به گزارش پایگاه 598 ؛
مترجم: فریبا ولیزاده
منبع: sloanreview.mit.edu
سیستمهای اطلاعاتی برای کمک به شرکتها در بهرهمندی کارآمدتر از منابع
طراحی شدهاند؛ اما اگر شرکتها قادر باشند از این سیستمها بهصورت
گستردهتر و نه فقط با هدف ارزیابی سود بلکه بهمنظور بررسی نیازهای جامعه و
محیط استفاده کنند، چه شرایطی پیش خواهد آمد؟
امروزه عواملی فراتر از
قیمت و کیفیت محصولات برای مشتریان اهمیت دارد. آنان روز به روز نسبت به
تاثیرات اجتماعی و زیستمحیطی محصولات حساستر میشوند و به همین دلیل
بسیاری سوالات مشابه دارند: آیا اسباب بازیهای کودکان شامل ترکیبات سمی
هستند؟ ترکیبات این گونه محصولات چگونه تهیه میشوند؟ آیا تولیدکنندگان
نکات ایمنی را در فرآیند تولید رعایت میکنند؟ آیا مراحل مختلف فرآیند
تولید با محیطزیست سازگار است؟
توانایی پاسخگویی به سوالاتی پیرامون
ایمنی و تاثیرات زیستمحیطی محصولات از اهمیت خاصی برخوردار است. با این
حال، بدون در اختیار داشتن اطلاعات صحیح، پاسخگویی به سوالات ظاهرا آسان،
دشوار است. انسان امروزی قادر است فضاپیماهایی را به مریخ ارسال کند؛ اما
اطلاعات محدودی درخصوص محصولاتی که بهصورت روزمره استفاده میکند، در
اختیار دارد.
اگرچه امروزه قادر هستیم هر لحظه حجم عظیمی از اطلاعات را
تولید کنیم؛ اما اغلب اطلاعات مناسبی برای پاسخگویی به سوالاتی که درخصوص
محصولات و نحوه تولید آنها مطرح میشود، در دست نداریم.
بررسیهای اخیر
(شامل پژوهشهایی که توسط موسسه MIT صورت گرفته است) حاکی از این است که
اکثر مدیران بر این باورند توسعه پایدار جایگاهی دائمی در برنامههای
مدیران ارشد برای سازمانها دارد. با این حال سیستمهای اطلاعاتی رایج
پشتیبانی کاملی از شرکتهایی که به دنبال درک و مدیریت تاثیرات فعالیتهای
خود بر زنجیره ارزش هستند، به عمل نمیآورند.
سیستمهای اطلاعاتی کلاسیک
که بهمنظور برنامهریزی منابع سازمانی (ERP) مورد استفاده قرار میگیرند
بهطور قابلتوجهی منجر به توسعه فرآیندهای کسبوکار و مدیریت منابع
سازمانی شدهاند. ERP امروزه چشماندازی یکپارچه برای فرآیندهای عمده
کسبوکار فراهم کرده است که در دپارتمانهای مختلف سازمانی تسری پیدا کرده
است و به این ترتیب در واقع ERP به سیستم عصبی بسیاری از کسبوکارها تبدیل
شده است.
با این حال اقدامات غیرمالی (از قبیل میزان انرژی یا آب مصرف شده در هر یک از مراحل تولید) به سختی در ERP مورد توجه قرار میگیرد.
با
این حال مدیران شرکتهای بزرگ برای بهینهسازی داراییهای مالی و هزینهها
و ظرفیتهای نیروی کار آموزشدیده از انگیزه کافی برخوردار هستند. به باور
ما ERP باید طیف گستردهای از منابع را از جمله منابع محیطزیستی، اجتماعی
و همچنین فازهای مختلف زنجیره ارزش را مورد بررسی قرار دهد. این رویکرد
باید علاوهبر این مسائل از منبع تهیه ترکیبات و مواد اولیه تشکیلدهنده
محصول، میزان انرژی مورد نیاز برای تولید محصول، میزان نخالههای حاصل از
تولید و گازهای گلخانهای ایجاد شده حاصل از مراحل مختلف و میزان مطابقت
فعالیتهای کسبوکار با استانداردهای نیروی کار و اصول حقوق بشر آگاهی
داشته باشد.
سیستمهای اطلاعاتی و روشهای گزارشدهی رایج با عواملی از
جمله گازهای گلخانهای، زبالهها و اصول حفاظت از کارکنان چندان برخورد
شفافی ندارند. اما عواملی نظیر عدم اطمینان اقتصادی، رشد جمعیت، تغییرات آب
و هوایی و افزایش تقاضا برای منابع طبیعی شرکتها را مجبور به رعایت جوانب
بیشتری در فرآیند تصمیمگیری میکند. سیستمهای اطلاعاتی باید شرکتها را
در ارزیابی و بررسی تاثیرات زنجیره ارزش نهتنها بر عملکرد مالی بلکه بر
عوامل سهگانه شامل محیطزیست، جامعه و اقتصاد یاری رسانند.
