به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598؛ علی مطهری در اظهارتی نه چندان عجیب، آقای روحانی را تهدید به کشاندن در صحن مجلس کرد و گفت: "اگر اصول قانون اساسی را اجرایی نکنید، سوال از رئیس جمهور را پیگیری میکنم" و جالب اینکه در توصیف اجرای قانون اساسی میگوید "به عنوان نمونه مسئله حصر خانگی ..... و.... سه سال و هشت ماه است که برخلاف اصول متعدد قانون اساسی صورت میگیرد"
وی که گویا دچار بیماری فراموشی شده است سران فتنه 88 را منتقدینی خوش نام(!) میخواند و گویا شهرآشوبی و اغتشاش های فتنه 88 را فراموش کرده است! و یادشان رفته که ده ها نفر از مردم عزیزمان به خاطر قدرت طلبی و فتنه پس از انتخابات کشته یا مجروح شدند! و باز یادشان رفته که نتنیاهو، اوباما و دیگر دشمنان ایران با ذکر نام آن دونفر، آنها را سرباز خود میخواندند! و یادشان رفته که هر روز جماعتی نه برای گردش و تفریح بلکه برای آتش افروزی و ساقط نمودن نظام به خیابان ها کشانده میشدند! و باز یادشان رفته که گروهک های ریگی و پژاک با فتنه گران همپیمان شدند! و باز یادشان رفته است که رهبرعزیزمان و دلسوزان ایران و انقلاب چه خون دلها خوردند و فرصت دادند و گفتند برگردید به دامان انقلاب و راه قانون را انتخاب کنید و درجواب ایشان یکی از همین عموامل فتنه گفت: ما میخواهیم از کشتی انقلاب پیاده شویم...
اما محل اشتراک علی مطهری با مردم در یک جمله است، آنجا که گفت: اگر اینها مجرم هستند باید طبق قانون اساسی حکم به مجازات و اجرای آن باید از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.
از قضا این جمله خواسته اغلب مردم ایران بود در سال 88، آن زمانی که مردم در نمازجمعه، راهپیمایی های گوناگون و به ویژه در حضور میلیونی خود در 9دی خواستار محاکمه و اعدام عوامل فتنه اسرایلی-آمریکایی شده بودند و حتی چوبه های دار خود را در مناطق مختلف شهر نصب کرده تا این خاینین به مملکت را اعدام انقلابی کنند. همان زمان که اغلب مردم از قوه قضاییه اعلام نارضایتی میکردند که چرا با تسامح و رافت با اغتشاشگران و سران آنها برخورد میکند.
آقای مطهری! مردم هم خواستار محاکمه این بزدلان در دادگاه صالحه و اعدام آنها هستند تا درس عبرتی شوند برای برخی دوستان شما و همه کسانی که در مقابل ملت، در مقابل قانون، در مقابل اسلام و در مقابل ولی فقیه می ایستند و دست به محاربه میزنند.
البته بعید است که علی مطهری اطلاع نداشته باشد که در صورت پایان حصر، محاکمه آغاز میشود و آنقدر اسناد و مدارک متقن وجود دارد که در کمتر از یک ماه دادگاه صالحه میتواند حکم به اعدام آن افراد بدهد. پس در اینجا دو فرض بیشتر باقی نمی ماند، یا علی مطهری قصد دوستی با سران فتنه را دارد اما نوع دوستی اش از نوع دوستی خاله خرس است یا آنکه او نیز میخواهد خواسته مردم –که همان اعدام این فتنه گران است- را محقق سازد و برای این کار در لباس اصلاحطلبی و خیرخواهی به آنها نزدیک شده و دیگران را برای رفع حصر و آماده شدن زمینهی محاکمه آنها تحریک و ترغیب میکند.