درگیری این روزهای نیروهای انقلاب و تلویزیون جمهوری، نبرد تن و تانک است؛ امتداد سی سال جنگ نابرابر انقلابیهای پیاده که با همهی تلاش از پس تلویزیون سوار بر نهآمدهاند و حریف متکی بر زره پولادیش (آنتن) همه را زمینگیر کرده است.
واقعیت آن است که آنتن تلویزیون با تشویق یا تهدید به تصرف ما در نهخواهد آمد؛ دست کم تا زمانی که تلویزیون جمهوری تمام مزیتهای رسانهیی انقلاب را تصرف کرده است و خیال از دست دادن انبوه تودههای مؤمن را نهدارد. تلویزیون جمهوری هر چند انحصار هدایت جریان انقلاب را متعلق به خود میداند، در عین حال به صورت سازوار اندیشه و افراد حزبالله را محدود و منکوب میکند و هر چه میگذرد کمتر پند میپذیرد.
پاسخ منطقی این انحصارطلبی قاعدانه افراشتن آنتنهای مستقل انقلاب است، و البته سادهترین شیوهی سد این مسیر، پیش کشیدن اصل چهل و چهار قانون اساسی بوده است؛ هر چند باقی موارد این اصل همه به نفع استقلال تأویل شدهاند، اما سخن از تلویزیونهای مستقل اغلب خدشه بر کارآیی قانون اساسی جمهوری یا تلاش برای تغییر آن تلقی میشود. پس از آن است که حزبالله را از آنتن یافتن کانالهای ضدانقلاب میترسانند، گویی آن چه از آنتن جمهوری پخش میشود انقلاب است یا کانالهای ضدانقلاب معطل آنتن جمهوری هستند یا ضدانقلابتر از بیبیسی و فارسیوان را میتوان بر آنتن آورد.
به سراغ ماهواره هم نهمیتوان رفت؛ هر چند همه آن جا حاضرند: از شبکههای برونمرزی جمهوری، تا انقلابناباورهای نجفی، تا ضدانقلابهای لندن و واشنگتن، تا وهابیهای ریاض، تا حجتیهییهای مشهد، تا جهود تلابیب، تا فاحشههای لسآنجلس و تا طلبههای کابل؛ و تنها صدایی که شنیده نهمیشود "صدای انقلاب اسلامی ایران است."
مسیر سوم به هم زدن تقارن جنگ و تغییر زمین نبرد است: "نبرد در هور، رمل، شب. در یادداشتهای حسن باقری هم هست که میگوید: اگر او در روز قدرت دارد، ما در شب میجنگیم. اگر او زرهی دارد، ما از نقطهی ضعفش استفاده میکنیم. اگر او ترس پشت سرش است، ما از نیروی ایمانمان استفاده میکنیم. ما دراین مقطع به این سمت رفتیم که راهبرد حریف را تخریب کنیم. از عملیات گسترده آمدیم به عملیات محدود، وبه تاکتیک تکیه بر نیروی پیاده وعملیات غافلگیرانه در شب. این تحول انقلابی از آغا زسال 1360 شروع شد و محور این کار باقری بود، [غلامعلی] رشید بود، داوود کریمی بود و رحیمصفوی. حرکت هماین افراد و بچههای جنگ بود که توانست توجه فرماندهان ارتش را به خودش جلب کند. ارتش این نظریه را قبول میکند که ما باید با عملیاتهای محدود ایذايی و با پرهیز از زرهی دشمن به نقطهی ضعف دشمن بهزنیم، و در هماین عملیاتهای محدود نیروهای ما ساخته شدند." [گفتوگو با سردار فتحالله جعفری . 18 آبان 1384. تهران]
یک سال پس از آغاز هشت سال جنگ سخت با عراق، باور نیروهای انقلاب این بود که ادامهی نبرد کلاسیک فائدهیی نهدارد و امید به دستیابی نزدیک به یکانهای همطراز زرهی برای عقب راندن او بیهوده است، و این نقطهی عطف چرخش راهبردی حزبالله بود. طی سال دوم جنگ، نیروهای انقلاب قوارهی نبرد را از تقارن خارج کردند و درگیری را در محیطی تعریف کردند که مزیت دشمن (نیروی زرهی) از خاصیت افتاد و حریف ناگزیر از تانکهایش پایین آمد و جنگ تن به تن شد: در شب بیتالمقدس، رمل والفجر و هور خیبر.
