آیت الله جوادی آملی از مراجع تقلید پیامی برای حجاج بیت الله الحرام در هفت فراز صادر کرد.
به گزارش 598، آیت الله عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید قم به مناسبت ایام مناسک حج تمتع 1390 پیامی برای حجاج بیت الله الحرام صادر کرد. این پیام در پایگاه اطلاع رسانی علوم وحیانی اسراء منتشر شده است.
بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إيّاهُ نَسْتَعِین
﴿جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاماً لِلنَّاسِ...﴾[1]
حمد ازلی خدای سبحان را سزاست; تحيّت ابدی, پیامبران الهی, مخصوصاً حضرت ختمینبوّت(صلی الله علیه و آله و سلم) را رواست و درود بیکران, دوده طاها و اُسره یاسین به ویژه حضرت ختمیامامت, مهدی موجود موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بجاست; به این ذوات قدسی تولّی داریم و از معاندان لدود آنان تبرّی مینماییم! سلام خدا بر حاجیان و معتمران که ضیوف رحماناند و درود الهی بر زائران قبله و مطاف که مهمانان صاحب کعبهاند! اکنون که ندای حضرت خلیل خدا و دعوت حبیب او را لبیک گفتید, شایسته است به اصولی عنایت فرمایید که به برخی از آنها طيّ چند تذکر اشاره میشود:
یکم.
* روزه دار مثل فرشته شود
ثمرة ضیافتِ صائمانِ ماه مبارک رمضان, تَشبُّه به فرشتگانِ منزّه از اکل و شُرب و مبرّای از لوازم است[2] و میوة مهمانيِ طائفان و عاکفانِ حرمِ وحی, تخلّق به اخلاق ملائکه خواهد بود; آری در مائدة صوم و در مأدبة حج و عمره, چیزی جز نزاهت از فرود فرومایگيِ طبیعت و سعادت رسیدن به فراز فراطبیعت نخواهد بود.
هبوط ملائکه, بدون اذن میزبان کوی وحی نیست: ﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاّ بِأَمْرِ رَبِّكَ﴾[3] و مهبط آنان دلهای پویندگان و پایدارانِ استوارِ دینی است: ﴿إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلاَ تَحْزَنُوا﴾.[4]
برخی از مهمانان میکوشند تا صحنه قلب را از زیور دنیازدگی پاک کنند، تا فرشته عقل و عدل درآید و بعضی از آنان میجوشند تا با نزول مَلَكِ جمال و جلال, منظر دل, مفتوح العنوه شده و دیو را آواره نمایند. به هر تقدیر, نغمه گروهی, «دیو چو بیرون رود فرشته در آید»[5] است و آهنگ عدّهای, «دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند»[6] میباشد که ﴿لَهُمْ دَرَجَاتٌ﴾.[7]
دوم.
عنصر محوری جریان حج و عمره, تَنبّه تامّ به توحید و نبوّت و معاد و تصویر عملی از این اصول سهگانه, همراه با عدل و امامت است و تمام اعمال واجب و مستحب این سفر چهارم از اسفار اربعه, از خَلق به خَلق با حق است، یعنی در صحابت فیض خاص پروردگار, آغاز و انجام این سیر ملکوتی صورت میپذیرد.
