کد خبر: ۲۴۸۷۳۵
زمان انتشار: ۲۱:۵۶     ۱۶ شهريور ۱۳۹۳

به گزارش پایگاه 598،هفت هفته از لیگ چهاردهم می گذرد و پرسپولیس کماکان سوار موج سینوس است.آنها شامگاه جمعه پس از مدت ها در ورزشگاه آزادی به تراکتورسازی باختند تا مشخص شود مشکل شان فراتر از بدشانسی و بهانه هایی است که سرمربی این تیم پای آنها را بی جهت به وسط می کشد.

تلاش دایی برای برون رفت پرسپولیس از این وضعیت نتیجه ای ندارد و احتمالا با این فرمان که پیش می رود تا پایان فصل هم نخواهد داشت. شاید به زعم عده ای این نگاهِ بدبینانه ای باشد اما قطعا مبتنی بر سلسله تجارب پیشین است. از تجربه پروین گرفته تا سوبل،دنیزلی،مانوئل ژوزه و حتی خود دایی.

اینک مهم نیست سوشا درون دروازه باشد یا نیلسون.خط دفاعی ثبات پیشین را ندارد، آنچه قرمزها از دست دادن تنها سید جلال حسینی نبود آنها عمود خیمه دفاع خود را واگذار کردند و حالا می‌خواهند استوار بمانند روی ستون نامرئی.

باید واقع بینانه به قضیه نگاه کرد،نه وقت انتقام از دایی است و نه هنگامه خالی کردن عقده های انباشته. اما سرمربی پرسپولیس باید اعتراف به اشتباهش کند. اعتماد به جوانان و بازیکنان لیگ یکی روشی سازنده است که خیلی از مربیان ما بخاطر نتیجه گرایی آن را ریسک می‌دانند اما دایی حالا از این سوی بام در حال سقوط است.او می داند چرا ناگهان در ظرف بیست دقیقه، بازی یک بر صفر برده را سه بر یک باخت؟ اگر به جواب سوال نرسد قطعا پایان فصل را نخواهد دید حتی به پشتوانه آن ترکمنچای که رویانیان پشت قباله اش را امضا کرد و رفت.

دایی دوباره به تعویض هایش نگاه کند، مجددا ببیند چگونه گام به گام تجربه تیمش را پایین آورد. تراکتورسازی که تا قبل از گل نخست تقریبا موقعیت مهم و تاثیر گذاری نداشت با یک اشتباه از سوی بنگر و سپس مکانی به گل رسید.اینجا بود که بی تجربه بودن خودش را نشان داد.به این اسامی توجه کنید؛نورالهی،اسماعیل زاده،طارمی و عباس زاده.این جمع روی هم رفته چند دقیقه سابقه حضور در لیگ برتر را دارد؟ دایی با بیرون کشیدن محمد نوری و به زمین فرستادن اسماعیل زاده همان کاری را کرد که تراکتور آرزویش را داشت.

تیمی که در خانه نَبرد برده را می بازد یعنی عنصر تجربه را به هیچ انگاشته و نکته قابل تامل اینکه دایی برای فرار از بحران روز به روز بیشتر سراغ گزینه های ناشناخته تر می رود و این خودش امتداد خط آشفتگی است.

فقط بدشانس بودند یا…؟

آنچه شکست سه بر یک مقابل تراکتورسازی را برای هواداران پرسپولیس تلخ تر می کند موقعیت هایی بود که یک به یک برای قرمزها از دست رفت. بدون تردید در صورت حضور یک مهاجم تمام کنند مثل ادینیو(در صحنه گل دوم) شاگردان دایی یک پیروزی پرگل را صید می کردند. شانس و بدشانسی یک بهانه است برای بازنده ها.حمله وران پرسپولیس بدشانس نبودند که آن همه موقعیت را به راحتی از دست دادند آنها همانی بودند که پیش از این می شناختیم.(از آنجایی که اصولا تیم دایی زیاد صاحب موقعیت نمی شود این نقیصه به چشم نمی آمد)

سوای محمد نوری که مشخص است کاملا از مدار واقعی خودش دور افتاده، از امثال عالیشاه،اسماعیل زاده،عباس زاده و حتی طارمی نمی شود انتظار بیش از این داشت. آنچه دایی باید از آن بترسد و نه به اسم بدشانسی بی تفاوت از کنارش عبور کند فقر گلزن است. محمد عباس زاده به گواه بسیاری از بازیکنان پرسپولیس، در این فصل برخلاف نیمفصل دوم لیگ قبل که یک بازیکن ناشناخته و سر به زیر بود، حالا بیشتر حواسش به سمت و سوی "دیگر” است و همین موجب شده پدیده به سرعت نور ناپدید شود. طارمی خوب است اما نه آن اندازه که ناگهان از راه نرسیده آقای گل لیگ برتر شود.امید عالیشاه تنها می دود و  گویی در وظایف سازمانی اش گل زنی تعریف نشده و مشخص نیست سه سال تمرین کردن زیر نظر مهاجمی مثل دایی کی او را بهتر می کند؟

اینها همه موجب شده تا پرسپولیس در غیاب رضا نوروزی که فرصت طلب ترین مهره هجومی این تیم بشمار می رفت،به یک مشکل جدی بر بخورد. دایی کماکان درهای درفشی فر را به روی خبرنگاران می بندد اما مگر تکرار تاکتیک پرتاب اوت دستی، محتاج این همه پنهان کاری است؟

ایثاری که دایی می توانست و نکرد

نجات این تیم محتاج چند منجی بود که دایی  به هر دلیلی نخواست آنها ظاهر شوند.رقم قرارداد او علی رغم اینکه گران ترین بین همه مربیان و بازیکنان لیگ برتر محسوب می شود اما در ازای دارایی های اش ناچیز است از این رو می توانست فداکارانه با کم کردن سهم خویش از این قرارداد دو میلیارد و یکصد میلیون تومانی، سید جلال را حفظ کند،خلعتبری را نگه دارد و اینها همانند فصل قبل از آبروی دایی و تیمش محافظت کنند.شاید دایی بگوید این قیمت من است اما چرا نگران برندش نبود و نیست؟

این نخستین اشتباه تاکتیکی دایی بود؛ او شطرنج را بدون وزیر شروع کرد و حالا می خواهد با رو کردن بازیکنان جوان و لیگ یکی جبران مافات کند اما اگر روال قرمزها این باشد که امروز هست، پایان پدیده هایش همانند عباس زاده و کفشگری خواهد بود؛جوانمرگی و پژمرده شدن قبل شکفتن کامل.

مهدی طاهرخانی


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها