کد خبر: ۲۵۵۹۱۷
زمان انتشار: ۲۰:۵۷     ۰۷ مهر ۱۳۹۳
زن هفت‌تیرکش از سوی شوهرش اجیر شده بود تا به سرقت 5میلیارد تومانی از خانه‌ای در شمال پایتخت دست بزند.

به گزارش 598،ساعت 10 صبح 20 شهریور ماه سال جاری مأموران کلانتری 122 دربند در جریان سرقت مسلحانه از خانه مرد میلیاردری قرار گرفتند.
خیلی زود تیمی از مأموران خود را به خیابان بوکان در نیاوران رساندند و پای در یک برج اعیانی گذاشتند. مرد 75 ساله که وحشت‌زده بود به پلیس گفت: امروز درحالی که همسرم با زن خدمتکار در خانه بودند به محل کارم رفتم و ساعت 9 بود که عروسم در تماس تلفنی عنوان کرد هر چه به خانه‌مان زنگ می‌زند کسی پاسخگو نیست.

نگران شده بودم و از عروسم خواستم به خانه‌مان سر بزند، دقایقی بعد عروسم که به خانه‌مان رسیده بود دوباره زنگ زد و ادعا کرد کسی در خانه را باز نمی‌کند ولی از داخل خانه صدای ناله ضعیفی را می‌شنود. وی افزود: به سرعت خودم را به خانه رساندم و زمانی که وارد شدیم همسرم را در حالی که دست و پاهایش را بسته بودند داخل اتاق پیدا کردیم و متوجه سرقت 5 میلیارد تومان طلا شدیم و شنیدم که زن خدمتکار تپانچه‌ای داشته است.

با توجه به سرقت مسلحانه زن خدمتکار، بازپرس شعبه 4 دادسرای ناحیه 34 تهران دستور داد تیمی از مأموران اداره یکم پلیس آگاهی برای ردیابی دزد میلیاردی وارد عمل شوند.
کارآگاهان در گام نخست زن 74 ساله را تحت بازجویی قرار دادند، وی گفت: روز 17 شهریور ماه «فریده» به عنوان خدمتکار خانه از یک شرکت خدماتی به ما معرفی شد و شروع به کار کرد.
وی افزود: «فریده» از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود ولی اصلاً فکر نمی‌کردم که دزد باشد، شب قبل از سرقت فریده به بهانه اینکه جایی برای خوابیدن ندارد خواست شب را در خانه‌مان بماند.فردای آن روز پس از اینکه همسرم از خانه خارج شد، زن خدمتکار با هفت‌تیری که در دست داشت مرا تهدید به قتل کرد سپس با بستن دست و پاهایم در اتاق زندانی‌ام کرد.

وی افزود: پس از چند ساعت که در اتاق زندانی بودم، همسرم و عروسم به کمکم آمدند که خیلی زود به سراغ جواهراتم رفتم و متوجه دزدیده شدن آن‌ها شدیم. مأموران در این مرحله به سراغ شرکت خدماتی رفته و پی بردند زن خدمتکار مدارک جعلی ارائه داده است و تنها سرنخ، آدرس خانه وی در شهرک دانشگاه بود که کارآگاهان با مراجعه به آنجا دریافتند چندی پیش زن خدمتکار به خاطر نپرداختن اجاره‌خانه‌اش آنجا را ترک کرده است.
در این شاخه از تحقیقات مشخص شد شوهر «فریده» یکی از تبهکاران سابقه‌دار قدیمی است.

کارآگاهان در گام بعدی به محل کار «جواد» در شهرک ولیعصر رفته و زمانی که برای دستگیری وی اقدام کردند متوجه شدند «جواد» به خاطر اعتیادش از کار اخراج شده است. ردیابی‌های پلیسی ادامه داشت تا اینکه مأموران با اقدامات فنی و پلیسی توانستند مخفیگاه جدید زن خدمتکار را در شهرک آزادی شناسایی کنند.
ساعت 9 صبح نخستین روز مهر ماه «فریده» در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد و «جواد» نیز همان شب به دام افتاد و خرید هفت‌تیر از یک شهر مرزی را به گردن گرفت.

ایران، گفت‌وگو با زن خدمتکار
«فریده» 45 ساله علت دزدی میلیاردی‌اش را بی‌خانمان بودن بچه‌هایش می‌داند و ادعا می‌کند اعتیاد همسرش باعث شده زندگی‌اش به تباهی کشیده شود.
سابقه‌داری؟
نه، برای نخستین بار است که دست به خلاف زده‌‌ام.

شغل؟
در گذشته برای خودم کارگاه دوخت رو مبلی داشتم اما پس از کلاهبرداری شوهر سابقم مجبور شدم همه وسایل کارم را بفروشم، از آن به بعد مجبور به کار در خانه‌های مردم شدم.

