حکم قصاص، زندان و شلاق دو پسر ولگرد که راننده یک دستگاه پژو پرشیا را از
پا درآورده بودند دیروز در دیوان عالی کشور تایید شد و آنها در لیست
اعدامیها قرار گرفتند.
به گزارش فرهیختگان، سحرگاه بیستودوم مهر
92 بود که چند دانشجو که رهسپار خوابگاه خود بودند با کلانتری107 فلسطین
تهران تماس گرفتند و گفتند یک مرد جوان در کوی «البرز» خیابان «حافظ» کشته
شده است. همان موقع پلیس به خیابان حافظ رفت و کنار پژو پرشیای سفید با
پیکر خونین «احمد» روبهرو شد. سپس پیکر خونین این مرد 27 ساله به دستور
قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و رازگشایی معما در دستور کار قرار گرفت.
تحقیق
میدانی نشان میداد نیمهشب بیستویکم مهر احمد از خانه برادرش در شهریار
بیرون رفته بود. راننده پژو پرشیا قرار بود به خانه خود در خیابان فرجام در
اطراف میدان رسالت تهران برود.
کارآگاهان در نخستین گام به کوی
البرز رفتند و دوربینهای مداربسته چند واحد تجاری را به دقت بررسی کردند.
در آن بین مشخص شد احمد به همراه دو پسر ناشناس وارد کوی البرز شده بود.
یکی از مغازهدارها با دیدن فیلم دوربین مداربسته گفت: «دو پسری را که از
پژو پرشیا دور شده بودند، میشناسم. آنها «سامان» و« داوود» نام دارند. این
دو پسر، سرپناه درست و حسابی ندارند و بیشتر شبها را در یک خانه متروک در
انتهای کوی البرز که پاتوق معتادان است، میخوابند.»
با افشای این ماجرا، تجسس به مرحله تازهتری رسید و ردیابی دو پسر 20 ساله در دستور کار پلیس قرار گرفت.
ماموران
در حالی که احتمال میدادند سامان و داوود بار دیگر به خانه متروک برگردند
به کمین نشستند و ساختمان موردنظر را بهطور نامحسوس زیر نظر گرفتند.
به این ترتیب ظهر بیستونهم آبان 92 داوود در پاتوق معتادان بازداشت شد.
در
همان بازجویی مقدماتی به همدستی در کشتن راننده پژو باانگیزه دزدیدن
خودروی سفید اعتراف کرد. با اطلاعاتی که داوود به پلیس داد سامان نیز عصر
همان روز در چهارراه استانبول دستگیر شد.
او پس از دستگیری به
ماموران گفت: «نیمهشب پژو پرشیای سفید را دربست کرایه کردیم. سپس با این
ادعا که مدارکمان در خانه جا مانده، راننده را به کوی البرز کشاندیم. بعد
راننده را با چاقو تهدید کردیم و چون مقاومت کرد او را کشتیم. میخواستیم
با پژو پرشیا فرار کنیم، اما به خاطر پاشیده شدن خون روی صندلی، ترسیدیم و
فرار کردیم.»
به دنبال بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه
71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که
به ریاست قاضی «عزیزمحمدی» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد پدر و مادر
قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای سامان و داوود حکم قصاص خواستند.
نوبت
دفاع به داوود که رسید ادعای تازهای مطرح کرد و گفت: «صاحبکارم به نام
بهروز من و سامان را اجیر کرده بود تا راننده پژو را به قتل برسانیم. بهروز
قول داده بود رضایت خانواده احمد را جلب کند، اما حالا ناپدید شده است. من
از ترسم تا امروز حرفی در این زمینه نزده بودم. قبول دارم همراه سامان
راننده پژو را به کوی البرز کشاندیم و با او درگیر شدیم، اما باور کنید
مواد مخدر مصرف کرده بودیم و چون حال طبیعی نداشتم با چاقو دو ضربه به احمد
زدم و فقط 20 هزار تومانی را که در جیبش بود دزدیدم. ضربههایی که من زدم
کشنده نبود. به نظر من، ضربههایی که سامان زد منجر به مرگ راننده پژو شد.
دیگر تحمل این وضعیت را ندارم و به مرگم راضی هستم.»
وقتی سامان پشت
تریبون دفاع ایستاد گفت: «وقتی داوود با چاقو به جان احمد افتاد ترسیدم و
فرار کردم. من هیچ ضربهای به راننده پژو نزدم.»
در پایان آن جلسه،
هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، داوود و
سامان را به قصاص نفس و در مجموع به شش سال زندان و 148 ضربه شلاق محکوم
کرد. دیروز این رای در شعبه 22 دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.
به این ترتیب این دو پسر در یک قدمی چوبه دار قرار گرفتند.