عوامل فتنه 88 "داعش" داخلی هستند

 

متن سخنان حاج سعید قاسمی در این مراسم به شرح زیر است:

 

از وقتی که اعتقاد پیدا کردیم که فقط اعتقاد به ولی فقیه و امام حی هست که می تواند از پیچ و خم ها و گردن ها عبور بدهد. خداوند را شاکر هستیم.

 

من و امثال من شایسته این نیستیم که بخواهیم از چنین حماسه بزرگی صحبت کنیم، از همه بچه های استان بوشهر از دیلم، دشتستان، تنگستان و ...  که تشریف آوردید تشکر میکنم.

 

در شرایط و مقطع خاصی هستیم ذکر چند نکته خالی از لطف نیست، هر روز که بیشتر از عمر انقلاب میگذرد و اتفاقاتی که در سطح منطقه با آن روبرو هستیم، بیش از پیش به عمق حرکت چنین ژنرالهای جوانی (شهید نادر مهدوی و همرزمانش) پی می بریم.

 

چه آنهایی که شهید شدند و چه آنهایی که زنده مانده و در این جلسه حاضر هستند. بیش از پیش امروز این حرکتشان طلایی تر محسوس می شود.

 

 

اگرچه که به خاطر  کوتاهی هایی که کردیم چنین مراسمی را بعد از گذشت 25 سال به شکل تخصصی داریم برگزار می کنیم، من بعد از بارها سر زدن به خطه بوشهر از بابت کم کاری بایستی از شهدا معذرت بخواهم.

 

اینکه امروز می گویم چرا بچه ام با فرهنگ جبهه و جهاد و با چنین حماسه ای با این عظمت بیگانه است، بخاطر کم کاری ماهاست.

 

 

این روزها که ذائقه بچه من شده موسیقی و نقاشی و فرهنگ بلوتوثی، باید روی این فرهنگ سوار بشوم تا بتوانم برای بچه داستان نادر مهدوی را باز کنم و شما در این رابطه خوب کار کردید، بعد از یک مبارزهِ سه دهه ای بعد از انقلاب، توانستیم داستانِ دروغ پترس هلندی را از توی کتابِ درسی بچه هایمان بیرون بکشیم که نمیدونم سال گذشته که داستان پترس حذف شد،  به جایش داستان نادر مهدوی و بیژن گُرد رفت یا نه؟ عملیات استشهادی عباس دوران جایگزین شد؟

 

خدا پدر یک مستشرق هلندی را بیامرزد که گفت: شما ایرانی ها تا کی میخواهید با این داستان دروغِ پترس دست و پنجه نرم کنید. کی میخواهید این را از تاریخ بردارید؟ و لذا راه زیادی داریم که این مکتب در کتب درسیِ بچه هایمان نهادینه بشود.

 

 

آدمهایی مثل نادر در سال آخر جنگ که شرایطی که مثل شرایط این روزها را طی طریق می کردند یعنی شرایط غبار آلود فتنه و هجمه سیاسیون بر رزمندگان که آقا! ادامه نده ، با تیر و تیرکشی به نتیجه نمی رسی در برابر هیمنه آمریکا و انگلیس و کشورهایی که با یکصد ناوگان ریز و درشت در خلیج فارس حاضرند نمی شود جنگید!

 

و رفتند کمیته نخبگان انجمن عقلا تشکیل دادند که یک جوری داستان را ببندیم  و این در حالی بود که غبار فتنه در یکسال آخر جنگ بر روی بچه های جنگ در حال نشستن بود، که آقا نروید به جنگ، مگر نمی بینید دارند می بندند، رفتند دنبال مذاکره، اینها دنبال مک فارلین هستند و ...

 

نادر مهدوی هم اینها رو میشنود و مثل خیلی ها که پاهایشاون میلرزد که برای چه باید برود؟

 

یکسال آخر جنگ است و موج تفکرات ستون پنجمی در حال نشستن در دل رزمنده هاست.

 

برای چه داری میروی؟ بمان، اگر بروی کشته میشوی، دیوانه! مملکت احتیاج به دکتر و مهندس دارد، یک دوره دیگر در حوزه بمان و درس بخوان، فعلا نیازی به ما نیست، ولی توی خط که میرویم، می بینیم خط خالی هست!

