کد خبر: ۲۵۷۸۶
زمان انتشار: ۱۸:۱۶     ۱۷ آبان ۱۳۹۰
وقتی منصور ۱۳ ساله را به دلیل سن پایین از پذیرش برای حضور در جبهه سلب کردند سه روز در مسجد ماند و ماتم گرفت و گریه کرد و می گفت: حاضرم کفش ها را واکس بزنم اما قبول کنند باشم.
خبرگزاری شبستان: مسجد پایگاه حضور همه اقشار در برهه های مختلف تاریخ انقلاب و جنگ است، مکانی که تربیت انسان های مبارز و قهرمان را در طول تاریخ انجام داده است.
 
با بررسی زندگی شهدای مسجدی دانش آموز تاثیر شگرف مسجد را می بینیم، کم سن سال اما پرتحرک و بانشاط خلاق و مبارز، باقوه خلاقیت و ابتکار. آنچنان مردانه و شجاعانه جنگیده اند و خدمات قابل توجهی ارایه داده اند که می مانی اینها همان جوانان و دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستانی اند!

پس امروز رسالت مسئولان مساجد بسیار حساس و خطیر است تا همواره این نسل را از آسیب ها محفوظ و مصون بدارند. مساجد باید پایگاه حضور نسل جوان باشد پس لازم است به همه کارکردهای مسجد و نیازهای نوجوانان توجه و اهتمام ویژه داشت.

در روزهای اول جنگ تحمیلی شهدای دانش آموز و بسیج بودند که سنگرهای دشمن را درهم شکستند و راه مقدس دفاع را تداوم بخشیدند. سهم آبادان از حماسه دفاع و مقاومت 400 شهید دانش آموز از میان 36 هزار شهید دانش آموز سراسر کشور است.

 سرویس مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان در سلسله گزارش هایی به معرفی شهدای دانش آموز مسجدی آبادان می پردازد تا یادگاری باشد برای حفظ یاد و خاطره اسناد افتخار آبادان.

شهید مهدی روزبه

متولد سال 43 است و در 27 خرداد سال 63 به شهادت رسید.

شهدا خاطره نمی خواهند خاطرخواه می خواهند که بدانید و عمل کنید. شب عید بود مادرش برایش لباس خریده بود، نگذاشت و برداشت بدون این که باز کند برداشت و برد به یک بنده محتاج خدا در مسجد داد و به مادرش گفت: نه اینکه من نیاز نداشتم اما هستند کسانی که بیشتر از من نیاز دارند.

خلاق تر و فرز و زرنگ و کاری بود سر نترسی داشت با تسلط بسیاری که داشت ورود به تخریب پیدا کرده بود و با محاصره آبادان و ضربه زدن به دشمن باعث تقویت روحیه رزمندگان و نیز طرح مین گذاری جاده فاو را به فرماندهان داد و گفت: اجرایش هم با خودم و به همراه شهید طونی به راه افتادند و توی یک کشتی نیم سوخته وسط اروند کمین کردند و بعد با شنا وسط شط عراق رفتند توی این عملیات سخت پرخاطره و استرس بعد از سه روز به کاری کردن کارستان.

لبخند ملیح مهدی و کارش همه را سر حال آورده بود خوره کتاب بود خیلی می خواند از آن طرف کارها و تجربیات خود و خاطراتش را می نوشت. کارگری می کرد تا اینکه یک روز صاحب مغازه از او خواسته بود مشروب بخرد، رفت و دیگر برنگشت می گفت این پول ها به درد زندگی کردن نمی خورد.

به خاطر هوش بالا دوره های کوتاهی دیده بود به زبان فرانسوی تسلط داشت مادرش با خانم دکتر به سالن آمدند دکتر آلمانی حرف می زد مهدی به زبان آلمانی و فرانسوی جواب داد به مادرش گفت حیف مهدی است بیاید آلمان دکتری می گیرد.

شهید منصور باغی

متولد 25 بهمن سال 47 بود و 15 اردیبهشت سال 60 به شهادت رسید. در صدر اسلام پیامبر (ص) افرادی را که برای جهاد نقص عضوی داشتند از حضور ممنوع کردند آنها از این سلب توفیق غصه دار شد و چشم هایشان اشک بار می شد و چه زیبا تکرار این الگوها در قرن های بعد...

وقتی منصور 13 ساله به دلیل سن خیلی پایین از پذیرش سلب کردند سه روز در مسجد ماند و ماتم گرفته بود و گریه می کرد و می گفت: حاضرم کفش ها را واکس بزنم اما قبول کنند باشم.


