به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس ـ آزاده لرستانی: حدود هفت روز همراه با کاروان زیر سایه خورشید در پایتخت حضور پیدا میکند، حضورش در این کاروان را بسیار اتفاقی و تنها عنایت امام رضا(ع) میداند، تنها سه روزی بود که حاجتش را نزد امام رئوف(ع) مطرح کرده بود و یک زنگ تلفن او را راهی تهران کرد.
عشق و ارادت مردم به امام رضا(ع) را از نزدیک لمس میکند و اعتقاد دارد به اندازه عمرش همانند این یک هفته نتوانسته است این قدر ضامن آهو(ع) را زیارت کند، بستگانش که تصویر حضور او را در تلویزیون مشاهده کرده بودند، باورشان نمیشد که این قدر در چشمبرهمزدنی راهی زیارت حضرت معصومه(ع) شود.
حجتالاسلام محمد فلاح از مبلغان فعال فرهنگی در شهر مقدس مشهد است، با توجه به اتفاقات رخ داده در این سفر عشق و علاقهاش به امام رضا(ع) دو برابر میشود، سنت پرچمگردانی حرم رضوی را نیز عنایت امام رضا(ع) به مردم ایران میداند و معتقد است که پرچم بارگاه منور امام رضا(ع) همانند پیراهن یوسف(ع) روح و جسم مردم را جلا میدهد.
او از این سفر بازگشته است و رهاورد سفرش را برای دو فرزند کوچکش امیرمحمد و علی بازگو میکند که عنایت امام رضا(ع) چگونه شامل حال همه مسلمانان حتی غیر مسلمانان شده است.
در ادامه مشروح گفتوگوی خبرنگار فارس با حجتالاسلام فلاح را به مناسبت روز زیارتی امام رضا(ع) میخوانید:
*خودتان را معرفی میکنید؟
-محمد فلاح هستم، مدرس حوزه علمیه مشهد و دانشگاه علوم پزشکی مشهد، هم اکنون مشغول به تحصیل در سطح چهار حوزهام.
*متولد چه سالی هستید؟
-سال 64 و هم اکنون 29 سال سن دارم.
حاجتی که سه روزه بر آورده شد/ زنگ تلفن و تأخیر هواپیما و هزینه سفر در سایه عنایت رضوی
*چگونه شد که با کاروان زیر سایه خورشید در تهران حضور پیدا کردید؟
-کاروان «زیر سایه خورشید» که زیر نظر آستان قدس رضوی است، حدود سه ماه قبل تماس با مبلغان فعال فرهنگی مشهد تماس گرفت و آنها را برای حضور در این کاروان دعوت کرد و یک دوره آموزشی سه ماهه برای مبلغان ترتیب داد، بنده در ابتدا قبول نکردم، البته به شما بگویم حضورم در این کاروان کمی متفاوتتر از بقیه بوده است.
*قبلاً تجربه حضور در کاروان زیر سایه خورشید را داشتید؟
-نه! قبلاً چنین سفری انجام نشده بود.
*اشاره کردید که حضور شما کمی متفاوتتر از بقیه اعضای کاروان زیر سایه خورشید بوده است، ماجرا را شرح میدهید؟
-همان طور که گفتم وقتی با من تماس گرفتند، جواب منفی دادم و گفتم فرصت ندارم، گذشت تا اینکه روز ولادت حضرت معصومه(س) که اول ذیالقعده و روز پنجشنبه بود، به حرم امام رضا(ع) مشرف شدم و از حضرت در خواست کردم که زیارت حضرت معصومه(س) را قسمتم کند، برای اینکه یک سالی میشد به زیارت کریمه اهل بیت نرفته بودم، خلاصه از حضرت خواستم که من را به این سفر بفرستد.
البته اصلاً یادم نبود که زیرا سایه خورشید برنامه دارد، از آنجایی که آستان قدس حساسیتهایی را دارد، امکان ندارد فردی همین طوری وارد کاروان شود، روز یکشنبه وارد حرم شدم و خطاب به امام رضا(ع) گفتم: آقا! پس زیارت حضرت معصومه(س) چی شد، شب در منزل مهمان داشتم، ساعت 19:40 با من تماس گرفتند و گفتند ساعت 20:30 پرواز است و کاروان زیر سایه خورشید به تهران میروند، خوشحال شدم، گفتم میتوانم به زیارت حضرت معصومه(س) بروم، گفتند، راهیتان میکنند که بروید، خیلی برای من خوشایند بود، خودم را به پرواز رساندم، البته من دیر به فرودگاه رسیدم، پرواز تأخیر داشت، ولی در نهایت به پرواز رسیدم!
