شیخ عبد الکریم حائرى در سال1276 در میبد یزد متولد شد و
مقدمات و سطوح علوم حوزوی را نزد علماى شهرش فرا گرفت؛ سپس کشش علمی موجب
شد تا ترک دیار خویش کند و رهسپار عتبات عالیات شده و سطوح عالی علوم حوزوی
را در محضر اساتیدی همچون آیات عظام سید محمد فشارکى اصفهانى، میرزاى
شیرازى، شیخ فضل الله نورى و میرزا ابراهیم محلاتى، فراگیرد.
او
خوشه چین درس اساتید خود بود اما از مجلس درس و بحث آیت الله فشارکى، توشه
های بیشتری برداشت و چون استادش قصد عزیمت به نجف نمود، او نیز مجاور حرم
امیر المومنین(ع) شد. در نجف توفیق کسب علم از آخوند خراسانى(ره) را نیز به
پرونده علمی خود افزود.
پس از یک دوره زمانی، شیخ عبدالکریم راهی
کربلای معلی شد و کرسی دار علم و دانش شد؛ دقت بحث و درس او موجب شد تا
طلاب گردادگرد او به کسب علم و معرفت مشغول شوند.
سال 1332ه.ق دعوت
اهالی اراک را قبول کرد و با سفر به این شهر، حوزه علمیه ای تاسیس کرد و به
مدت هشت سال به امر آموزش و تربیت طلاب همت گمارد؛ شیخ عبدالکریم در سفری
که به قم داشت، پی گیر انتقال حوزه علمیه اراک به قم و ایجاد مدرسه های
دیگر در قم شد.
جلسه ای در منزل آیت الله پایین شهری، از طرف علما،
بازاریان و کسبه تهران تشکیل شد که بزرگانی از فقهای قم همچون آیت الله
بافقی، آیت الله کبیر و آیت الله فیض هم شرکت داشتند؛ گفت وگو درباره حوزه
علمیه قم ساعت ها به درازا کشید.
از سوئی شرایط برای احیای حوزه
علمیه قم، سخت می نماید و از سوی دیگر، آیت الله حائری عقیده دارد که
بزرگان قم این کار را انجام دهند و از عهده این امر خطیر نیز برخواهند آمد،
اما آیت الله بافقی با مرور احادیث در فضیلت قم و اینکه عش آل محمد است و
در آخر الزمان علم از اینجا به تمام دنیا صادر می شود، و اصرارهای زیاد
عالمان قم، وی متقاعد می شود، اما شیخ نظر نهایی را به استخاره موکول می
کند.
آیت الله، صبح روز بعد راهی حرم شد و پس از اقامه نماز صبح
درحرم حضرت معصومه (ع) به دعا و نیایش مشغول شد و استخاره به قرآن زد که
آیه ( ... و اتونی باهلکم اجمعین )1 تکلیف را برایش مشخص کرد.
مفاد
استخاره که تشویق مهاجرت به قم بود، شیخ را مصمم ساخت تا حوزه علمیه قم را
سامان دهد، او شاگردان خود را از اراک به قم فرا خواند.
سال 1340
ه.ق مطابق با 1301 شمسی، حوزه علمیه قم، به صورت رسمی آغاز به کار کرد و
سنگ بنای نظام علمی ای سترگ در کنار مرقد حضرت معصومه(س) گذاشته شد.
بارقه
های نور و رضوان الهی در قم و فضای معنوی شهر که به برکت مرقد نورانی دختر
موسی بن جعفر(س) و مدفن امامزادگان، راویان و بزرگان شیعه در قم منتشر بود
و همچنین پیشینه قوی شهر قم که همواره هرچند با فراز و نشیب، جایگاه درس و
بحث و نشر علوم اهلبیت(ع) بود، موسس حوزه را در عزم خود جزم تر و سختی های
کار را هموارتر می نمود.
عنوان موسس حوزه علمیه قم در حالی بر آیت
الله حائری یزدی اطلاق می شود که قم در قرن های گذشته نیز دارای مدارس علوم
دینی بوده است؛ به شهادت تاریخ، قمی ها نقش اثر گذاری در ترویج مکتب
اهلبیت(ع) ایفاء کرده اند و همواره به عنوان شیعیانی ولایت مدار و متمسک به
سنت اهلبیت(ع) شناخته شده اند، به گونه ای که راویانی که احادیث ضعیف را
نقل می کردند از قم اخراج شده اند.2
شیخ محمد رازی در مورد قم از
قول مورخین قمی نوشته، این شهر با ورود اشعریها دگرگون شد و به مرکز
علماء و محدثان و راویان و فقها مبدل گشت.3 همچنین او وضعیت قم در قرنهای
پنجم و ششم را مرکزی بزرگ برای فقهای شیعه عنوان نموده است و این شهر را
دارای کتابخانه ها و مدارس متفاوت معرفی کرده است.4
همچنین حوزه
علمیه قم در دوره صفویه مورد توجه همگان به خصوص دولتمداران شیعه مذهب آن
زمان بوده و علمای بزرگ شیعی چون ملاصدرا، ملا محسن فیض، علامه لاهیجی، به
تحصیل و تدریس مشغول بودند و مکان های متفاوتی برای بحث و درس ایجاد شد که
مدرسه فیضیه یکی از آثار این دوره تاریخی است.
در عصر قاجاریه هم
علمای بزرگی در حوزه علمیه قم به تحصیل و تدریس اشتغال داشتند و در این
سالها حوزه علمیه به دلیل تحولات اجتماعی و سیاسی وارد مرحله تازهای از
حیات خود شد.5
فهرست عالمان و اندیشمندانی که در جای جای این شهر
مقدس به خاک سپرده شده اند، می تواند نشانگر جایگاه علمی قم در سده های
گوناگون باشد؛ حال این سوال ایجاد می شود که با این پیشینه علمی طولانی قم،
چرا آیت الله عبدالکریم حائری یزدی را موسس حوزه علمیه قم می نامند؟
آیت
الله حائری یزدی، تلاش کرد در گام نخست با دعوت از اساتید علوم دینی از
شهرهای گوناگون، قم را دارای محوریت علمی سازد و با آماده سازی مدارس،
حمایت های مالی و مدیریت عاقلانه، تمرکزگرایی در امر آموزش را پیگیری کند؛
درست است که نقش عالمان دینی بلاد بسیار والا است و هر عالمی با هدایت های
علمی و معنوی خود می تواند مردم آن خطه را در راه اسلام مدیریت کند، اما
این پراکندگی با توجه به کمبود امکانات و نبود فضای ارتباطی، حوزه های
علمیه را در تربیت نیرو، شکل گیری فضای گفتمان علمی و همسو عمل کردن دچار
مشکل می ساخت و یا حداقل این مسیر را کند می کرد.
با تامل در تاریخ
علم و فرهنگ شیعه می توان به درستی این نکته را دریافت کرد که شکل گرفتن
مناهج علمی، مدارس و مکاتب فقهی و اصولی به مدد تمرکز فعالیت های علمی و
شکل گرفتن خط انتقال معارف بین استاد و شاگرد است که آیت الله حائری با
فراخوان عالمان شهرهای گوناگون، زمینه شکل گیری درس و بحث و نقد و اثبات را
باز کرد.
آیت الله حائری به نیکی دریافته بود که تمرکز حوزه علمیه
در کشور شیعی بزرگ ایران که دستخوش حرکت های استعماری و استبدادی شده است و
دشمن برای استحاله فرهنگی آن نقشه ها کشیده است امری ضروری است و تمرکز
قوای علمی در یک شهر می تواند پتانسیل عظیم فرهنگی تولید کند.
آیت
الله حائری یزدی با اقدامات خود سبب شد تا بسیاری از اساتید و طلاب ایرانی و
غیر ایرانی که در کربلا، سامراء و بیشتر نجف دارای بحث و درس بودند برای
رونق علم راهی قم شوند و بدین گونه مرکزیت نجف برای علوم دینی جای خود را
به قم بدهد.
حاج شیخ عبدالکریم با تجربه هایى که از چگونگى اداره
حوزه سامراء از میرزاى شیرازی آموخته بود، دارای دیدگاه هاى ویژه و برنامه
هاى راهبردى بود، در همین راستا به رهبری و مدیریت واحد تاکید داشت. او بر
این نظر بود که اداره حوزه باید زیر نظر یک نفر باشد و دیگران در هر مقام
علمى به او یارى برسانند و با دیدگاه هاى روشن و کارگشاى خود راه هاى صحیح و
روشن اداره حوزه را به روى او بگشایند.