* ابراهیم امام همه نوع بشر
مآثر وحی و نبوّت را میتوان در آثار حضرت خلیل خدا(علیه السلام) و حضرت حبیب پروردگار(صلی الله علیه و آله و سلم) مشاهده نمود. ابراهیم خلیل(علیه السلام) به عنوان امام مردم, بدون اختصاص به عصر و مصری معرّفی میشود: ﴿إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً﴾;[8] چنین رهبر جهانی, خانه خدا را به اذن او بنا نمود تا معبد همگان و همیشگی باشد; تعبیرهای هماهنگ قرآن کریم:
﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَكَانَ الْبَيْتِ﴾;[9] ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ...﴾ ;[10]
﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَكَّةَ مُبَارَکاً وَهُديً لِلْعَالَمِینَ﴾[11] و ﴿فِیهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ﴾[12]
شاهد صدقِ اثرِ خالد و مانای(ماندنی) آن امام همام جهانی است. جامعه اسلامی, گذشته از افتخار امّت آن رهبر بودن, از فضیلت فرزند معنوی آن پدر روحانی بودن نیز برخوردار است:
﴿مِلَّةَ أَبِیكُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ وَفِی هذَا﴾.[13] ائتسای امّت به امام و تأسّی فرزندان به پدر, مایة عقلمحوری و خردمداری آنان خواهد بود, زیرا پیروان مکتب آن حضرت, فقیه و دانا و گریزان از آن, سفیه و ناداناند:
﴿وَمَن يَرْغَبُ عَن مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ﴾;[14] تمسّک به مناسک ابراهیمی, برابرِ رهنمود اسلام محمّدی, نشان بهرهوری از عقلی است که «عُبِدَ بِهِ الرحمن واكْتُسِبَ بِهِ الْجِنان».[15]
سوم.
معرفتشناسی, كَفی دارد که از آن به شناخت حس و تجربه حسّی یاد میشود و سَقفی دارد که از آن به شناخت شهودی و تجربة تجریدی و حضوری یاد میشود. همان طوری که شناخت حسّی گاهی اندک است و زمانی فراوان است, شناخت شهودی نیز گاهی با کاهش و زمانی با افزایش همراه است. آنچه نصیب امام امّت حج و عمره یعنی حضرت خلیل خدا شد, شناخت شهودی فراگیر بود که صدر و ساق نظام کیهانی را در برداشت:
﴿وَكَذلِكَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَالأرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ﴾,[16] زیرا رؤیت و دیدن, غیر از نظر و نگاه است, چه اینکه ملکوت غیر از مُلک است; بهره دیگران, نگاه به مُلک است و حظّ حضرت خلیل(علیه السلام) دیدن ملکوت بوده است. پیروان آن حضرت به نظر در ملکوت آسمانها و زمین دعوت شدهاند, به امید آنکه به رؤیت ختم شود:
﴿أَوَ لَمْ يَنظُرُوا فِی مَلَكُوتِ السَّماوَاتِ وَالأرْضِ...﴾.[17] دیدن ملکوت جهان, همراه با شهودِ دستِ نامرئی خداوند است که ملکوت هر چیزی در دست اوست:
﴿فَسُبْحَانَ الَّذِی بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾.[18] معرفت ملکوت, شناختِ صائبی است که از عمل صالح جدا نیست و اوّلین ثمر سودمند چنین شهودی, پرهیز از دوستی هر آفِل فائل است:
﴿قَالَ لاَ أُحِبُّ الآفِلِینَ﴾.[19] دنیا با همه زرق و برقِ کاذب خویش, متاعی است آفل که دوستی آن, رأس هر خطای فکری و خطیئه عملی است: «حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئةٍ».[20]
چهارم.