 

 

در اینچنین شرایطی نادر مهدوی دیوانه نیست، این هم عقل معاشش کار میکند ، که نباید با دو عدد شناور لَگَنیِ فایبر گلاسی، یکصد مایل عرض دریا را طی کنی، بروی بندر الاَحمدی کویت طوری رژه بروی که شورطه کویتی جگر نکند، نگاهت کند.

 

 

این شناختی است که ابر قدرت ها نسبت به نادر مهدوی ها دارند، جنس شماها را خوب شناختند از قبل هم می شناختند، که این خطه در همیشه تاریخ اذن ، اذنِ ولی بوده است. اگر رئیس علی دلواری هست، پشت سر قضیه یک ولی فقیه هست که اذن جهاد میدهد.

 

نکته دیگر اینکه در اینچنین شرایطی مصادف با چند شب گذشته سالگرد یک اتفاق وحشتناکی بود که پشت آقا روح الله را شکست و  راجع به آن واقعه گفت: اگر از آمریکا بگذریم اگر از اسرائیل بگذریم اگر از صدام و همه جنایاتش بگذریم، از جنایات آل سعود این یزیدیان پستِ بدتر از ابوسفیان نخواهیم گذشت و این مسئله باید زنده بماند.

 

 

 

اما رسانه ها مهر سکوت زدند و بلکه بیش از بیست و چند سال هست که پیام امام مسکوت مانده است و نمی دانم چه عداوتی است با تفکر آقا روح الله!

 

در سالگرد این قصه و این عملیات برای ضربِ شست نشان دادن و مقابله به مثل با کار این خبیث ها که به دستور اولریش وگنر یک یهودی لهستانی که از شش ماه قبل در عربستان نیروها را آموزش داده بود و دست به آن اعمال وحشیانه زدند، در کنار حرم امن الهی ، چیزی که در طول تاریخ کم نظیر بود، امام گفت این قضیه پشت من را شکست، و انشاءالله در فرصت مناسب انتقام خود را از آل سعود خواهیم گرفت و با آزادی و شرافت به مکه مکرمه وارد خواهیم شد.

 

عین پیام هست که متاسفانه در طول این چندین سال بعد از رحلتش که پذیرش قطع نامه 598 را هم در سالگرد کشتار خونین حج، هر ساله به غفلت و عمد خوانده نمی شود.

 

 

توی اینچنین شرایطی که آخرِ جنگ هست.. جنگی که به دروغ جنگ ایران و عراق نامیده می شود، انشاء الله بتوانم این را جا بیاندازم که جنگ جهانی سوم بوده نه جنگ عراق و ایران! بعد آن موقع میتوانی هیبت کار نادر مهدوی را درک کنی.

 

از اتحادیه اروپا حداقل یکصد ناو از کشورهای مختلف در خلیج فارس جولان می دهند، و روی زمین با تمام ادوات حضور دارند. کُنت الکساندر دومارانژ وزیر اطلاعات وقت فرانسه با 60 کارشناس یک طرف جبهه است. سوپر اِتانداردها یکطرف، آلمان با شیمیایی ها یکطرف، روسیه با موشک های بردِ بلند، حتی بنگلادش با تحریم گونی یکطرفه کار است، همه هستند. یعنی تو تنهای تنها و همه عالم یکطرف قصه هستند.

 

سال آخر جنگ همه آمدند پای کار و قرار است که نفت کش ها تغییر پرچم بدهند، مراسم جشنی گرفتند، کشتی الرِخا به بریجتون تغییر اسم میدهد، پرچم کویتی برداشته شده و پرچم آمریکا رویش نصب می شود.

 

 

کاپیتان کویتی فرمان را به کاپیتان آمریکایی میدهد و با پولهایی که شما دادید و رزم ناوهایی که زمان شاه خریدید، همانها را با همان اسم استفاده می کنند برای اسکورت ، فقط و فقط برای شکستن تو، بیش از یکصد و خورده ای خبرنگار هم هستند که ببینید آمدیم وارد تنگه شدیم و نفس کش می طلبیم.

 

اینجاست که وقتی به آقا روح الله گفته شده آمدند چه کار کنیم؟ یک کلام و یک جملهِ سه کلمه ای جواب امام است: اگر من بودم میزدم.

 

عقلا آمدن نشستند و گفتند آقا روح الله هست دیگر، دیوانگیِ همیشه ، فقط میخواهد شاخ نشان بدهد، اینطور که نمی شود زندگی کرد. چی را باید بزنیم؟ آمریکاست، آقا روح الله!