در مدت حضورم در کاروان، یک روزی را مرخصی گرفتم و به قم رفتم، آقای رئیسیان مسئول گروه قبل از عزیمت 25 هزار تومان به ما داد و گفت: علیالحساب این مقدار پول پیش شما باشد، سوار اتوبوس شدم و به زیارت حضرت معصومه(س) شرفیاب شدم و بعد از آن به جمکران رفتم، وقتی برگشتم و هزینه سفر را حساب کردم، دیدم پول اتوبوس، تاکسی و مترو جمعاً 25 هزار تومان شد، یعنی آقا امام رضا(ع) نگذاشتند پولی را خرج کنم و هزینه سفر را هم خودشان دادند، در این مدت کرامات عجیبی از امام رضا(ع) دیدم، واقعاً نمیدانستم حضرت به این پرچمها که به شهرها میرود این قدر نظر ویژه دارند.
*در مدت حضورتان در تهران مکانهای زیادی رفتید، نوع واکنش مردم به پرچم متبرک رضوی در مناطق مختلف را چگونه دیدید؟
-نحوهای که مردم خودشان را به پرچم میرساندند هیچ فرقی نداشت، کسانی که مرفه و یا متوسط بودند، همه یک حال و احساس خوش معنوی داشتند، هنگامی که پرچم حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را زیارت میکردند، اشک در چشمانشان جمع میشد و ارادت خودشان را به ساحت امام هشتم(ع) ابراز میکردند، تقریباً امکان نداشت کسی دستش به پرچم نخورد و به صورتش نکشد و اشک از چشمانش جاری نشود.
شهیدی که با عنایت رضوی به دنیا آمد و در 25 سالگی شهید شد
*خاطرهای از این شور و اشتیاق در ذهن شما نقش بسته است؟
-یکی از خاطرات بنده مربوط میشود به زیارت مزار شهدا، هنگامی که بر سر مزار شهید علیرضا شهبازی(اگر اشتباه نکنم) حاضر شدیم، مادر شهید به ما گفت: من بچهدار نمیشدم، پسرم را از امام رضا(ع) گرفتم، علیرضا در سن 25 سالگی درست در همان سنی که جوادالائمه(س) به شهادت رسیدند، شهید شد.
جالب است که بالای سنگ قبرش نوشته شده بود، السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) و پایین قبر هم شعری با این مضمون که تمام داراییام از امام رضا(ع) است.
مادر شهید میگفت: به خدا نمیدانستم شما قرار است بیایید، دیشب به امام رضا(ع) گفتم: یا امام رضا(ع) دوست داشتم به زیارت شما بیایم، به دلم افتاد که سر قبر پسرم بیایم و الان دیدم که پرچم امام رضا(ع) اینجا آمده است.
یا هنگامی که به منزل شهید خلیلی رفتیم، یکی از دوستان شهید نقل میکرد، شهید ارادت ویژهای به زوار امام رضا(ع) و کاروان پیاده رضوی داشت، هر موقع کاروان زیارتی به مشهد میآمدند، گردو خاک پای زوار امام رضا(ع) را به صورتش میکشید، اینکه این شهید از میان هزاران شهید انتخاب میشود، واقعیت این است که این انتخاب به دست ما نیست، همه آن از عنایت امام رضا(ع) است.
در این سفر خیلی از مردم التماس دعای ویژه داشتند، وقتی مشهد برگشتم، یک زیارت مخصوص برای ملتماسان دعا انجام دادم، جالب اینجا بود که همه آنها را به یاد داشتم و سلامشان را به آقا علی بن موسی الرضا(ع) رساندم.
مردم به ما داشتند، من وقتی برگشتم مشهد یک زیارت مخصوص کسانی که التماس دعا گفتن و جالب این بود که همشان را یادم بود و سلام آنها را با آقای علی بن موسی الرضا(س) رساندم.