کلاهبرداری؟
بله، شوهر سابقم که اعتیاد دارد با چرب‌زبانی ادعا کرد می‌خواهد کاری راه بیندازد و نیاز به چند برگ چک دارد به همین خاطر دسته چکم را در اختیارش قرار دادم اما پس از چند ماه که «جواد»‌ ناپدید شده بود متوجه شدم وی چک‌ها را در اختیار مرد شرخری قرار داده و پول گرفته است و همین کافی بود تا هر چه پول داشتم برای نقد شدن چک‌ها بپردازم.

چرا دزدی کردی؟
ابتدا قصد دزدی نداشتم و با معرفی شرکت خدماتی در خانه‌های مردم کار می‌کردم اما به خاطر بی‌پولی صاحبخانه‌ام همه وسایل خانه‌ام را بیرون ریخت و مجبور بودم با بچه‌هایم در خیابان‌ها و پارک‌ها زندگی کنیم.

نقشه سرقت را چه کسی طراحی کرد؟
خسته شده بودم و روزی که جواد برای دیدن بچه‌هایم به پارک آمده بود گریه و التماسش کردم تا کمکم کند که وی هفت‌تیری از زیر لباسش درآورد و داخل کیفم گذاشت و خواست برای دزدی از خانه مرد میلیاردر از آن استفاده کنم.

جواد از وضعیت مالی صاحبخانه خبر داشت؟
بله، چون درباره وضعیت مالی آن‌ها با جواد صحبت کرده بودم. ابتدا قصد داشتم از آن‌ها پول قرض بگیرم اما نپذیرفتند و پول ندادند.

جواد پیشنهاد دزدی داد و تو به راحتی پذیرفتی؟
نخست مخالفت کردم اما وقتی شرایط زندگی بچه‌هایم را دیدم، پذیرفتم تا نقشه‌اش را اجرا کنم.

روز سرقت چه کردی؟
از قبل به بهانه اینکه جایی برای خوابیدن ندارم از صاحبخانه خواستم شب را در آنجا بمانم و صبح پس از رفتن مرد خانه هفت‌تیر را از کیفم بیرون آوردم و با تهدید زن خانه را داخل اتاقی زندانی و اقدام به سرقت طلاها و پول کردم.

از محل نگهداری طلاها خبر داشتی؟
بله، در همان دو روز ابتدایی کارم از محل نگهداری طلاها و جواهرات داخل کمد یکی از اتاق‌ها اطلاع پیدا کردم.

پس از سرقت کجا رفتی؟
با پولی که از خانه دزدیده بودم به یک بنگاه مسکن رفته و 500 هزار تومان به عنوان پیش پرداخت داده و خانه‌ای در شهرک آزادی کرایه کردم سپس به کریم‌خان رفته و تعدادی از طلاها را فروختم تا بقیه پول پیش خانه را به دست آورم.

طلاها را بدون فاکتور خریدند؟
ابتدا به خاطر نبودن فاکتور کسی حاضر به خرید طلاها نبود تا اینکه در یکی از مغازه‌ها به صاحب مغازه گفتم باید پول پیش خانه‌ام را بپردازم و فاکتور آن را نیز پس از جابه‌جایی خانه‌ام خواهم آورد و وی با گرفتن مشخصاتم اقدام به خرید طلاها کرد.

با بقیه طلا و جواهرات چه کردی؟
فردای آن روز به در ساختمان مرد میلیاردر رفتم که یک جوان افغان جلوی برج بود و از وی خواستم طلاها را به صاحبش بازگرداند که او با شناختن من به عنوان دزد طلاها شروع به فریاد دزد دزد کرد و من نیز پا به فرار گذاشتم.

فکر می‌کردی دستگیر شوی؟
بله.
پس چرا دزدی کردی؟
به خاطر فشار بی‌پولی، جنون پول گرفته بودم و به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کردم.

از بچه‌هایت خبر داری؟
در همان خانه اجاره‌ای زندگی می‌‌کنند و امیدوارم دخترم به خاطر ما به راه‌های خلاف کشیده نشود چون برای تربیت آن‌ها زحمت کشیدم و تا به امروز نگذاشتم قدم اشتباهی بردارند.

از همسرت خبر داری؟
همان شب سرقت با پلیس تماس گرفتم تا جواد را به خاطر اعتیادش دستگیر کنند اما پا به فرار گذاشت که بعد از دستگیری‌ام او را لو دادم و پلیس، جواد را هم بازداشت کرد.

هفت‌تیر را چه کردی؟
همان شب داخل سطل زباله‌ای انداختم.
حرف آخر؟
شاید خودم را بکشم چون نمی‌توانم بدبختی بچه‌هایم را ببینم و از روی ناچاری دست به این کار زدم.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها