حضرت آقا بهعنوان هدایتگر انقلاب در پهنای جغرافیای جهانی در چند نوبت در سال پای حرف دانشجو مینشینند و مسائل آنها را از زبان آنها میشنوند و گاهاً نیز با تندخویی و تندروی آنها نیز مواجه میشود، حال آنکه جناب رئیسجمهور که این روزها تمام دغدغه و درگیریاش شده است حلوفصل مسائل هستهای و مذاکرات بینتیجه با مستکبرینی که روز به روز با لبخند ما اخم و دشمنیشان بیشتر میشود، حاضر نیست برای دقایقی هرچند کوتاه پای درد و دل طیف نخبه جامعه بنشیند.
شاید از یک منظر بتوان حق را به جناب رئیسجمهور داد و آن هم اینکه ممکن است زبان گزنده و صادق دانشجو پرده از ماهیت برخی از مسائل بردارد و سبب موجآفرینی و خبرسازی در فضای جامعه گردد، فضایی که به برکت بایکوت رسانهای جوی آرام و نسبتاً پایدار دارد! و این را شخص رئیس دولت بهخوبی میداند. امروز مسئله فرهنگ و نیز سیاست خارجه شاید مهمترین مطالبه دانشجویان انقلابی از شخص آقای روحانی است، چرا که کارنامه و عملکرد دولت وی نشان میدهد که اساساً مسیری در حال پیمودن است که عدهای معدود در کشور میخواهند و هم در مسائل مربوط به مذاکرات هستهای نیز توافقاتی در حال شکلگیری است که عملاً تحقق شعارهای خودشان مبنی بر توافق بد، بهتر از توافق نکردن است. به نظر نگارنده جناب آقای روحانی به هر قیمتی که شده بنا دارد که از علنی شدن برخی توافقات و نیز گسترش محتوای آن در سطح عامه جامعه جلوگیری کند و به همین دلیل است که کوچکترین میدانی به نخبگان جامعه برای ابراز نظر نمیدهد.
شاید کمی تحلیل بدبینانهای باشد، لکن میتواند وجهی از واقعیت داشته باشد و نیز جای نگرانی برای اصحاب علم و اندیشه جامعه که از سوی رئیسجمهور کرامت خود را فقط در شعارهای او حس کردند و بس و نیز آنچه در رابطه با حضور او در محیط دانشگاهی میبینند صرفاً نمایشی و به منظور رفع تکلیف است و بس.