قانون نوشت:
فیسبوک شبکه اجتماعی با سابقهای کوتاه اما تاثیرگذاری
بسیار و البته پیامدهایی است که چندان شناختهشده نیستند، دامنه این
پیامدها، میتواند مثبت و منفی؛ سازنده و مخرب را باهم و درکنار هم شامل
شود. فیسبوک از زمان باز شدن پایش به ایران به عنوان یک شبکه اجتماعی
اینترنتی، بسیار سریعتر از شبکههای پیش از خود رواج یافت و محبوبیت دور
از انتظاری را کسب کرد. اگرچه رشد تصاعدی کاربران فیسبوک، اتفاقی بوده که
در سراسر دنیا مؤسسان این شبکه تجربه کردهاند؛ اما دلیل استقبال بیسابقه
از فیسبوک در کشورمان، بیشک میتواند دلایل و الگویی جدا از تجربه سایر
کشورها داشته باشد، که پرداختن به آن میتواند در تببین سیاستهایی که در
ارتباط با شبکهای اجتماعی اتخاذ میشود و ارائه راهکارهایی برای مصونیت از
تهدیدهای احتمالی مفید باشد.
برخلاف رسانههای سنتی افراد سنتی
تواناییهای حداقلی برای استفاده از محیط تعاملی فیسبوک را چندان دارا
نیستند. استفاده از فیسبوک نیاز به نوع جدیدی از سواد رسانهای دارد که
مستلزم آشنایی اولیه با اینترنت و امکانهایی است که در اختیار کاربران
قرار میدهد؛ بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم اکثریت غالب کاربران فیسبوک
در کشور، جوانان میباشند.
گریز از واقعیت، پناه گرفتن در دنیای مجازی
جدا
از جنبههای سرگرمی این شبکه اجتماعی؛ فیسبوک به فضای امنی برای جوان
ایرانی تبدیل شده است که تا حد زیادی واکنشی به ناامنی در عرصه اجتماعی
است؛ به عبارتی حوزهای که نمونه واقعی آن استانداردها و آزادی عمل و
رفتار حداقلی را در اختیار جوانان قرار نمیدهد و یا با کنترل و نظارت بیش
از اندازه این کار را میکند؛ میتواند از دید کاربر فضایی محسوب شود که
آنچه را در واقعیت از آن محروم شده در فضایی مجازی محقق کند. در فیسبوک
فرد میتواند هویتی متفاوت از خود ارائه دهد و از جبر هویت واقعی خود رهایی
یابد و یا حداقل حس رهایی از این جبر را تجربه کند. فرد میتواند چهره،
اندام و موقعیت اجتماعی خویش را دوباره بسازد و دوستان خود را از نوع
انتخاب کند؛ و با این گزینش چهرهای از خود را که بنا به برخی معذوریات و
محدودیتهای فرهنگی، اجتماعی و یا خانوادگی نمیتواند در عالم واقع از خود
ارائه دهد، در این محیط به نمایش بگذارد. این بازتعریف و آزادی عمل یکی از
اصلیترین دلایل گرایش جوانان به فیسبوک در میان جوانان ایرانی است.
از
طرفی گمنامی و یا حضور کنترلشده در فضایی که کاربر میتواند محدوده
دسترسی سایرین را در آن تعریف کند، این امکان و جسارت را به کاربر ایرانی
میدهد تا بدون ترس از عواقب فردی و اجتماعی، باور، کردار و آرمانهای
مختلف را به نقد بکشد. به ویژه اگر این کردار و باور از آن نسل پیش از او
باشد. در واقع یکی از دلایل اصلی گرایش جوانان به فیسبوک شکاف نسلی میان
آنان و نسلهای پیش از آنهاست. جوانان ایرانی، این شبکه اجتماعی را ابزاری
میبینند که با استفاده از آن بخشی از سازوکارهای کنترل ارتباطات شخصی را
که در اختیار مراجع مقتدر و حاکم سنتی چون خانواده، مدرسه، دانشگاه و
تصمیمگیرندههای دولتی است دور میزنند.