بدون شک مدیریت یک مجموعه
فکری تنها توسط یک مدیر علمی امکان پذیر است که بتواند به راحتی و با زبان
اهل علم، به گفت و گو، حل مشکلات و رسیدن به راه حلی علمی برسد و مدیریت
صحیح را اجرایی کند؛ شیخ عبدالکریم نه تنها دارای مقام علمی بالایی بود
بلکه عالمان دیگر نیز مدیریت او را پذیرفته بودند و اگرهم در مساله ای
اختلاف سلیقه داشتند، بسیار هماهنگ عمل می کردند که موجب شد در شرایط بسیار
دشوار، حوزه علمیه قم راه بالندگی خود را پی گیرد.
حاج شیخ دارای
فکر انتظام یافته ای بود و این موجب شد سازمان حوزه های علمیه با درایت و
رهبری او شکل گیرد6 و حوزه های علمیه در چارچوبی هدفمند قرار گیرند؛ در این
راستا حاج شیخ علاوه بر مدیریت درس و بحث اساتید به وضعیت معیشتی طلاب هم
توجه داشت و در دورانی که تنگناهای اقتصادی، شیرازه معیشتی طلاب را به
مخاطره انداخته بود، تلاش خود را به کار گرفت تا حداقل هایی را برای گذران
زندگی طلاب فراهم آورد.
شاگرد پروی از خصایص بارز شیخ عبدالکریم
حائری یزدی بود و او توانست در کنار همه مشغله های فکری و ذهنی، شاگردان
بزرگی همچون حضرات آیات امام خمینى(ره)، سید رضا گلپایگانی، سید شهاب الدین
مرعشى نجفى، سید صدر الدین صدر، سید محمد حجت، میرزا هاشم آملى، سید محمد
داماد یزدی، فاضل لنکرانى ... تربیت کنند که هرکدام خود منشاء برکات و آثار
بسیاری شدند.
حاج شیخ از ابتدای تاسیس حوزه علمیه قم، علاوه بر
مدیریت داخلی حوزه های علمیه و رتق و فتق امور علمی و معیشتی طلاب ، با
مسائل و مشکلات بیرونی هم روبرو بود که تامل در این شرایط نشان دهنده
مدیریت فوق العاده اوست.
بدون شک هر آگاه منصفی، دوران حکومت پهلوی و
به ویژه دوران رضا خان را سخت ترین دوره برای شکل گرفتن جامعه دینی و بسط
فرهنگ و ارزش های دینی در طول تاریخ معاصر ایران می داند؛ رضا خان با قلدری
تمام وارد عرصه سیاست شد و این منش را در کنترل فضای جامعه هم ادامه داد.
رضا
خان که در دوران نظامی گری خود، جامه ریا به تن و با اهل علم و تقوا باب
مراوده گشوده بود، به خوبی به نفوذ کلمه علما و مراجع و قدرت معنوی روحانیت
آگاه بود، از این رو با سرکارآمدن به مرور سیاست های ناهماهنگ با فضای
عمومی و بافت مذهبی جامعه ایران را به عرصه اجراء گذاشت.
«متحد
الشکل شدن البسه»، عنوان قانونی بود که در دهم دی 1307ه. ش به تصویب رسید و
بر طبق آن افراد باید با ظاهری همسان و لباسی فرنگی در جامعه ظاهر شوند،
طبیعی است که روحانیون به دلیل لباس متفاوتی که با سایر اقشار جامعه دارند
در نوک پیکان این سیاستند؛ فشارها به طلاب تا آنجا زیاد می شود که برخی درس
ها به باغات حاشیه شهر منتقل می شود.
دولت برای سیطره بر امور
روحانیت، طرح مجوز برای معمم بودن را اجرا کرد و قصد داشت با ایجاد
سازوکاری اداری، برآیند و بروز و ظهور حوزه در جامعه را محدود کند؛ اما با
تدبیر حاج شیخ عبدالکریم گروهی از اعاظم حوزه موظف شدند تا در امتحانی که
وزارت معارف از طلاب برای صدور جواز معمم شدن می گیرد، نظارت کنند تا دخالت
های دولتی در این زمینه محدود شود.
کشف حجاب ماجرای ننگینی دیگری
بود که رضا خان برای ایجاد فصلی جدید در فرهنگ ایرانی! به سبک غربی دنبال
می کرد و مصمم بود با زور و تزویر این سیاست را اجرایی کند.