اگرچه برخی
از تحلیلگران معتقدند که سازمانها میتوانند ازطریق تمرکز بر پایداری
سازمانی به مزیت رقابتی جدیدی دست پیدا کنند، اما بهنظر، این دیدگاه
بهویژه در شرایطی که در غیاب سیستمهای اطلاعاتی مورد اطمینان که قادر به
ارائه دیدگاهی جامع درخصوص نحوه مدیریت منابع سازمانی هستند، نابالغ است.
در پژوهش جهانی سازمان ملل متحد با موضوع توسعه پایدار سازمانی که در سال
2013 صورت گرفته است، اشاره شده است که منافع مستقیم کسبوکار برای
سازمانهایی که بر توسعه پایدار تاکید دارند در کوتاهمدت محدود است. این
پژوهش با بررسی بیش از هزار مدیر ارشد در 103 کشور با شعار «سیستمها،
بازارها و ساختارهای جدید» و «تعهدی جدید برای همکاری» فعالیت کرده است.
دولتهای
کشورهای اروپایی و نیوزیلند در حال حاضر درونی سازی هزینههای زیست محیطی و
قرار دادن برچسب قیمت برای محصولات تولیدکننده گازهای گلخانهای، ضایعات و
آلودگیهای زیست محیطی را آغاز کردهاند. به باور ما شرکتهایی که در قالب
رهبران این جنبش ظهور خواهند کرد، خواهند آموخت که منابع را بهتر از رقبای
خود مصرف کنند. این شرکتها به ابزارها و اطلاعات جدید و فرآیندهای فروش و
پس از فروش نوینی نیاز خواهند داشت.
حرکت از اقتصادهای خطی به اقتصادهای مدور
پیش
از این شرکتهایی که در جستوجوی اتخاذ شیوههای پایدارتر کسبوکار بودند،
بر بخش خاصی از این مسائل تمرکز میکردند. به عنوان مثال کاهش میزان دود
خارج شده از دودکشهای کارخانهها و تمرکزهایی از این قبیل چندان کارآمد
نیستند. در زنجیره ارزش خطی بخشهایی از محصولات قدیمی که عمرشان به پایان
رسیده است، همچنان با ارزش هستند (مثل طلای بهکاررفته در برخی محصولات
الکترونیک). در مقایسه، در اقتصاد مدور خروجیهای دورریز را میتوان
بهواسطه بازیافت یا برنامههای کاربرد و تولید مجدد دوباره به فرآیند
تولید بازگرداند. علاوهبر این برنامههای بازیافت، بازخوردهای متعدد و با
ارزشی را برای کسب وکارها و درخصوص نحوه عملکرد محصولات و روش بهکارگیری
آنها به همراه دارند که میتوانند در طراحیهای آتی و تصمیمگیریهای مرتبط
با تولید و طراحی درآینده مورد استفاده قرار بگیرند.
پیگیری سابقه و به
عبارتی شجره محصولات یا مواد بهکار رفته در آنها و چرخه کاربرد آنها از
تولید تا انقضا، امر دشواری است؛ اما اگر واقعا به دنبال ترویج مصرف پایدار
هستیم، باید قادر باشیم شفافیت در سراسر زنجیره ارزش را بهبود بخشیم.
سازمان جهانی استاندارد مستقر در ژنو کشور سوئیس، اصول استانداردی را
بهمنظور ترویج چرخه یکپارچه برای محصولات منتشر کرده است. طراحان و
مهندسان باید نسبت به تصمیمگیری درخصوص شکل، اندازه، عملکرد و حتی خواص
مواد مورد استفاده در تولید، انرژی مورد نیاز برای تولید و سایر فاکتورها و
استفاده از این استانداردها ترغیب شوند.
خردهفروشان و سایر شرکتها
باید این استانداردها را به معیاری برای خرید تبدیل کنند. فروشگاههای
زنجیرهای وال مارت در حال حاضر اقدامات قابلتوجهی را در این خصوص انجام
داده است. این شرکت با عضویت در کنسرسیوم غیرانتفاعی و بینالمللی توسعه
پایدار که بهدنبال ایجاد بنیانی علمی برای توسعه پایداری محصولات برای
مشتری است، امیدوار است به رهبر کاهش تاثیرات زیستمحیطی و اجتماعی کسب
وکارها در جهان تبدیل شود. وال مارت متعهد شده است تا پایان سال 2017
میلادی تمامی محصولات به فروش رفته در فروشگاههای وال مارت در
ایالاتمتحده آمریکا را از عرضهکنندگانی که از شاخصهای کنسرسیوم بهمنظور
بررسی و به اشتراکگذاری اطلاعات مرتبط با توسعه پایدار محصولات استفاده
کردهاند، خریداری کنند.