واکنش به مراجع سنتی اقتدار
یکی
از پایگاههای اصلی اجتماعی نسل قبل، نهاد خانواده و باور به تقدس آن است.
بر همین اساس هویت سنتی خانواده با استقبال فعلی اعضای آن از فیسبوک در
معرض تهدید قرار گرفته است. معمولاً جوانانی که از اینترنت استفاده میکنند
وقت کمتری را با افراد خانواده میگذرانند و در نتیجه تعلقات و ارتباطات
عاطفی آنها با اعضای خانواده و به ویژه با والدین کمتر میشود.
از طرفی
مفهوم جهانیشدن در عرصه فضای مجازی، به ویژه در ارتباط با شبکههای
اجتماعی اگر آموزش، نظارت و سیاستگذاری مدونی وجود نداشته باشد، میتواند
هممعنا با تضعیف هویتهای قومی، فرهنگی و خردهفرهنگهایی باشد که با
آمادگی لازم پا به این فضا نگذاشتهاند. بدیهی است که وقتی ساختار اولیه و
تعریف حد و حدود دسترسیها و امکانات چنین شبکهای متاثر از پیشرفتهای
تکنولوژیک و ساختار فرهنگی کشورهای توسعهیافته غربی باشد، کاربر ایرانی
برای وفق دادن خود با آن و یا حفظ داشتههای فرهنگیاش در مواجهه با آن
نیاز به زمان و البته سیاست و درایت ویژهای خواهد بود.
حضور
بیشمار دختران ایرانی در این محیط مجازی نشان از آن دارد که یکی دیگر از
پیشفرضهای سنتی اجتماعی نسل پیشین، یعنی حضور مقتدرانه مردان در عرصههای
اجتماعی دستخوش تغییر شده است. در دسترسی جوانان به فیسبوک، شکاف جنسیتی،
بسیار کمتر از میزان شکاف جنسیتی در دسترسی به سایر کانالهای ارتباطی
است و برای زنان یکی از کارکردهای آن ایجاد تعادل در میزان حضور آنها در
شبکهای از ارتباطات انسانی در مقایسه با حضور مردان است.
دستودلبازی در دادن اطلاعات
ویژگی
گمنامی و هویت حفاظتشده در فیسبوک سبب شده است، جوانان ایرانی بدون ترس
از عواقب اجتماعی، مسائل مهم عقیدتی، عاطفی، شخصی و حتی پزشکی خود را با
دیگران در میان بگذارند و یا به راحتی به برخی سوالات کاملاً شخصی جواب
دهند، مثلا در مورد روابط جنسی، در فیس بوک خیلی راحت تر از فضای واقعی
پاسخ می دهند. مجموعهای از اطلاعاتی که افراد از خودشان منتشر میکنند،
فیسبوک را به یک پلیس اینترنتی عمل شبیه کرده که میتواند در مواقعی که
کاربر تصوری از آن ندارد از این اطلاعات استفاده کند. در واقع فیسبوک
زمینهها و بسترهای جذب همه اطلاعات (باورهای دینی، سیاسی و حتی زندگی
شخصی) را در خود دارد و این پتانسیلی است که اگر کاربر نسبت به آن حساسیت
نداشته باشد، میتواند همراه با اثرات زیانباری باشد.
یکی از
ویژگیهای محیطهای مجازی و اینترنتی این است که با گذشت زمان با کیفیت
بهتر و قیمت ارزانتری در اختیار کاربر قرار گرفته و به همین دلیل افراد
خارج از شبکه را بیشتر جذب خود میسازند. قطعا شبکههای اجتماعی اینترنتی
در کشورمان در آینده طیف بیشتری از جوانان و حتی میانسالان خارج از شبکه را
جذب خود خواهند کرد. با این وجود به نظر میرسد در مورد مزایا و معایب
شبکههایی از این دست در کشورمان، تحقیقات جدی صورت نپذیرفته است. داشتن
نگاه سلبی و سیاستگذاریهای بدون پشتوانه تحقیقاتی نیز فقط پاک کردن صورت
مسئله خواهد بود.