هر چند حضرت ابراهیم(علیه السلام) نیل به امامت را برای ذريّه خود درخواست کرد و خداوند اجابت حتمی آن دعا را نسبت به غیر ظالم تضمین فرمود, لیکن فرزندان صالح آن امام(علیه السلام) میتوانند سهم اندکی از امامت پرهیزکاران را تجربه کنند و نیایشِ
﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً﴾[21] دربارة اینان مستجاب گردد, چه اینکه سایر درخواستهای آن حضرت(علیه السلام) دربارة ذريّه خود مانند ﴿رَبَّنَا لِيُقِیمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِنَ الَّثمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ﴾[22] میتواند دربارة فرزندان معنوی آن حضرت, به مقدار استحقاق و استعدادِ آنها مستجاب گردد. نشان استجابت دعای آن حضرت درباره خواص از امّت و اَبنای مخصوص وی را میتوان از آیه
﴿إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِینَ﴾[23] استظهار کرد, چه اینکه علامت آن را نیز میشود از آیه
﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغَضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ﴾[24] استنباط نمود, زیرا تولّی موحّدان عادل و تبرّی از ملحدان ظالم, از برجستهترین برنامههای حضرت ابراهیم(علیه السلام) بود که رهپویان خردمحور, مجریان آن دستور بوده و هستند و به اندازة پیروی از آن حضرت, از نعمت اصطفا برخوردار و از موهبت خُلّت نیز بهرهمند خواهند شد, زیرا اقتدا به کسی که از خلعت خلیلی, متنعّم است:
﴿وَاتَّخَذَ اللّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلاً﴾[25] و از جایزه صفوت, طرْفی بسته است: ﴿وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِی الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ﴾ ,[26] چنین پاداش قابل توجهی را در بردارد.
پنجم.
بنیانگذار کعبه که سرسلسله انبیای ابراهیمی است, تذکره معاد را همراه یادآوری مبدأ, در نهان نورانی خود نهادینه کرده بود و هماره در سَرَه بودن و خالص ماندن و بی دُردی صاف شدنِ آن موهبت الهی, سعی بلیغ داشتند و همه این فضایل را میتوان از آیات
﴿إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَی الدَّارِ ٭ وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الأخْيَارِ﴾[27] فهمید; یعنی خداوند, جایزه خالص و غیر مشوبی به آنان (حضرت ابراهیم و...) عطا نمود و آن یاد خانه آخرت است, چه اینکه یادآوری خالصانه آنها نسبت به آخرت, سبب شد تا خداوند آنان را از مخلَصان خود قرار دهد. در فرهنگ قرآن, دار و خانه اصلی انسان, آخرت است که در آنجا میآرمد و از آن به ﴿دارُ الْقَرار﴾[28] یاد میشود و دنیا دار ممرّ و مکان عبور است. حاجیان و معتمران, دعوت کسی را لبیک میگویند که هم خالصانه به یاد آخرت بود و هم در اثر چنین خلوصی, از مخلَصان الهی به حساب آمد, بنابراین پیام مهمّ حجّ و عمره, تشخیص صحیح ممرّ از مقرّ و تمییز درست مَعبر از مسکن و مأواست, تا همانند حضرت ابراهیم, از سلام پروردگار, بهرهوری حاصل آید: ﴿سَلاَمٌ عَلَی إِبْرَاهِیمَ ٭ كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ﴾[29] و سلام الهی, دلمایه سلامت را در بردارد و چنین سرمایهای, پایه نجات آخرت است: ﴿إِلاّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ﴾.[30]
ششم.