تا آخر در همان محل، نگهبانی را به او دادند و پذیرفت سر از پا نمی شناخت. اهل مطالعه به ویژه خواندن کیهان بچه ها بود همیشه کتاب دستش می دیدند مثل همیشه روی صندلی نشسته بود و کتاب می خواند که ترکش قسمتی از سرش را جدا کرد. دوستانش با قلبی شکسته و چشم گریان روی دیوار نوشتند منصورجان شهادتت مبارک.

غلامرضا قیم

وی شهریور سال 50 در آبادان به دنیا آمد و اول مرداد سال 60 در منطقه حاج عمران به شهادت رسید.

خیلی آیه ها را دوست داشت خیلی وقت ها ورد زبانش بود «الذین آمنوا و هاجروا منتظر» فرصتی بود برای هجرت و پریدن فرصت حضور پیدا کرد کوله بارش مملو از کتاب درسی مدرسه اش بود.
حرف آخر:
ای برادر استغفار و دعا را از یاد نبرید دعا بهترین درمان برای تسکین دردهاست.
موقع خداحافظی از مادر گفت دیگر برنمی گردم برگشت اما به ....

مهدی صفایی

وی متولد 10 آبان سال 45 در منطقه جمشید آباد آبادان به دنیا آمد و 23 تیر سال 61 در منطقه کوشک به شهادت رسید.

ضریب هوش بالایی داشت چند بار لوح تقدیر درسی و علمی دریافت کرده بود خوش صدا بود به سبک عبدالباسط مصری قرآن می خواند، مسئول پخش نشریات، اعلامیه ها، پوستر در مقرها، فعالیت های واحد بیسیم، کتاب می خواند و بحث با کمونیست ها باز هم بگم.
 
عباس کمالی پور قندی

وی در سال 43 به دنیا آمد و اول آذر سال 60 به شهادت رسید. قلب کوچک ما خانه بزرگ امام است اگر اهل کار باشی دیگر سن کم و قد قامت و کمبودها بهانه ات نمی شود.

در انقلاب پخش اعلامیه ها را با دل و جان انجام می داد در جنگ هم از خود لیاقت ها نشان می داد. مسئول موتوری عملیات سپاه آبادان، مسئول تعاونی مسجد برای پیرزن ها و پیر مردها توی شهر مانده بود آذوقه مشخص کرده بود. بچه ها در سرما و گرما می رساند دست عباس. عباس هم مثل سرش درد می کرد برای این کارها.

شهید سعیده رشیدی

وی متولد سال 44 در منطقه جمشیدیه آبادان بود و در سال 65 یازدهم مرداد در جبهه فیاضیه به شهادت رسید.
بهش می گفتم مادر تو کم سن و سالی تازه برادرت هم جبهه است نمی خواهد بروی می گفت این سفره ای است که صدام آن را پهن کرده و ما باید جمعش کنیم، هر کسی با خصلت ویژه ای می شناسند سعیده وقت زیاد برای فعالیت فرهنگی می گذاشت و زبان زد بود در برپایی نمایشگاهها در مسجد، تظاهرات و غیره و به ویژه ورزش کشتی و در کشتی به عنوان قهرمانی را در آبادان کسب کرد.

عبدالله حاکم بنی رشید

این شهید متولد سال 43 هفدهم فروردین بود و در تاریخ 30 تیرسال 61 در منطقه کوشک عملیات رمضان شهادتش رقم خورد.

خیلی باید کار درست باشد و مطالعه داشته باشی و توی هر بخشی دشتی داشته باشی تا تبلیغات و جوسازیها روی فکرت اثر نکند، توی این تبلیغات داخلی و خارجی چهره مظلوم شهید بهشتی را تخریب می کردند و حتی برخی بزرگترها جذب آنها می شدند.

اما عبدالله با مردم مسجد و محل برای شهید بهشتی می مردند شهید بهشتی را می شناخت و برای او تبلیغات می کردند مخصوصاً وقتی برای سخنرانی به آبادان امده بود. افتخار شیعه باشید، اگر بین من و فرج امام زمان (عج) فاصله ای شد مرا از قبر بیرون آورده کفن پوشیده شمشیر به دست و لبیک امام زمان را به لب دارم.

در کدام مقطع و تاریخ نوجوانانی این چنین آگاه، مدیر و مدبر، خلاق و اندیشمند می شناسید به جز ایران. این جوانان تربیت شده کدام مکتب و خانه اند جز مکتب حسین و مامنی جز مسجد؟ پرورش یافتگان برخاسته از مسجد، آگاه، پاک و فارغ از تعلقات دنیایی، مهیای لبیک به ندای هل من ناصر حسینی بودند. به حرمت خونشان و برای ماندگاری راهشان از جان ناقابلمان می گذریم و در این سر می دهیم همچنان که آنان برای ماندگاری راه سالار شهیدان سر دادند و جاودانه شدند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها