روز گذشته در مقابل ساختمان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی
رئیسجمهور ابراهیم حیدری، عکاس روزنامه «وطن امروز» در حال عکاسی و انجام
وظیفه رسانهای بود اما در کمال ناباوری با وجود در اختیار داشتن مجوز
رسمی از سوی برخی افراد ناشناس که خود را مامور دولت خطاب میکردند بشدت
مورد ضرب و جرح قرار گرفت. این در حالی بود که تجمع روز گذشته معترضان به
نتایج نه÷ایی آزمون استخدامی اصلا سیاسی نبوده و تنها یک اعتراض اجتماعی و
اقتصادی به نحوه اعلام نتایج یک وزارتخانه اقتصادی بوده است. جالب اینکه
روز گذشته خبرگزاری قوه قضائیه نیز این خبر را پوشش داد و اگر تجمع
غیرقانونی و سیاسی بود، چنین خبری ارزش انتشار نداشت. ابراهیم حیدری در
تشریح این واقعه مطلب زیر را به نگارش درآورده است:
صبح روز شنبه 5 مهر طبق اعلام قبلی دبیر عکس روزنامه، جهت پوشش تجمع
معترضان به نتایج آزمون استخدامی وزارت نفت راهی محل این تجمع در مقابل
معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاستجمهوری در میدان بهارستان شدم.
وقتی ساعت 9:30 به میدان بهارستان رسیدم، معترضان در حال تمرین شعارها و
آماده کردن نوشتههایی در اعتراض به نتایج نهایی آزمون بودند. پس از سوال
نماینده معترضان و معرفی خودم به عنوان عکاس «وطن امروز»، ایشان ضمن تشکر
از همراهی روزنامه با خواستههای معترضان و بیان این نکته که تنها
روزنامهای که جرات پیگیری مطالبات ما را داشته «وطن امروز» است، از
همراهانش خواست همکاری لازم را با بنده انجام دهند. بنده حین گپ زدن با
معترضان، شروع به عکاسی از آنها که نوشتههایی با مضمون اعتراض و درخواست
از دولت برای پیگیری حقوق از دست رفته خود داشتند، کردم و وقتی به سمت دیگر
خیابان برای عکاسی از روبهروی تجمعکنندگان رفتم، با فشردن اولین شاتر،
بدون هیچ تذکر قبلی مورد حمله قرار گرفتم و محکم به سوی نردههای ساختمان
معاونت راهبردی هل داده شدم که با سر به نردهها برخورد کردم. پیش از
هرگونه سوال و جوابی، ضارب که ملبس به لباس فرم نیروی انتظامی و البته بدون
اتیکت نام بود، دست بنده را به نردهها دستبند زد و پس از چند دقیقه بنده
را بدون هیچ توجهی به کارت شناسایی روزنامه و مجوز نیروی انتظامی، به
خودروی یگان ویژه منتقل کردند و دوربین و کولهپشتی بنده را گرفتند. در عقب
ماشین دست بنده را به دیواره توری ماشین دستبند زده و پس از چند دقیقه
آقایی بیسیم به دست و لباس شخصی، درون ماشین آمده و تمام محتویات جیبهایم
را خالی کرد و حتی درخواست رمز عبور گوشی موبایلم را داشت که با مقاومت
بنده مواجه شد. پس از دقایقی جر و بحث، ایشان بالاخره مجوز صادر شده از سوی
معاونت اجتماعی نیروی انتظامی که به درخواست روزنامه و به نام بنده صادر
شده بود را نگاهی انداخته و با الفاظی رکیک تاکید کرد: این مجوز هیچ ارزشی
ندارد و تو غلط کردهای که از یک تجمع سیاسی غیرقانونی عکاسی کردهای،
کارتت هم هیچ ارزشی ندارد. از کجا معلوم که عکاس بیبیسی نیستی. با اصرار
بنده، اجازه دادند حداقل برای اثبات اینکه عکاس بنگاه سخنپراکنی ملکه
نیستم و در یک روزنامه قانونی این مملکت کار میکنم تماسی با دبیر عکس
روزنامه، آقای نریمانی داشته باشم. پس از برقرار شدن تماس و توضیحات جناب
نریمانی، بنده با حدود 40 دقیقه در همان حالت دستبند زده رها شدم تا اینکه
همان فرد لباس شخصی با یک سرباز نیروی انتظامی به ماشین مراجعه کرده و ضمن
باز کردن دستبند، فرمودند که خدا را شکر کنم که دوربینم را نگه نمیدارد و
بدون گرفتن تعهد، رهایم میکند. البته در این بین خواهان فرمت کردن کارت
حافظه دوربینم شد که چون بنده حین انتقال حافظه دوربینم را عوض کرده بودم،
مقاومتی نکردم. در آخر هم پس از یادداشت مشخصاتم و کپی گرفتن از کارت ملی و
کارت خبرنگاریام، با حضور یک سرباز تا پای تاکسی بدرقه شدم.