*در این مدت هفت روز که در تهران حضور داشتید، در کدام مراسم پرچم رضوی حضور داشتید؟
-بازار تهران، امامزاده زید(ع)، مزار شهدای گمنام، منازل شهدا، بیمارستان ساسان و بهرامی، امامزاده صالح(ع) و ...
امام رضا(ع) در سه مکان به دیدار زائرش میرود
*به نظر شما این مراسم پرچمگردانی حرم امام رضا(ع) چه تأثیری در رشد معنوی و معنویتی مردم دارد؟
-در امامزاده صالح(ع) که پرچم متبرک رضوی را بردیم، خیلی شلوغ بود، مردم هجوم آورند، تنها جایی که پرچم را به مردم ندادیم، همین جا بود، از بس اوضاع خطرناک شد، حتی یک خانمی قیچی آورده بود که قسمتی از پارچه پرچم را جدا کند، یادم هست، یک خانمی تا آخر برنامه ایستاد، حال و هوای خاصی داشت، هر چند ظاهر مناسبی نداشت اما قبلش به شدت شکسته بود، میگفت تا حالا مشهد نرفته است(شاید انگیزهاش را پیدا نکرده بود)، اما این پرچم چنان اشتیاقی در دلش ایجاد کرده بود که انگار باید پرچم را زیارت کند.
میخواهم بگویم اگر این پرچم فرستاده یا عنایت امام رضا(ع) نباشد،(آنچه خودم لمس کردم)، بحث تکریم و تعظیم شعائر است، شعائر جمع شعار به معنای نمادهای الهی است، نمادهایی که به اصطلاح به مردم یادآوری میکند، در قرآن کریم هنگامی که داستان حضرت یوسف(ع) را مطرح میکند، میفرماید حضرت یوسف(ع) پیراهنش را برای پدرش فرستاد، خود حضرت(ع) نرفت که پدرش را شفا دهد.
واقعاً پیراهن یوسف(ع) بیشتر از پرچم حرم امام رضا(ع) است! وقتی امام رضا(ع) میفرماید: «من زارنى على بعد دارى اتیته یوم القیامة فى ثلاث مواطن حتى اخلصه من اهوالها، اذا تطایرت الکتب یمینا و شمالا، عند الصراط و عندالمیزان»، هر کس مرا در این فاصله دورى که دارم - زیارت کند روز قیامت سه جا به دادش مىرسم و او را از شدت آن سه مورد آسوده مىکنم: هنگامى که نامههاى اعمال به دست راست یا چپ تحویل داده مىشود، هنگام عبور از صراط و هنگام سنجش اعمال، حضرت(ع) در سه جا به زیارتش میرود، این قدر مهربان و رئوف هستند که حتی در این دنیا هم پرچم حرمشان را فرستادند تا مردم زیارت کنند و تبرک بجویند.
لذا ما که در محضر پرچم بودیم، با تمام وجود این مسأله را درک کردیم و اشکالی در آن نمیبینیم، این کار آستان قدس رضوی و یا شخص خاصی نیست، بلکه تنها عنایت خود حضرت(ع) است.
امام رضا(ع) خادمان حرم را خودشان انتخاب میکند
آقای شریفیان از کفشداران حرم برایم تعریف میکرد:
در حرم مطهر یکی از مسئولان خدام کاری را به من سپرده بود، با اینکه در هفته تنها یک بار شیفت کاری من بود، اما این کار جدید یک یا دو هفتهای وقت مرا صبح و شب گرفته بود، به گونهای که در اتاق میرفتم، حتی فرصت نمیکردم که به زیارت امام رضا(ع) بروم، آن قدر قدر اعصابم خرد شده بود که پیش خودم گفتم: دیگر این کار را تحویل میدهم.
همان شب خواب دیدم، در اتاقم نشستهام و کاری را انجام میدهم، بعد از مدتی دیدم یک آقایی وارد شد، به شدت نور فضای اتاق را فرا گرفت، وقتی که وارد شد، کفشش را که بسیار تمیز بود،- همان طوری که دوست دارم کفش را به دستم بدهند- از پشت به طرف من برگرداند و به سمت من گرفت، کفش را نگه داشت و بیرون نرفت، من هم که مشغول کار بودم، گفتم به دیگر همکارانم بدهید، اما سخنی نگفت و همچنان ایستاده بود و کفش را به سمت من گرفته بود و نمیرفت...