حالا هم چارهی نزدیک و حتا دور حزبالله بردن درگیری رسانهیی به محیطی است که تلویزیون جمهوری ناگزیر از آنتن پولادیش پیاده شود: نبرد در فضای رایان. تلویزیون جمهوری البته کانالهای رایان (Cyber TV) را به رسمیت نهمیشناسد و تلاش میکند تا تمام انحای پخش بیدرنگ (Live) را ذیل خود تعریف کند. واقعیت اما این است که با پیشرفت فضای رایان، تلویزیون خود ذیل این فضا در حال بازتعریف است و ماهیت متعارف آن و تفکیک بیدرنگ از بایگان (archive) مانند برف در حال آب شده است.
فضای رایان (cyber) یک شبکهی سازوار زبانی است و این گونه تلویزیون مانند هر سازهی زبانی دیگر، مثل بایگانی مدرسهی متوسطهی ما، یا سامانهی پیامک، یا باجهی فروش بلیط قطار، یا روزنامههای سراسری، یا واژهنامههای عربی به پارسی، یا سامانهای پایش انتقال آب، دیر یا زود در نسبت با آن بازتعریف میشود و هنگامی که این اتفاق بهافتد تکیه بر آنتن هم کنار نهاده میشود؛ درست مانند بالا آمدن آب هور که تانکهای پیشرفتهی پولادی را مبدل به آهنپاره میکند.
همالان جمهوری صفحات پخش بیدرنگ را مسدود میکند و صفحات پخش بایگان را با قطرهیی کردن روند تبادل داده محدود کرده است. با این همه تلویزیون جمهوری برای حفظ ماهیتی میجنگند که به زودی فاقد معنا خواهد بود، و با عمومی شدن زودازود پخش رایان معلوم خواهد شد که زرهپوشهای لخت جمهوی در جنگی تن به تن در باتلاقهای رایان چه کارهاند؟!
آن چه میماند، تغییر سازمان رزم حزبالله از ضدزره به آبیخاکی است؛ هنوز عمدهی توان نیروهای انقلاب به نقد و نصحیت تلویزیون جمهوری صرف می شود تا به تأمل و تمرین کانالهای مستقل رایان. البته گشودن جبههیی تازه در مقابل وزارت ارتباطات جمهوری برای باز کردن بستر این کانالها هم لازم است. نیز ادامهی درگیری با تلویزیون بد نیست، مشروط بر این که با آرپیجی به جنگ تی72 نهرفته باشیم.
نیروهای انقلاب از همآن ابتدای ورود به فضای رایان در چارچوب نویسه قدرتمند بودهاند؛ یعنی در نوشتن در برابر دشمن کم نهآوردهاند. عرصه نگاره نیز هر چند در عکس و کاریکاتور بر هماین منوال بود اما در گرافیک دچار عقبماندهگی بودیم که طی فتنهی سبز و با نهضت پوسترهای سیاسی به روز رسیدهییم.
حال چارچوب اصلی رقابت نیروهای انقلاب و تلویزیون جمهوری، در فضای رایان، چارچوب نماوه است. مزیت تلویزیون جمهوی پخش فراگیر نماوههای دیداری است و اگر نه در تولید آنها در بسیاری باز معطل نیروهای انقلاب است.
این روزها رسانههای مستقل حزبالله در فضای رایان به صورت عمده متشکل از نویسه و نگاره هستند و نماوه (صوت و فیلم) محور کار آنها نیست؛ یعنی بیشتر خودشان را صفحه میدانند تا شبکه، هر چند برخی از ایشانب سیاری از زیرساختها و مهارتهای یک شبکهی دیداریشنیداری را در اختیار دارند. کلید پیروزی ما در جنگ نامتقارن با تلویزیون جمهوری اما چارچوب نماوه است؛ تولید و توزیع مستقل خبر، گزارش، گفتار، گفتوگو و مستند در فضای رایان...