توجه به انسان و مقام و منزلت او در فرهنگ اسلامی
ریشه در آموزههای اسلامی دارد. همچنین آیات بسیاری از قرآن کریم و روایات
اسلامی درباره جایگاه انسان به طور عام و انسانهای برتر به طور خاص سخن
گفتهاند.
بشر حتی با وجود قانونِ بدون اخلاق نمیتواند زندگی
ایدهآل و سعادتمندی را درک کند و در این مسأله اسلام به عنوان دین کامل و
جامع بهترین دستورات اخلاقی را برای زندگی زیبا دارد که فراگیری آن برای هر
فرد مؤمنی لازم و ضروری است.
در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(ص)
میخوانیم: إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الخلاقِ؛ من تنها براى
تکمیل فضائل اخلاقى مبعوث شدهام.
در حدیث دیگری از
امیرالمؤمنین(ع) آمده است: اگر ما امید و ایمانى به بهشت و ترس و وحشتى از
دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمىداشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقى
برویم، چرا که آنها راهنماى نجات و پیروزى و موفقیت هستند.
آنچه در ادامه میخوانید سخنانی از آیتالله جوادی آملی پیرامون اخلاق اسلامی است که بخشی از آن در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد:
نورانی
شدن کار آسانی نیست، زیرا انسان در یک سلسله لذایذ حرام پیچیده شده است.
بهشت را وسط گذاشته و اطراف آن پر از سیم خاردار است؛ ولی جهنم را در جایی
گذاشتهاند که اطراف آن پر از لذایذ و مشتهیات است. این بیان در سخنان
نورانی رسول خدا(ص) است که فرمود: «حُفَّتِ الْجَنَّةُ بِالْمَکَارِهِ وَ
حُفَّتِ النَّارُ بِالشَّهَوَات»؛ یعنی آتش جهنم، محفوف و پیچیده به
شهوتهاست و گِرداگِرد آن را لذاید فراگرفته است؛ اما بهشت، پیچیده به
رنجها و سختیهاست و دور تا دور آن را سختی فراگرفته است.
انسان
باید این سختیها را تحمل کند تا به بهشت برسد. اگر به طمع خام آن لذایذ و
شهوات حرکت کند، هرچه جلوتر میرود معتادتر میشود؛ تا آنکه گرفتار سوزش
جهنم شود. گذشتن از همه این لذایذ و تن دادن به دشواریها نیز کار آسانی
نیست. راز این دشوار بودن آن است که انسان راهی ابدی در پیش دارد و زاد و
ره توشه این راه ابدی را میبایست در هفتاد یا هشتاد سال زندگی دنیا تهیه
کند. اگر کسی بخواهد زندگی ابد را با کار هشتاد یا صد ساله تدارک کند، باید
شبانه روز کوشش کند، زیرا آنجا سخن از یک میلیون سال یا یک میلیارد سال و
امثال آن نیست؛ از همین رو، این صحنه «عَقَبَةٌ کَئُودٌ» است.
خدای
سبحان در قرآن کریم به ما فرموده است: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَه»؛ شما
همیشه در دشت و هامون راه میروید؛ در دشت قدم زدن و راهپیمایی کردن کار
آسانی است. شما بیایید گردنههای سخت و کتلهای دشوار را طی کنید تا دید
شما وسیع شود. کار کسی که لباس کهنه و مندرس خود را به دیگری میدهد و با
این عمل میخواهد به بهشت برود، در دشت و هامون راه رفتن است؛ اما اگر چند
دست لباس نو داشته باشد، یکی را خود بپوشد و یکی را به دیگری بدهد، این،
گردنه را پیمودن است. اینکه انسان غذاهای مانده خود را به دیگری بدهد، بدین
خیال که با چنین انفاقی به بهشت میرود، این عقبه نیست، بلکه این هامون و
دشت است که پیمودن آن آسان است.
ذیل همین آیه درباره امام رضا(ع)
نقل کردهاند: وقتی سفره پهن میشد کاسهای خالی طلب میکرد و بهترین غذای
سفره را در آن میگذاشت و دستور میداد به مستمند بدهند؛ سپس شروع به غذا
خوردن میکرد و این آیه را میخواند: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ»؛ یعنی
غذای لذیذ تازه را به مستمند دادن «عقبه» است. پس انسان باید این گردنهها و
کوهها را طی کند تا بالا برود و منطقه دیدش وسیع شود.