به گزارش پایگاه 598 به نقل از مشرق، به باور «کلود صالحانی»، کارشناس امور خاورمیانه و تروریسم «هدف نهایی داعش
تسلط بر بزرگترین ذخایر نفتی جهان است» و این موضوعی است که در مقالهای
که پایگاه اینترنتی اقتصادی انگلیسی «اویل برایس» و سپس مجله آمریکایی
«تایم» از وی به منتشر کرد، در آن به اشاره کرده است.
این هشداری
است که بسیاری آن را غیر واقعی و بسیاری دیگر آن را برای ایجاد رعب و وحشت
جهت امتیاز گیری از عربستان سعودی و همسایگانش میدانند تا بهای جنگی را
پرداخت کنند که هم اکنون علیه داعش به راه افتاده است تا مبادا طلای سیاه
آنها بدست این گروه تروریستی بیفتد.
آنچه بین واقعیت و غیر واقعیت
وجود دارد، دیدگاههای غربی در قبال حوادث جاری در خاورمیانه است که نگاهی
گذرا به این دیدگاهها ما را با حقایق بسیاری آشنا میکند و به همین منظور
مقاله «کلود صالحانی» را در اینجا عینا نقل میکنیم.
سوریه و عراق مناطق بسیاری خوبی برای آغاز حملات گروه تروریستی تکفیری مسلحی به نام «داعش»
بودند، اما از همان ابتدا این گروه دریافت که برای ادامه بقا و رشد و
شکوفایی گزینهای پیش رو ندارند و آن چاههای نفتی عربستان سعودی است.
این گونه است که نبرد جاری در منطقه به سمت تسلط بر بزرگترین چاههای نفتی جهان سوق پیدا میکند.
«داعش»
که ریشههایش به سازمان تروریستی «القاعده» باز میگردد، به خوبی میداند
که برای حفظ موجودیت خود به عنوان موجودیتی دینی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و
ادامه بقایش در منطقه نیازمند آن است که خط مشی و سیاستی را دنبال کند که
القاعده دنبال کرد، هنگامیکه «اسامه بن لادن»، رهبر وقت این گروه تروریستی
رابطه خود با عربستان سعودی را قطع کرد و متعهد شد، آل سعود را در عربستان
سرنگون کند.
بهانه و دستاویز بن لادن در آن
زمان از عربستان سعودی آن بود که «فهد بن عبد العزیز»، پادشاه وقت عربستان
سعودی از ارتش آمریکا خواست تا از عربستان سعودی به عنوان نقطه آغاز حملات
خود علیه رژیم و شخص «صدام حسین»، دیکتاتور معدوم عراق و براندازی حکومتش
استفاده کنند، به ویژه پس از آنکه رژیم صدام حسین در آگوست سال ۱۹۹۰ میلادی
کشور کویت را به اشغال خود درآورد و این بهانهای شد تا بن لادن به حضور
«کفار» در سرزمین حرمین شریفین اعتراض کند و از پادشاه عربستان خواست تا به
جای آمریکاییها به گروهش اجازه مقابله با رژیم و نیروهای صدام حسین را
بدهد.
به
همین ترتیب «داعش» به خوبی میداند، در صورتیکه عربستان سعودی به بخشی از
«امارت اسلامی» مورد ادعایش ملحق شود و این گروه تروریستی بر چاههای
نفتیاش تسلط پیدا کند، احساس امنیت و آرامش بیشتری خواهد کرد و این موجب
میشود تا داعش دو اقدام منطقی زیر را سرلوحه اقداماتش قرار دهد:
اول: تسلط و سیطره بر کشوری که مهمترین کشور در جهان اسلام بشمار میآید و آن کشور، جز
«عربستان سعودی» کشور دیگری نیست و در این بین اگر نبرد در سوریه و عراق
توانست دهها هزار جوان مسلمان را جذب خود کند، بیشک نبرد برای مقدسترین
بقعههای جهان اسلام یعنی «مکه» و «مدینه» شمار بسیار زیادتری را جذب خود خواهد کرد و موجب ملحق شدن آنها به صفوف داعش خواهد شد.