آیت
الله حائرى، زعیم حوزه علمیه دینی قم و رهبر معنوی ایرانیان محسوب می شد و
چشم متدینین به او بود تا با جبهه گیری و اعتراض، این سیاست ضد دینی را
خنثی کند، در همین راستا او تلگرافی شدید الحن و قاطع به رضا شاه نوشت و
کشف حجاب را مخالفت صریح با قانون اسلام عنوان کرد و رضاخان را از انجام
این گونهاقدامات استعمارى، پرهیز داد و با بیان اینکه «... دیگر خوددارى و
تحمل برایم مشکل است.» به رضا شاه هشدار داد.
رضا شاه، گوشش به این
سخن ها بدهکار نبود و بی مهابا در عرصه دین زدایی می تاخت و حتی هیچ ابائی
از کشتار مردم و عالمان دینی در مسجد گوهرشاد نداشت و با روحیه نظامی گری
در صدد رواج الگوی های غربی برآمده بود.
گفته شده است پس از ماجرای
کشف حجاب، یکی از روحانیون نزد مرحوم شیخ عبدالکریم رفته و درباره اوضاع
پیش آمده پرسش می کند؛ مرحوم حائری برای او ماجرای گفت وگوی حضرت زهرا سلام
الله علیها و امیرالمومنین علیه السلام را نقل می کند که حضرت علی (ع) با
اشاره به صدای موذن، می گویند: اگر بخواهم این ندا خاموش نشود، باید ساکت
باشیم. مرحوم حائری در حالی که گریه می کرد، ادامه داد من اگر حرفی بزنم،
این مرد (رضا خان) با پوتین وارد این صحن و مدرسه می شود و همه چیز را خراب
می کند.
17 ذیقعده 1355ه.ق مطابق با 10 بهمن 1315 آیت الله حائری
رخ در تیره تراب کشید اما طلاب هنوز در فضای شهر قم، حضور معنوی شیخ
عبدالکریم حائری را حس می کنند و هنوز یادگاری او در شهر قم نظیر مدارس دار
الشفاء وفیضیه بازسازی شده، کتابخانه مدرسه فیضیه 7 یاد او را تداعی می
کند. /909/ی702/ر
پاورقی:
1- سوره یوسف،آیه 93
2- تمامی ارباب
رجال و تاریخ به اخراج بعضی از محدثین که روایت ضعیف نقل می کردند، توسط
احمد بن محمد بن عیسی اشعری که از بزرگ عالم قمی بوده است اشاه کرده اند که
نشان می دهد مکتب علمی قم تا چه اندازه به نقل روایت حساس بوده است
3- تاریخ قدیم قم، ص ۲۷۸
4-تاریخ مذهبی قم، علی اصغر فقیهی، ص ۱۶۷
5- همان
6-
آقا بزرگ تهرانى در این رابطه می نویسد: (فنظم من کان فیها من طلاب العلم
تنظیماً عالیاً واعلن من عزمه على جعلها مرکزاً علمیاً یکون له شأنه فى
خدمة الاسلام واشادة دعائمه.)( طلاب علوم دینى را به بهترین شیوه سازمان
داد از هدف و برنامه خود به گزینش قم به عنوان مرکزى براى خدمت به اسلام و
تحکیم پایه هاى دین پرده برداشت.)
7- در سفر سال 1374 رهبر معظم انقلاب
حضرت آیت الله خامنه ای به قم چند پروژه مورد موافقت معظم له قرار گرفت که
یکی از آنها احداث کتابخانه ای در خور شان و نیاز حوزه علمیه بود؛ ساختمان
جدید کتابخانه در قسمت شمال شرقی مدرسه فیضیه واقع شده و به امر مقام معظم
رهبری نام موسس حوزه علمیه قم که بنیاد اولیه کتابخانه به دست مبارکشان
شکل گرفته بر آن نهاده شده است . در اوائل سال1381 که ساختمان جدید آماده
بهره برداری گشت، کتابخانه به آنجا انتقال یافت و در تیر ماه طی مراسمی
افتتاح گردید . اکنون کتابخانه روزانه پذیرای خیل عظیمی از دانش پژوهان
است.
منابع:
علماى معاصرین؛ مرحوم خیابانى
ریحانة الادب؛ مرحوم مدرس
گنجینه دانشمندان؛ شیخ محمد شریف رازى
یکصد سال مبارزه روحانیت، عقیقی بخشایشی
فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی.
حاج شیخ عبدالکریم حائری(مؤسس حوزه علمیه قم)؛ عمادالدین فیاضى.
علما و رژیم رضاشاه؛ حمید بصیرت منش، مؤسسه چاپ و نشر عروج.
حکایت کشف حجاب؛ موسسه قدر ولایت