فراخوانی ابراهیمی(علیه السلام) که با دعوت محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) تتمیم یافت, مسئولیت زائران بیت عتیق را خطیر کرده است. خدای سبحان گاهی با برشماری اوصاف کعبه و زمانی با تبیین صفات برجسته معماران آن و زمانی با گزارش اوصاف داعیان آن, برنامه عبادی, سیاسی, اجتماعی و فرهنگيِ اهل حج و عمره را مشخص فرمود. عنصر محوريِ امور انسان را اندیشة صائب و انگیزه صحیح تشکیل میدهد تا با یکی حقیقت دیده شود و با دیگری به حق عمل شود; حقیقتنگر, بینا و حقجو, کوشا و تواناست. تعبیر قرآن حکیم از حضرت خلیل و فرزندان وی به ﴿أُولِی الأيْدِی وَالأبصَارِ﴾[31] میتواند ناظر به دو جهت علمی و عمليِ این ذوات قدسی باشد, البته در این مطلبِ سامی, سرفرازی و برازندگيِ ممتاز, از آنِ معمار بیت طاهر است. آنچه از برشماری کرائم نفسانيِ بنیانگذار کعبه و فراخوان زائران از هر فجّ عمیق, به عنوان دارای دست و چشم استنباط میشود, این است که رهتوشه حاجیان و معتمران در آغاز سفر, معرفتشناسی درست و جهتگیری معتبر بوده و سوغات و زادراهِ برگشت, تکمیل آن دو خصیصه و تتمیم آن دو اصل مهم است. امت نابینا و جامعه مغلولالید, توان طواف خانهای که توسط معمار بصیر و مبسوطالید بنا شد را ندارد, زیرا در مدار خانهای گشتن, در حالی که اثری از بانی آن ندیدن و نیافتن, مصداق گفتار نغز و پرمغز مولای موحّدان جهان و وليّ بلامنازع همگان, حضرت امیرمؤمنان علیبنابیطالب(علیه السلام) است که فرمود:
«أَلاَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ (صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ) إِلَی الْآخِرِینَ مِنْ هذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لاَ تَضُرُّ وَ لاَ تَنْفَعُ وَ لاَ تُبْصِرُ وَ لاَ تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَيْتَهُ الْحَرَامَ الّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیاماً...».[32] آنچه مایة قیام و پایة ایستادگی است, آگاهی کامل و اقتدار لازم است تا صراط مستقیمِ عقل و عدل, فهمیده و با گامهای استوار, پیموده شود, تا نتیجه زیارت کعبه, «اولی الأیدی و الأبصار» شدن باشد.
هفتم.
روزی که حضرت خلیل خدا متولد شد, خاورمیانه مبتلا به الحاد و شرک بود; گروهی آغاز و انجام جهان را فاقد مبدأ و مقصدی میپنداشتند و ملحدانه, مرگ را پوسیدن و پایان حیات انسان میدانستند و عدّهای مشرکانه, صَنَم و وَثَن را تقدیس مینمودند و در نتیجه, این منطقه, از نعمت توحید محروم بود, هر چند از خاور و باختر دور نیز گزارش توحیدی در دست نیست.
حضرت ابراهیم(علیه السلام) با عنایت ویژه الهی به ملکوت نظام کیهانی راه یافت و بینش صحیح توحیدی پیدا کرد و در صدد نشر معارف آن برآمد و بدون هیچ آزرمی با آزر به مناظره مبادرت نمود و از تحدید و تهدید وی نهراسید و روش مشئوم او و همفکران وی را اِفک و پیروی شیطان شمرد,[33] همچنین با طاغیان بتپرست یا بتشدة عصر منحطّ جاهليِ خود به احتجاج پرداخت و پیروزمندانه همه آن صحنهها را پشتسر گذاشت و برای نجات تودة محروم و روشن نمودن زوایای تاریک آن روز, دستی از آستینِ ﴿أُولِی الأيْدِی﴾[34] به در آورد و با گرفتن تبر, اندام منحوس اصنام بتکده را مجذوذ نمود: ﴿فَجَعَلَهُمْ جُذَاذاً﴾[35] و با در همشکستن اربابِ پنداريِ صنمیها به محکمه جلب شد و محقّقانه, ساحت محاکمه را به نفع توحید پایان بخشید و غائله را غیر مختوم یافت و جریان تلخِ ﴿حِرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ﴾[36] را در پیش داشت و هنگام فرود در امواج سهمگین آتش, نه از فلک کمک خواست و نه از مَلک مدد طلبید, بلکه پیشنهاد فرشته خاص را بیجواب گذاشت و با پاسخِ «حسبی مِن سؤالی علمُه بِحالی»,[37] چنان وارد آتش شد که ندای ﴿يَا نَارُ كُونِی بَرْداً وَسَلاَماً عَلَی إِبْرَاهِیمَ﴾,[38] مایه خنکی از یک سو و سلامت از سوی دیگر شد.