بهینهسازی عملکرد توسعه پایدار
جمعآوری
اطلاعات غیرمالی در خصوص محصولات دشوار است. بسیاری از خردهفروشان بزرگ و
تولیدکنندگان از توزیعکنندگان خود بهمنظور ثبت اطلاعات پایداری محصول در
پلتفرم تکنولوژیک کمک میگیرند. بدونشک استفاده از پردازشهای ابری
بهمنظور ردیابی اطلاعات و به اشتراکگذاری آن روشی کم هزینه و آسانتر
است. روشن است که تعداد شبکههای مشترک اطلاعاتی باید به موازات افزایش
کاربران آن بیشتر شود. این روش باید امکان جمعآوری، مدیریت و استفاده مجدد
از دادههای توسعه پایدار مرتبط با محصولات را فراهم آورد و صرفهجویی در
زمان و هزینه برای شرکتکنندگان را مورد توجه قرار دهد.
فراهمکردن
امکان گزارشدهی سیستمهای ERP موجود، عاملی کلیدی در بهبود عملکرد توسعه
پایدار بهشمار میرود. دنون یکی از شرکتهای غذایی چندملیتی مستقر در
پاریس و شرکت لبنی Stonyfield Farm که بخش اعظم سهام آن متعلق به شرکت دنون
است، نمونههای بارز سازمانهایی هستند که توانستهاند بهصورت کارآمد به
تجزیه و تحلیل و اندازهگیری اثرات سطح پایداری محصولات خود با استفاده از
سیستمهای موجود سازمانی بپردازند. با دریافت سفارشات از طریق سیستمهای
سازمانی موجود، هر دو شرکت قادر هستند میزان مصرف آب و انرژی و انتشار
آلایندههای حاصل از تولید را ارزیابی کنند. در واقع مدیران این شرکتها
قادر هستند میزان انرژی و آب مورد نیاز و تاثیرات زیستمحیطی را بهصورت
حقیقی برآورد کنند. بهعنوان مثال، امکان بررسی تاثیر استراتژیهای کاهش
خطراتی نظیر جایگزینی مواد، حملونقل جایگزین و معرفی نوع جدیدی از
انرژیهای تجدیدناپذیر در این شرکتها فراهم شده است.
اهمیت چنین
قابلیتهایی انکارناپذیر است. برخورداری از دیدگاههای جامع، سازمانها را
در بهینه سازی عملکرد در میان تامینکنندگان، خطوط تولید و طبقههای مختلف
محصولات و نهادهای مختلف سازمانی یاری میرساند. در صورتی که فرآیند تولید
با تولید کمتر گازهای گلخانه ای، مصرف کمتر انرژی و صرفهجویی بیشتر همراه
باشد، سازمانها قادر خواهند بود فرصتهای بیشتری را برای ایجاد ارزشهای
پایدار بلندمدت شناسایی کنند. با استفاده از این رویکرد شرکت دنون توانسته
است تعداد 3500 محصول را بهصورت ماهانه بررسی و کاهش 35 درصدی انتشار
گازهای آلاینده را محقق سازد. شرکت Stonyfield Farm نیز توانسته است میزان
انتشار گازهای گلخانهای مرتبط با حملونقل را از سال 2006 میلادی تا 2010
میلادی به میزان 46 درصد کاهش دهد و صرفهجویی به میزان 76 میلیون دلار را
تجربه کند.
بهطور کلی، روشی که سازمانهای امروزی بهمنظور ارزیابی
تاثیرات اجتماعی و زیستمحیطی کسب وکار خود بهکار میگیرند، چندان قابل
قبول نیست. نیازی مبرم به توسعه راهحلهای نرمافزاری موجود و مورد
استفاده کسب وکارها بهمنظور تمرکز بر تاثیرات محیطی و اجتماعی وجود دارد.
تمرکز بر چالشهای توسعه پایدار عمدتا شامل حفظ رشد اقتصادی و بهبود کیفیت
زندگی در قرن بیستویکم است. فناوریهای اطلاعاتی و راهحلهای مورد
استفاده کسبوکارها که در سالهای اخیر رشد قابل توجهی داشتهاند و در این
امر کارگشا هستند. بهمنظور ایجاد الگو و پارادایم جدید برای مدیریت منابع
سازمانی، فرآیندهای کسبوکار مستلزم تغییرات عمده هستند. مسلما الگوهای
قدیمی قادر به پاسخگویی به چالشهای جدید نیستند. رهبران باید قادر باشند
از ابزارهای مناسب برای ایجاد تغییر استفاده کنند. مدیران باید توسعه
پایدار را بهعنوان فرصتی تلقی کنند که محرکی برای توسعه مستمر برای رفع
چالشهای بزرگ پیشروی بشریت است. با توسعه شبکههای کسبوکار، ایجاد
کسبوکارهای پایدار مستلزم تلاشهای مشترک با هدف سودآوری و حفاظت از
بهداشت و سلامت جامعه و کره زمین است.