مساجد در عرصه مسائل اجتماعی – سیاسی(بخوانید اهتمام به امور مسلمین) از صدر اسلام تاکنون بوده و تمام این وظایف و فعالیتهای اجتماعی - سیاسی که بعضا در بعد جهانی نیز اثرگذار بودند در حالی بوقوع پیوست که اثر و خبری از سخت افزار فرهنگی بنام فرهنگسرا یا خانه فرهنگ یا هر چیز دیگری از این دست نبود:
«مسجد نه فقط در زمان ما و نه فقط در كشورو عزيز اسلامي ما بلكه در نقاط مختلف عالم و در طول تاريخ، منشا آثار بزرگ و نهضتهاي بزرگ و حركات اسلامي بزرگي شده است. مثلا در همين كشورهاي آفريقا – كشورهاي شمال آفريقا كه مسلمان هستند، مثل كشور الجزاير و ديگر كشورهايي كه سالها در زير سلطه نظامي استعمار فرانسويها بودند. قيام اين مردم از مساجد شروع شد، كه به پيروزي هم رسيد و كشورها استقلال پيدا كردند. آن روزي هم انقلاب در اين كشورها رو به شكست رفت و استقلال خودشان را دوباره ملتها از دست دادند كه رابطه خودشان را با مساجد و با دين و ايمان مساجد قطع كردند. در صدر اسلام هم در زمان نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) و همچنين در زمان حكومت با بركت اميرالمومنين (عليه الصلاه والسلام) مسجد، مركز همه تصميمگيريهاي مهم و كارهاي بزرگ بود. نمي خواهيم حالا از لحاظ وضع زمان، تشبيه كنيم. مسجد امروز را به مسجد كوفه زمان اميرالمومنين كه اقتضائات هر زماني متفاوت است. ولي مسجد ( به طور كلي به عنوان يك پايگاه، دين، پايگاه عبوديت، پايگاه معرفت، مي تواند براي جوامع اسلامي منشاء و سرآغاز حركات بزرگ و بركات ماندگار باشد)». رهبر معظم انقلاب 19/10/75
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام روح الله(ره) با درک این مطلب و مسئله حیاتی در این خصوص نکته ای را بیان نمود که نشان از اهمیت و عمق استراتژیک و کارویژه بی بدیل مساجد، بعنوان پاشنه آشیل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی نظامی و اقتصادی جامعه اسلامی و به تبع آن نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد.
و اما رهنمود معمار کبیر انقلاب حضرت روح الله(ره):
«همه¬تان مساجد را برويد پر كنيد، سنگر است اينجا، سنگرها را بايد پر كرد». (صحيفه امام، ج 3، ص 393).
در نگاه اول و برای یک فرد عادی و هرچند دارای تحصیلات بالا، وقتی این جمله را که از قضا در بسیاری از اماکن و نهادهای دینی و مذهبی و حتی دولتی بعنوان زینت استفاده مینمایند¬ یک جمله ساده و نه چندان قابل توجه در نظر می آید، اما با توضیحات فوق مشخص شد که منظور آن پیر فرزانه چه بوده است!؟ و ما چه کرده-ایم؟ جمله ای کوتاه و ساده؛ اما در عین حال عمیق. به تعبیری یک استراتژی فرهنگی که مغفول واقع شد.
اما با گذشت سه دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی و در فریاد وانفسای تهاجم فرهنگی/شبیخون فرهنگی/ناتوی فرهنگی/ جنگ نرم و… از حلقوم مبارک امام خامنه ای(حفظه الله) و تأکیدات ویژه معظم له در خصوص حفظ مساجد بعنوان پایگاه و سنگر، متأسفانه رفته رفته از رونق و کارویژه های مساجد کاسته شده و تنها برای برگزاری مراسم ختم اموات و نماز جماعت مبدل گردیده اند، بطوریکه در ذهن عامه مردم حتی مذهبیون گویی کارویژه مسجد تنها همین است و بس.