 

 

اما نادر مهدوی و یارانش حاضر نشدند ولایت و سیادت غرب را بپذیرند و حاضر نشدند سیادت و تفکر غرب باوران را هم باور بکنند. میدانست که در این مسیر شهید خواهد شد. هرکسی بیاید در این مسیر با دو شناور لگنی فایبرگلاسی سرنوشتش معلوم است.

 

اما ایمان سرشار از عشق به خدا و با شعار ومارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی، انکه ما شلیک نمی کنیم، ما فقط وسیله ایم از مدلی که خود خدا گفته است،  که ان تنصروالله ینصرکم.

 

 

بر وزن تو نیکی میکن و در دجله انداز، تو مینی آماده کن در خلیج فارس انداز/ که ایزد در بریجتونت دهد باز، وظیفه رو انجام بده،  نتیجه اش به ما ربطی ندارد، خودش مقدرات را فراهم خواهد کرد.

 

این معادله و فرمول را اگر امروز در عصر غبار فتنه بتوانیم باور کنیم، عصری که معادلات، معادله موازنهِ سلاح ها و تجهیزات و تکنیک هست، موفق خواهیم شد. آیا مهدوی نمیدانست که کشته خواهد شد؟ عقل معاش نداشت؟ داشت ولی این روزها را می دید که سه دهه بعد سه نسلِ بعد لذت می برند که آزاد هستند و استقلال به معنای واقعی کلمه دارند، از آنِ خودشان هستند.

 

نتیجه این حماسه هاست که بعد از سه دهه انگلیسی ها را در خلیج فارس گرفتند. این در حالی است هنوز همان وضعیت هست، ناو در مقابل قایق لگنی، لباس شوره زده بسیجی و دست خالیِ تهی از همه تجهیزات.

 

 

اما عشقی سرشار از الله و نظام و ولایت وجود دارد که باعث می شود،کماندو های مارینز انگلیسی را دستگیر می کنند. که وقتی انگلیسی ها مناقشه می کنند، یک شیر مرد اینطرف پاسخ می دهد: گذشت قرن نوزدهم ، سر شناورت 5 سانتی متر وارد آبهای سرزمینی ما شده بود.

 

آیا کینهِ همه این استقامت و پایداری تو را دیگر به دل ندارند؟ آیا رهایت می کنند؟ آیا رها کرده اند؟ آیا داعش با مدلی که امروزش که در حال حمایت شدن از عربی هاست، با ما کاری نخواهد داشت؟

 

 

آیا هم اکنون داعشِ داخلی نداریم؟آیا فتنه 78 به اتمام رسید؟اگر آری، چرا فتنه 88 اتفاق افتاد؟ و اگر فتنه 88 تمام شد چرا آقا مدام به فتنه 88 اشاره می کند؟مگر چه زخمی برداشت از فتنه 88؟ آیا تخمِ همه عواملی که در فتنه 88 (داعش داخلی) بودند را ملخ خورد؟ کجا هستند؟ در چه حال و هوایی هستند؟ چه برنامه ای برا آینده دارند؟ فتنه بعدی کی هست؟

 

بر اساس یک شمِ اطلاعات و عملیاتی احساس خوبی ندارم و همه اخباری که به گوش می رسد، به نظر میرسد که با ما کار دارند و برای آن روز برنامه ریختند.

 

 

 

باید بر اساس این مدل تفکر که ولی فقیه را تنها نگذاریم، به مقابله برویم. حضرت آقا همین چند سال پیش که تحریم شروع شد و گفت اگر جای شما بودم شیرهای نفت را می بستم،  ولی باز عقلا گفتند، آقا! شیرها را ببندیم بدبخت می شویم!

 

ولی شماها مال این حرفها نیستید، رهبری مجبور است که با نیم قدهایی مثل من جبهه را مدیریت کند.

 

 

هرچه میگوید این مدلی نروید دنبال مذاکره، شکست میخورید، باید در قد و قواره نادر مهدوی باشی تا بتوانی جوابش اینها را بدهی.

 

فرهنگ غرب رویت تاثیر گذاشته، بعد میایی تو دانشگاه تهران ادعا می کنی، آمریکا یک دکمه بزند هم ماها می رویم هوا، اگر قرار بود دکمه فشار بدهد، برای غزه فشار می دادند می رفت هوا!