شهرخبر: دلم می لرزد... می روم سمت حرم دست به سینه اینبار دو قدم مانده به خورشید دلم می لرزد هرچه از زائر خود دل ببری میچسبد چقدر در حرمت دربه دری میچسبد چقَدَر در حرمت شیعه زیاد است ببین چقَدَر دور و برت دست زیاد است، ببین زائرانت به کرامات تو عادت دارند همه یک جور به این خانه ارادت دارند یک نفر پول، یکی اشک، یکی انگشتر از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر روزهامان همگی با کَرَمت می چرخند زائرانت چقدر با عظمت می چرخند ابر و باد و مه و خورشید همه رقص کنان چند قرن است که زیر علمت می چرخند تا قدم رنجه کنی بر سر ما یک عمر است چشم هامان به هوای قدمت می چرخند حاجیانی که به حج رفتنشان جور نشد چه غریبانه به دور حرمت می چرخند آب در کوزه و ما تشنه لبان می گشتیم یار در مشهد و ما گرد جهان می گشتیم ولادت اقا امام رضا مبارک