سرانجام,
انبیای ابراهیمی و به پیروی آنان, عالمان ربّانی, عهدهدار نشر برکات توحیدی شدند و همه این حقایق و معارف, به وسیله حضرت ختمینبوت و دوده طاها و اُسره یاسین(علیهم السلام) احیا و تکمیل و تتمیم شد, به طوری که
گر نبودی کوشش احمد تو هم میپرستیدی چو اجدادت صنم[39]
هان ای حاجیان و معتمرانِ حرم وحی و هان ای عاکفان و طائفانِ بیت عتیق و هان ای مهمانانِ مائده رحمت حق! امّت اسلامی از یک سو و جامعه جهان غرب از سوی دیگر, بیداری همراه با اسلامخواهيِ خاورمیانه و عدل اقتصادی طلبيِ دیار غرب را تجربه میکنند; بر همگان به ویژه عالمان دینی لازم است عصارة علوم حضرت خلیل و حبیب خدا که به وسیلة اهل بیت عصمت و طهارت در صحابت قرآن مجید صادر شد را کاملاً عرضه نمایند و با ارائه مکتوباتی که مورد سوگند الهی است: ﴿ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ﴾,[40] رسالت خویش را ایفا کنند و اسرار حکمتآموز و ستمسوزِ احرام را تشریح نمایند و پیام حیاتبخشِ حرم نبوی و بقیعِ امامان معصوم(علیهم السلام) و اولیای وابسته به اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) را به خوبی به منتظران ابلاغ کنند و برکت وحدت و عظمت برائت از مشرکان و ملحدان و همپیمانان آنها را بیان نمایند.
توفیق همگان و قبولی حج و عمره و زیارت و استجابت ادعیه, مسئلت میشود!
جوادی آملی
ذیقعده 1432 هـ.ق
[1] . سورهٴ مائده, آیهٴ 97.
[2] . جواهر الکلام, ج16, ص181.
[3] . سورهٴ مریم, آیهٴ 64.
[4] . سورهٴ فصلت, آیهٴ 30.
[5] . دیوان حافظ, غزل 232.
[6] . دیوان حافظ, غزل 193.
[7] . سورهٴ انفال, آیهٴ 4.
[8] . سورهٴ بقره, آیهٴ 124.
[9] . سورهٴ حج, آیهٴ 26.
[10] . سورهٴ بقره, آیهٴ 127.
[11] . سورهٴ آلعمران, آیهٴ 96.
[12] . سورهٴ آلعمران, آیهٴ 97.
[13] . سورهٴ حج, آیهٴ 78.
[14] . سورهٴ بقره, آیهٴ 130.
[15] . الکافی, ج1, ص11.
[16] . سورهٴ انعام, آیهٴ 75.
[17] . سورهٴ اعراف, آیهٴ 185.
[18] . سورهٴ یس, آیهٴ 83.
[19] . سورهٴ انعام, آیهٴ 76.
[20] . الکافی, ج2, ص131 و 317.
[21] . سورهٴ فرقان, آیهٴ 74.
[22] . سورهٴ ابراهیم, آیهٴ 37.
[23] . سورهٴ آلعمران, آیهٴ 68.
[24] . سورهٴ ممتحنه, آیهٴ 4.
[25] . سورهٴ نساء, آیهٴ 125.
[26] . سورهٴ بقره, آیهٴ 130.
[27] . سورهٴ ص, آیات 46 و 47.
[28] . سورهٴ غافر, آیهٴ 39.
[29] . سورهٴ صافات, آیات 109 و 110.
[30] . سورهٴ شعراء, آیهٴ 89.
[31] . سورهٴ ص, آیهٴ 45.
[32] . نهجالبلاغه, خطبهٴ 192.
[33] . ر.ک: سورهٴ صافات, آیهٴ 86.
[34] . سورهٴ ص, آیهٴ 45.
[35] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 58.
[36] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 68.
[37] . بحارالأنوار, ج68, ص156.
[38] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 69.
[39] . مثنوی مولوی, دفتر دوم, بخش 10.
[40] . سورهٴ قلم, آیهٴ 1.