علت اساسی کاهش رونق مساجد را می توان در عدم اهتمام متولیان مساجد بویژه ائمه جماعات و همچنین هیئت امنا به امور مسلمین جستجو نمود. از بی تفاوتی نسبت به دغدغه های معیشتی مردم، تا امنیت محله، تا نظارت بر بازار گرفته تا نظارت بر عملکرد دستگاههای دولتی(دولت بمعنای حاکمیت) و مسئولین آنها و انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر و نصیحة الملوک، تا مهندسی فرهنگی در سطح محله های روستا و شهر، تا ارتباط ویژه و تنگاتنگ و عاطفی امام جماعت با ساکنین محل و خانواده ها و اهل مسجد تا… که پرداختن و عمل به هر یک برکات فراوانی دارد و رونق مساجد را اضعاف مضاعف می نماید.
اما نکته بسیار مهم دیگری که هدف از نگارش این مطلب نیز همان است بحث بودجه های کلان شهرداریها و حیف و میل آن جهت ساختن اماکنی تحت عنوان فرهنگسرا یا خانه فرهنگ یا تالار اجتماعات و… است. در حالیکه بسیاری از خیابانها و محله ها در شهرهای مختلف فاقد مسجد هستند، متأسفانه شاهد ساخت فرهنگسراهایی با ساختمان مجلل و با مدل معماری غربی با چندین نفر پرسنل حقوق بگیر هستیم که عمدتاً تلقی آنها از فرهنگ و کار فرهنگی برگزاری چند کلاس خط و موسیقی و نقاشی و حتی گاها جلسات تفسیر قرآن و یا دعوت از چهره¬ های فرهنگی مطرح کشوری و پرکردن سالن جلسه است. در حالیکه یک محله اساسا یا مسجد ندارد، یا اگر مسجد دارد با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کند.
در یک محله نه مسجد داریم نه فرهنگسرا و در یک محله هم مسجد داریم هم فرهنگسرا. روی سخن ابدا این نیست که چرا فرهنگسرا نداریم، بهیچ وجه! بلکه تمام سئوال اینست وقتیکه مسجد هست چه نیازی به ساختن فرهنگسرا داریم؟ و ایضا وقتی که مسجد نداریم بازهم چه نیازی به ساختن فرهنگسرا داریم؟
متولیان مسجد که عمدتا از کسبه و بازاریان هستند پس از اتمام فعالیتهای روزانه و فراغت از امور شغلی اندک وقتی را هم برای مسجد و رسیدگی به امور آن می گذارند.
طلبه جوانی که اتفاقا امام جماعت مسجد هم هست، و در این اوضاع فرهنگی(بخوانید جنگ نرم یا جنگ هوشمند یا ...)، بعنوان فرمانده و یا افسر جنگ نرم بحساب می آید، با دست و پنجه نرم کردن با بسیاری از مسائل از بحث تحصیل گرفته تا مسئله مسکن و خانواده و معیشت و درآمد و… و درگیری ذهنی فراوان برای رسیدگی به مسائل شخصی، بایستی به امور مسجد نیز بپردازد.
در این وضعیت اسفبار بودجه های کلان در فرهنگسراها هزینه می شود و بسیاری از مساجد نه نیروی انسانی کافی دارند و نه منابع مالی درست و درمان.
به تعبیر بسیاری از صاحبنظران، فرهنگ روح تمدن است و دین هم روح فرهنگ است. حال مردم باید مسائل دینی و شرعی خود را در کجا بیاموزند؟ در فرهنگسرا یا مسجد؟ کدام اولویت دارد؟ پاسخ روشن است:
«ما بايد نگران دين مردم باشيم. بهترين جا براي حفظ دين مردم، همين مساجد است. من به شما عرض كنم كه: آقايان! بعد از انقلاب، مساجد در چشم صاحبان مساجد – متاسفانه – ارزششان را از دست دادند». رهبر معظم انقلاب 4/8/73
وقتی متولیان فرهنگی هم و غم خود را برای ساختن فرهنگسرا و استخدام نیرو برای آن نمایند و بجای تمرکز همه جانبه فعالیتهای فرهنگی در مساجد(بخوانید سنگرهای اسلام و انقلاب)، مرکز فعالیت خود را در فرهنگسرا و تالار قرار می دهند و هرچه همایش و جلسه و سخنرانی حتی سخنرانی های مذهبی و دینی و دعوت از قاریان بین المللی و همایش هیئات مذهبی و حتی جلسات روضه وسوگواری اهلبیت(ع) را در اینگونه اماکن برگزار می نمایند و از سوی دیگر مساجد با هزاران مشکل از نیروی انسانی مورد نیاز گرفته تا مسائل اقتصادی و… دست و پنجه نرم می کنند پرواضح است که مسجد از رونق می افتد!؟ آقایان متولی فرهنگی این تذهبون؟
حضور افراد در مسجد به خودی خود، بار فرهنگی و معنوی منحصر بفردی دارد، چرا که خانه خداست! اما آیا فرهنگسرا هم خانه خداست؟
افراد برای حضور در مسجد حریمهایی را حفظ می کنند که در هیچ جای دیگر، حتی در خانه خود رعایت نمی نمایند. بعنوان مثال بنگریم زنان و دختران بدحجاب در مسجد حضور دارند یا در فرهنگسرا؟ چرا؟!
