به گزارش پایگاه 598 به نقل از کیهان، قدیری ابیانه سال ۸۴ به عنوان مشاور هاشمی در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام
فعالیت میکردو از سال ۷۳ تا ۷۶ نیز معاون دفتر وی بوده است. او در مصاحبه
با برنامه شاهد عینی شبکه افق درباره مرحله دوم انتخابات سال ۸۴ میگوید:
من آن زمان مشاور آقای هاشمی بودم یک زمانی آقایی که رئیس سازمان نظرسنجی
جهاد دانشگاهی بود، در روز چهارشنبه که آخرین روز تبلیغات ریاستجمهوری
بود، با من تماس گرفت و روز قبل، سهشنبه یک نظرسنجی سراسری در ایران شده و
نشان میدهد رأی آقای هاشمی پنج شش میلیون کمتر از آقای احمدینژاد است و
مایل بودند این گزارش به دست آقای هاشمی برسد.
کسانی هم که نظرسنجی
را انجام داده بودند، کسانی بودند که به اصطلاح ضد آقای احمدینژاد بودند.
گفتند: «ما از شما خواهش میکنیم این مطلب را به دست ایشان برسانید».
وی
با بیان اینکه نظرسنجی را به مهدی هاشمی داده، میگوید: گفتم «نظرسنجی است
و نشان میدهد آقای هاشمی پنج شش میلیون رأی کمتر از آقای احمدینژاد
میآورد و آقای هاشمی انتخابات را باخته است». او گفت: «من این نظرسنجی را
قبول ندارم و پدرم برنده است». گفتم: «به هر حال این را بده حاج آقا
ببیند». گفت: «نه! نمیدهم» و اصلا فکس را از من نگرفت. اینجا یکی از
جاهایی است که احساس کردم تکلیف دارم این را به آقای هاشمی نشان بدهم.
نامهای نوشتم که «جناب آقای هاشمی! این نظرسنجی را مخالفین آقای
احمدینژاد انجام دادهاند. امکان ندارد شما بتوانید امشب این مقدار را
ترمیم کنید، بنابراین شما انتخابات را باختهاید».
قدیری ابیانه
درباره این سوال که آیا هاشمی پذیرفت مردم به او رأی ندادهاند، گفت: من
دراینباره با ایشان صحبت نکردم ولی فکر میکنم پذیرفته بودند منتهی
میگفتند: جوسازی کردند و تهمت زدند و اینها باعث شد آرا بریزد. البته تهمت
هم زیاد زدند، منتهی متقابل، نه یکسویه. یعنی طرفداران آقای هاشمی تا جایی
که توانستند به آقای احمدینژاد تهمت زدند. آقای نوبخت رفت و در تلویزیون
گفت: «اینها میخواهند در کوچه دیوار بکشند. کوچه را نصف کنند، یک بخشی
آقایان بروند، یک بخشی خانمها!» آنها هم تهمتهایی میزدند که دروغ بود.
قدیری
ابیانه میافزاید: من کاملا دقت کردم و جایی صحبت از تقلب نشنیدم. اگر من
این نامه را نداده بودم و دیگران میخواستند القا کنند که تقلب شده است،
شاید باورشان میشد، ولی وقتی گزارش نظرسنجی را خواندند که شما پنج شش
میلیون رأی کم دارید، ایشان میگفت «یک عده به شکل غیرقانونی وارد انتخابات
شدهاند و چه و چه شده و بعد گفتند به خدا واگذار میکنیم». بعدا من سفیر
شدم و به مکزیک رفتم که فتنه ۸۸ پیش آمد. من این موضوعی را که اشاره کردم،
جایی مطرح نکرده بودم، چون ضرورتی نداشت تا فتنه ۸۸ پیش آمد وفائزه هاشمی
صحبتی کرد و گفت: «همهاش تقصیر آقای خاتمی است. اگر آقای خاتمی در آن زمان
جلوی تقلب را گرفته بود، در این دور، دیگر تقلب نمیشد.» اینجا بود که
احساس کردم لازم است که من وارد میدان بشوم.
«فرزندان آقای هاشمی
معتقد بودند که در سال ۸۴ هم تقلب شده است؟» قدیری ابیانه در پاسخ این سوال
گفت: معتقد نبودند ولی در تبلیغاتشان میگفتند. به نظرم آنها معتقد نیستند
که تقلب شده است، چون تقلب یعنی اینکه شما در شمارش آرا دست ببرید.
نمیشود دولت آقای خاتمی شمارش کند و وزارت کشور آنها باشد، آقای
احمدینژاد رأی بیاورد. شدنی نیست. البته این بدان معنا نیست که اگر وزارت
کشور آقای احمدینژاد هم میبود، تقلب میکرد ولی حداقلش این است که اگر
تاجزاده و امثالهم گرداننده انتخابات هستند، نمیروند به نفع آقای
احمدینژاد تقلب کنند، پس تقلب نشده، تخلف شده، منتها فائزه هاشمی حرفهای
بیجا زده است. من میگویم او یک عنصر ضدانقلاب است. بعضیها میگویند فحش
نده، من میگویم ضدانقلاب فحش نیست.
صفتی است که مناسب ایشان است.
پس ضدانقلاب به چه کسی میگویند؟ یک موقع هست شما حرف رکیکی میزنید اما یک
وقت میگویید، طرف ضدانقلاب است، یعنی نه ولایت را قبول دارد، نه هیچچیز
دیگری را و حتی در روز عاشورا میآیی و مردم را علیه نظام میشورانی.
مشاور
هاشمی تصریح کرد: بچههای آقای هاشمی اینطوری هستند. آن قدر میخواهند روی
پدر نفوذ داشته باشند که حتی اطلاعات هم در اختیارش نگذارند. اگر کسی
بخواهد با پدرش صادق باشد، باید فکس را میبرد جلوی پدرش میگذاشت و
میگفت: آقا! من این را قبول ندارم، نه اینکه پدر را از دانستن چنین مطلبی
بیاطلاع نگه دارد، آن هم پدری مثل آقای هاشمی را در آخرین روز تبلیغات و
مصاحبهاش. شاید بگوید نمیخواستم روحیه پدرم خراب شود، من میگویم اجازه
بده پدر برای روحیه تو تصمیم بگیرد، نه تو برای روحیه پدر.