وقتی از خواب بیدار شدم، فهمیدم این اصرار خود حضرت است که دوست دارد من اینجا باشم، یعنی منظورشان این است که تمام این کارها را باید من انجام دهم، بعد گفتم: آقا من نوکر شما هستم، هر چه بخواهید انجام میدهم.
میخواهم بگویم آقا نگاه ویژه حتی به کوچکترین کارها دارند و آدمها را خودشان انتخاب و کارها را تقسیم میکنند، این موارد در حرم امام رضا(ع) خیلی عجیب است، هنگامی که کاروان پیاده به مشهد میرسند، گروهی از کفشداران حرم به صورت خودجوش به استقبال زوار امام رضا(ع) میروند، این قدر این اتفاق برای آنها خوب بوده است که فهمیدهاند عنایت خود آقا بوده که کفشداران به استقبال زائران پیاده بروند.
بشارتی که امام جواد(ع) به زوار حرم پدرش میدهد
*در این سفر که نخستین حضور شما در کاروان زیر سایه خورشید بوده، بهترین هدیهای که از این سفر عائد شما شد، چه بود؟
-اصل سفر سوغاتی و هدیه حضرت رضا(ع) بود، به رفقا گفتم اگر بنا بود این یک هفته را در مشهد بمانم، این مقدار توفیق زیارت امام رضا(ع) نصیبم نمیشد، لحظه به لحظه این سفر در زیارت امام رضا(ع) سپر شد.
همچنین آن چیزی که در این سفر توجه مرا به خودش جلب کرد، عزتی بود که خادمان حرم رضوی داشتند، آن در اثر همجواری با امام رضا(ع) و نوکری بارگاه آقا و زائرانش بوده است، ما مشهدیها وقتی از دنیا میرویم، جنازهمان را به حرم میبرند و از پایین پای حضرت(ع) وارد میکنند و در گوشهای از صحن فرش را بالا میزنند و گرد پای زائران را به داخل تابوت میتکانند، این همان عامل نجات ما است.
در روایت اهل بیت(ع) تنها درباره زیارت دو امام و پیادهروی زوار سفارش ویژه شده است، یکی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و دیگری زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع)، از امام جوادالائمه(ع) روایت شده است: هیچ کس به زیارت پدرم نمىرود که گرفتار ناراحتى از قبیل: باران یا سرما و یا گرما شود؛ مگر اینکه خداوند بدنش را بر آتش جهنم حرام مىکند، همچنین برای زیارت ثامن الحجج(ع) ثواب هزار حج هم ذکر کردهاند.
پاتوق مشهدیها در حرم!/ویژگی ممتاز باب الجواد(ع)
*حاج آقا! پاتوق مشهدی در حرم رضوی کجاست، به عبارتی دیگر مشهدی برای تشرف به حرم مطهر رضوی از کدام صحن وارد میشوند؟
- دو مکان برای مشهدیها معنای خاصی دارد، یکی اینکه معروف است آیتالله بهجت تأکید داشتند که از پایین پای حضرت وارد حرم شوند و از بالای سر هم خارج شوند، یعنی از بست نواب صفوی که صحن آزادی میشود، وارد میشوند و زیارت را میخوانند که اکثر مشهدیها و کسانی که میخواهند آداب زیارت را بجا آورند، از صحن آزادی وارد میشوند.
جای دیگر هم از روی عشق و علاقهای که زوار به جوادالائمه(ع) دردانه امام رضا(ع) دارند، ورود از باب الجواد(ع) است، این نقطه از حرم نسبت به جاهای دیگر از زاویه دید بصری زیبایی برخوردار است و زائر در ابتدای ورودش با صحنهای زیبا از گنبد طلایی روبرو میشود که تقریباً در هیچ جای حرم این موقعیت وجود ندارد.
*سخن پایانی...
- احساسم این است که امام رضا(ع) نگاه ویژهای به بنده داشتند و این سفر
هم حاصل برگزاری جلسات یک ماهه من با جمعی از بچهها در گوشهای از مسجد
گوهرشاد در شبهای ماه رمضان در ساعت 12:30 بامداد بود، این اتفاقات باعث
شد که عشق و ارادت من به حضرت رضا(ع) چندین برابر شود.