اما دو سال پس از ریاست جمهوری اوباما، سیاست دولت وی در قبال ایران از بسیاری از جهات مشابه سیاستهای دولت جورج دبلیو بوش بود - و برخی از مشکلاتی که اوباما دو سال پیش در زمان نامزدی به آنها اشاره كرده بود همچنان پا برجا مانده بود.
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت نماییم، دولت اوباما سیاستهای خود در قبال ایران را با ارائه پیشنهادهایی به این كشور در سال 2009 آغاز كرد، که توسط آیت الله سید علی خامنهای رد شدند. پس از آن دولت اوباما تنها نظارهگر اقدامات جنبش سبز بر علیه حکومت بود. اما نتیجه، آن شد که دولت سیاست اعمال فشار را بدست فراموشی سپرد.
شکست تحریم ها علیه ایران
فرید زکریا در ادامه با اشاره به دستاوردهای حضور عجیبش در ایران، می نویسد: تاکتیکهای تنبیهی از بعضی از جهات مثمرثمر واقع شده و ایران با مشکلات اقتصادی مواجه گردید. اما در تاثیر این تاکتیکها انحرافاتی نیز وجود داشته است، كه من در طول یک دیدار کوتاه از تهران طی هفته گذشته مشاهده نمودم. هر چند كه تحریمها رشد كشور را كندتر كرده است، اما به دلیل پول نفت و بازار بزرگ داخلی ایران این كاهش رشد آن چنان كه تصور میشد چشمگیر نبوده است. تاثیرات اصلی آنها – برخلاف اهداف اعمال تحریمها بر این كشور- تضعیف جامعه مدنی و تقویت دولت بوده است.
یک تاجر به من گفت: "اگر شما نیاز به واردات چیزی داشته باشید، باید از طرق غیرقانونی آن را وارد نمایید، بدین معنی که باید با مسئولان دولتی تبانی نمایید. من این كار را نمیكنم، اما افرادی هستند كه این كار را انجام میدهند."
و ما این واقعیت ناخوشایند را فراموش کردهایم که، حتی اگر حکومت تغییر نماید، برنامه هستهای - به عنوان بیانیه عمومی ملیت و اقتدار ایران - ادامه خواهد داشت.
رهبران جنبش سبز به شدت از این برنامه پشتیبانی نموده و بارها و بارها رئیس جمهور محمود احمدی نژاد بخاطر پیشنهادهای سخاوتمندانه وی نسبت به غرب مورد انتقاد قرار دادهاند. (همه مقامات ایرانی مكررا اظهار كردهاند که آنها به دنبال دستیابی به سلاحهای هستهای نیستند و در مصاحبه اخیر خود با سیمور هرش از مجله نیویورکر، محمد البرادعی، رئیس سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گفت که وی تا به حال "هرگز مدركی دال بر نظامی سازی اقدامات هستهای توسط ایران، از قبیل ساخت تجهیزات تسلیحات هستهای و یا استفاده از مواد غنی شده ندیده است.")
زکریا در ادامه مقاله خود می نویسد: در زمینه سیاست ایران، احمدی نژاد یك عملگرا بوده و بارها تلاش كرده است تا جناح روحانیون را تضعیف نماید. از زبان رئیس دفتر وی زمزمههای آشکاری در زمینه ایجاد روابط بهتر با اسرائیل به گوش رسیده است. و در طول سالهای گذشته احمدی نژاد، گامهای متعددی - هر چند ناقص - در زمینه هستهای بر داشته است، كه پیشنهاد جدی برای آغاز مذاکرات به حساب میآید. وی ایجاد یک کنسرسیوم بینالمللی برای غنی سازی اورانیوم را پیشنهاد كرد، همچنین پیشنهاد ترکیه و برزیل برای غنی سازی اورانیوم ایران توسط روسها را پذیرفت، و همچنین پیشنهادی داد كه غنی سازی اورانیوم ایران را در سطح 5 درصد متوقف میساخت.
اوباما باید رویکرد اصلی خود را در پیش گرفته و در مورد امكان هرگونه گفتگو و توافق ایران را بیازماید. تعامل با ایران، ایجاد نوعی نظارت بر برنامه هستهای این كشور و یافتن زمینههای منافع مشترک (مانند افغانستان) همه اهداف مهمی محسوب میشوند.
"استراتژی ترکیبی" علیه ایران
این کارشناس مسایل استراتژیک می افزاید: هرچند كه این امر غیرممكن به نظر میرسد. در داخل ایران اختلافات عمیقی وجود داشته و بسیاری از وابستگان به حکومت آغاز روابط با غرب را تهدیدی برای خود احساس میكنند. و دقیقا به همین دلیل است كه دولت باید در جستجوی راههایی برای آغاز این روابط باشد.
تعامل استراتژیک با دشمن، در سیاست "تغییر" در این کشور میباشد. این همان روشی است كه واشنگتن در تعامل با اتحاد جماهیر شوروی و چین از آن استفاده نمود. ایران کشوری است با 80 میلیون نفر جمعیت تحصیل كرده و پویا، كه در بخش مهمی از جهان واقع شده است. نمیتوان این كشور را برای همیشه زیر تحریم و فشار نگه داشت.