مهمتر از اینها حالت ذکر و تذکر است که بواسطه حضور انسان در خانه خدا به او دست می دهد.
در این اوضاع وانفسای فرهنگی که دشمن جوانان و زنانمان را از هزاران کیلومتر آن طرفتر در خانه ها و در مقابل دیدگان پدر و مادر و همسر و… می رباید و به هزار فسق و فجور و فساد و فحشا و منکر می کشاند، آیا نباید به خود بیاییم و ایراد کار خود را بیابیم؟
آقایان با کدام معیار و الگوی مهندسی فرهنگی به این نتیجه رسیده اند که باید فرهنگسرا بسازند؟ که چه بشود؟ اسلام به عمران مساجد سفارش نموده یا ساخت فرهنگسرا؟ چرا نباید همان مسجد را تبدیل به مجتمع فرهنگی کنند و این مکان مقدس را محل رجوع و رفت و آمد هر چه بیشتر مردم و نخبگان و فعالان فرهنگی و مذهبی نمایند؟
از این گذشته گردانندگان و نیروی انسانی این فرهنگسراها از کجا و چگونه و طی چه فرایندی تأمین می شوند؟ متولیان فرهنگسراها چقدر از مسائل دینی و فقهی، از فرهنگ دینی، از سیره اهلبیت(ع) و آموزه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن بزرگواران، از اندیشه ها و آرمانهای حضرت روح الله(ره) و خلف صالحش و از اهداف انقلاب مطلعند؟
البته این سئوالات در ادامه کار فرهنگسرا مطرح می شود، و حال سئوال اصلی اینست که اصلا فرهنگسرا برای چیست تا زمانیکه مسجد هست؟
شاید پاسخ این سئوالات از سوی متولیان امر این باشد که بحث مسجد و مسائل دینی ارتباطی با حوزه فعالیتها و اختیارات ما ندارد و از ما جداست؟
که این عذر بدتر از گناه است؛ چرا که نظام ما اسلامی است. انقلاب و جنگ ما از درون مساجد اداره شده و به پیروزی رسیدند.
معمار کبیر این انقلاب که همه مسئولان جمهوری اسلامی بر سر سفره تلاشها و مجاهدتهای بیدریغ وی نشسته اند فرمود: «مسجد سنگر است، سنگرها را حفظ کنید». آیا یکجا می توانید آدرس بیاورید که امام فرموده باشند، فرهنگسرا هم سنگر است؟
این همه جلسات شورای اداری، و شورای فرهنگ عمومی و شورای مساجد و… برای چیست؟ جز برای هم اندیشی و اتخاذ تصمیمات همه جانبه و جامع است؟ آیا نباید به مسائل فرهنگی مردم بدست متخصصان دینی و در پایگاههای دینی یعنی مساجد اداره و رسیدگی نمود؟ پس از گذشت 3 دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی، آقایان متولی فرهنگی چه کرده اید؟ آیا کشتگان فرهنگی را در کوی و برزن نمی بینید؟؟؟
بنظر می رسد نظام جمهوری اسلامی و مسئولان فرهنگی آن پس از گذشت بیش از سه دهه از عمر این نظام نتوانسته اند آنگونه که مورد نیاز جامعه اسلامی و انتظار رهبر انقلاب است در حوزه مسائل فرهنگی و دینی عمل نمایند. مدیریت فرهنگی در کشور ما حالت جزیره ای دارد و حال آنکه در جنگ فرهنگی باید قرارگاه تشکیل داد و مدیریت جامع و واحد فرهنگی/فرماندهی فرهنگی را اعمال نمود و کار را بدست متخصصان داد.