دوم:
فراهم شدن امکان رویارویی داعش با آمریکا به عنوان تنها کشور قدرتمندی که
خواهد توانست پیشروی داعش به سمت چاههای نفتی عربستان را متوقف کند و مانع
از تسلط این گروه بر آنها نه تنها در عربستان سعودی که در دیگر کشورهای
عربی حوزه جنوبی خلیج فارس شود.
پس
از شک و تردیدهای بسیار آمریکا به خطری که داعش میتوانست برای آن و
منافعش در منطقه داشته باشد را دریافت و همین موجب شد تا آمریکا و هم
پیمانان غربی و عربیاش طرح شکست داعش را تدوین کنند.
درسهای گذشته
با
این حال به دور از عقل و منطق است که به این نکته اشاره نکنیم که پرونده
آمریکا در تعامل با مشکلات خاورمیانه جایی برای خوشبینی و امیدواری باقی
نمیگذارد و در اینجا تنها کافی است که به عملکرد آمریکا در دو کشور عراق و
افغانستان و اشتباهات مرتکبه آمریکا در آنها اشاره کنیم و یادآور شویم که
این اشتباهات آمریکا را ملزم میکند که این اشتباهات را بار دیگر در نقاط
دیگر منطقه مرتکب نشود.
حتی اگر در توان آمریکا باشد که داعش را از
حیث نظامی شکست دهد، این پیروزی و هر پیروزی دیگری که در این راستا محقق
خواهد شد، پیروزی و موفقیتی موقتی تلقی خواهد شد و در پایان با خروج
نظامیان آمریکایی در منطقه، بازماندگان این گروه تروریستی تکفیری بار دیگر
وارد عرصه خواهند شد، دقیقا مطابق آنچه در خصوص براندازی رژیم صدام حسین و
ظهور مجدد بازماندگان این رژیم و حزب بعث در عراق شاهد آن بودیم.
این
درحالی است که به نظر میرسد، این دخالت و اقدامات نظامی علیه داعش که هم
اکنون به شکل حملات هوایی علیه مواضع این گروه قابل ملاحظه است، خصومت ورزی
و کینه توزی بیش از پیش این گروه با غرب به طور عام و آمریکا به طور خاص
را به دنبال دارد که به معنای تکرار سناریوهای گذشته است.
این
درحالی است که بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران از جمله «نواف عبید»، از
پژوهشگران مرکز مطالعات علوم و امور بین الملل مرکز «بلور» در دانشگاه
هاروارد و «سعود سرحان»، مدیر مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی ملک فیصل
عربستان سعودی بر این امر اتفاق نظر دارند که عربستان سعودی خود
گروه تروریستی تکفیری «داعش» را تشکیل داد و آن را مورد حمایت مالی قرار
داد و هم اکنون عربستان به هدف اصلی این گروه تبدیل شده است و به همین دلیل
به باور این دو پژوهشگر تنها این عربستان است که توان رویارویی و مقابله
با آن را دارد.
نبرد «نفت»
آنچه
«داعش» را امروز قدرتمند و قوی جلوه میدهد، آن است که این گروه تروریستی
تکفیری استراتژی نظامی خود را بر حضور در مناطق نفتخیز متمرکز کرده است،
به همین دلیل مشاهده میکنیم که این گروه در شمال شرقی سوریه و شمال عراق
حضور فعالی دارد و این حضور، حضوری اتفاقی یا تصادفی نیست.
بیشک
اگرچه داعش اینگونه به نظر میرسد که گروهی سنگ دل و قسی القلب و وحشی
است، اما واقعیت امر آن است که این گروه نشان داد، بیش و پیش از هر چیز
گروهی با هوش و ذکاوت است که براساس برنامهها و نقشههای هوشمندانه و
زیرکانه عمل میکند و تسلط آن بر چاههای نفت سوریه و عراق موجب شده تا به
گروهی خودکفا از بعد مالی تبدیل شود و این موضوع میتواند بسیاری از
معادلات منطقهای را تغییر دهد.