از روز هفتم اسفند سال گذشته وقتی گروهی چاقوکش به مردی با کیف پر از طلا
حمله کردند و با خشونت توانستند آن را به سرقت ببرند، تیمی از اداره 18
پلیس آگاهی تهران مأموریت یافت این دزدان طلایی را ردیابی کند.
مرد طلافروش در تحقیقات پلیسی گفت: «ساعت نزدیک 7 غروب بود، پس از خرید طلا و جواهرات از بازار سبزه میدان، قصد داشتم آنها را برای ساخت و پردازش دوباره به شهر دیگری بفرستم؛ در بازار که بودم برای اینکه کیفم وسوسهآمیز نباشد طلاها را داخل کیف کهنهای قرار دادم به گونهای که تصور میکردم اگر آن کیف را کنار خیابان بگذارم به خاطر کهنگی و فرسودگیاش، کسی به آن توجهی نکند.
با اطمینان زیادی زیر پل ابوسعید رفته و منتظر شدم تا اتوبوس شهری بیاید، ناگهان گروهی جوان قوی هیکل سوار بر دو موتور به من حملهور شدند و یکی از آنها توانست کیف پر از طلاهای میلیونیام را به سرقت ببرد.»
کارآگاهان خیلی زود پی بردند که دزدان طلاها حتماً از شیوه زاغزنی
استفاده کردهاند و همین کافی بود تا با بررسی فیلمهای دوربینهای
مداربسته بازار سبزهمیدان تصویر جوانی 25 ساله را شکار کنند که در تعقیب
تاجر طلا بود.
این عکس که تنها سرنخ بود با درخواست دادیار شعبه دوم دادسرای ناحیه 34
تهران در اختیار روزنامهها قرار گرفت و همین کافی بود تا گروه زیادی از
کسانی که در نازیآباد زندگی میکنند با پلیس آگاهی تماس گرفته و مشخصات
جوان زاغزن به نام «جابر» را دراختیار تیم تحقیق قرار دهند.
همین کافی بود کارآگاهان با مراجعه به خانه این تبهکار در نازیآباد در
جریان فرارش پس از انتشار عکس وی قرار گرفتند و در تحقیقات میدانی متوجه
شدند وی یک دوست صمیمی به نام «کمال» داشته که همیشه با هم در تردد بودند.
عجیب اینکه وقتی عکس کمال پیش روی تاجر طلا قرار گرفت وی ادعا کرد این جوان را میشناسد و کمال شاگرد سابق وی در بازار بوده است.
در این مرحله، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که وی با اطلاع دقیق از میزان
سرمایه و همچنین نحوه جابهجایی طلا و جواهرات از سوی تاجر طلا، طراح اصلی
این سرقت بوده و با همدستی جابر و دیگر دوستان وی به اجرای این نقشه
پرداخته است.
کمال روز 22 مردادماه سال جاری در نازیآباد دستگیر شد و اقرار کرد خودش به جابر پیشنهاد سرقت را داده و پس از دزدی طلاها با سهم خود یک خودرو و خانهای در نازیآباد خریده است.
کمال افزود: یک ماه پیش از سرقت، درخصوص وضعیت مالی طعمهمان و همچنین نحوه جابهجایی طلا و جواهرات توسط وی با جابر صحبت کردم و در همان زمان تصمیم گرفتیم در زمان انتقال طلا و جواهرات به شهر دیگری، سرقت را انجام دهیم من در سرقت حضور نداشته باشم؛ نقشهمان را با دو بچه محل دیگرمان به نامهای محسن و مرتضی در میان گذاشتیم و آنها نیز با اطلاع از ارزش چند صد میلیون تومانی طلا و جواهرات پذیرفتند در سرقت همراهیمان کننند.
جابر به مدت دو هفته تاجر طلا را تحت نظر گرفت تا اینکه در روز سرقت، زیر
پل ابوسعید و با اطمینان از همراه بودن محموله طلا و جواهرات «جابر» و
«محسن» سوار بر موتور و در حالی که مرتضی نیز با موتور دیگری آنها را
اسکورت میکرد به طعمهمان حمله کردند و پس از سرقت پابه فرار گذاشتند.
کارآگاهان محسن و مرتضی را نیز در مخفیگاه و پاتوقهایشان در نازیآباد و
خیابان آزادی شناسایی کرده و آنان را روز 9 شهریورماه در دو عملیات جداگانه
دستگیر کردند.
این دو دزد نیز ادعا کردند سهم 50 میلیونی از این سرقت داشتهاند که با آن خودرو و موتورهای گرانقیمت خریدهاند.
دستگیری اعضای گروه در شرایطی انجام شد که کارآگاهان با سلسله اقدامات
پلیسی و با بهرهگیری از اعترافهای آنان اطلاع پیدا کردند که رئیس باند با
بیشترین سهم پول میلیونی اقدام به خرید یک مغازه تجاری در منطقه گلستان و
همچنین چند خودروی سواری کرده و با پولهای بادآورده به اجاره یک ویلای
ساحلی در شمال دست زده و جشن و میهمانی به پا کرده است.
«جابر» نیز به خط پایان فرار رسید و کارآگاهان توانستند وی را در خانه جدیدش به دام اندازند. این پسر نیز ریاست در این سرقت را به گردن گرفت و همه اعترافهای نوچههایش را تأیید کرد.