به گزارش سرویس خانواده جام نیوز، شک ، خیانت و خانواده بستر داستانی شاید وقتی دیگر را شکل می دهد ، با این تفاوت که با رویکردی روان شناختی پرداخت و روایت می شود . وجه روان شناختی شاید وقتی دیگر در ارتباط ادبیات نمایشی آن و نشانه شناسی های تصویری فیلم نهفته است.
نمی توان درباره سینمای بیضایی حرف زد و جایگاه وی را در تئاتر نادیده
گرفت.در نقد فارغ از وجوه جانبی یک اثر چندان اهمیت ندارد که خالق اثر چه
پیشینه ای دارد و یا تحت تأثیر کدام نحله هنرش را رقم می زند اما در مورد
سینمای بیضایی نکته ی مهمی وجود دارد که نمی شود بدون در نظر گرفتن آن
تحلیلی درست ارائه کرد.
قطعا سینمای بیضایی تحت تأثیر تئاتر و هنرهای نمایشی است،اما هرگز سینمای بیضایی تئاتر زده نیست ،حتی در مرگ یزگرد که تحرک موقعیت های صحنه ای متنوع نیست ، باز حس تئاتر زدگی وجود ندارد. در شاید وقتی دیگر نیز شرایط به همین منوال است. در شاید وقتی دیگر برای تماشاچی که از وجوه جانبی شخصیت بیضایی نیز خبر ندارد ،تأثیر کلاسیک سینمای تئاتری مشهود است اما خبری از تئاتر زدگی نیست.
مبرا بودن بیضایی از تئاتر زدگی به ویژه در متون نمایشی او مشاهده می شود. بیضایی نمایش نامه نویس با بیضایی فیلم نامه نویس فرق دارد. فرهیختگی کلام بیضایی در سینما هم وجود دارد اما به هیچ وجه شبیه متون نمایشی او برای تئاتر نیست. متون نمایشی بیضایی به کلام مفاخره آمیز نزدیک تر است تا دنیایی که نشانه ی آفرینشی ادبی باشد اما ادبیات نمایشی او در سینما اگر تفاخری هم داشته باشد،دست کم مغلق نیست.
فهم متون نمایشی بیضایی در سینما قابل قبول تر است، تا متن نمایشی که برای صحنه سامان می دهد. همین است که در زمان اکران شاید وقتی دیگر جامعه ی مخاطبین فیلم را گروه های کامل تری تشکیل می دادند،هر چند که این مسیر رفته رفته ناهموار شد دست کم اتفاقی که درنمایش های افرا و مجلس شبیه ... برای بیضایی ادامه پیدا کرد، در سینما بعد از مسافران و تاحدودی در ته مانده اش در سگ کشی پایان گرفت.
پیش نیازمفهومی تصویر در سگ کشی و شاید وقتی دیگر ، بر اساس تصوری است که
بیضایی از زنانگی شخصیت هایش دارد ، هر چند که روان شناسی و شخصیت پردازی
زن در دو فیلم سگ کشی و شاید وقتی دیگر اساسا تفاوت می کند.
با این حال شاید وقتی دیگر حکایت دیگری دارد،سینمای روایتگر بیضایی در شاید وقتی دیگر درسی بزرگ برای مفهوم کارگردانی است. بیضایی کارگردانی مۆلف است، نه فقط از این جهت که فیلم نامه نویسی و کارگردانی و تدوین فیلمش را خودش انجام می دهد،از این جهت که تاثیر حضور بیضایی در موسیقی و فیلمبرداری باعث می شود که امضای مثلا فیلمبردار یا آهنگساز هم در فیلم های او تفاوت کند.
فیلمبرداران و آهنگسازانی که با بیضایی کارکرده اند امضای اثرشان تنها در آثار بیضایی قابل تشخیص است.خواننده ی این سطور با دقت دوباره به صحنه های تعقیب و گریز فیلم نه چندان موفقی مثل وقتی همه خوابیم هم به این نکته پی می برد که با وجود نقایص فراوان این فیلم باز هم حس بهرام بیضایی در آن لمس می شود.
حتی صحنه هایی که عاری از حرکات ویژه ی دوربین است در سگ کشی و شاید وقتی دیگر شباهت دارد. بسته ی چهره ی مژده ی شمسایی در سگ کشی با تصاویر مشابه سوسن تسلیمی در شاید وقتی دیگر یک وجه اشتراکی دارد . وجه مشترک این صحنه ها به جهت کارگردان مشترک اثر نیست ، که قطعا حس میزانسن ها را دریک سبک قرار می دهد. وجه اشتراک ،در تعریفی است که بیضایی از وجوه نشانه شناسی های تصویری دارد. ، پیش نیازمفهومی تصویر در سگ کشی و شاید وقتی دیگر ، بر اساس تصوری است که بیضایی از زنانگی شخصیت هایش دارد ، هر چند که روان شناسی و شخصیت پردازی زن در دو فیلم سگ کشی و شاید وقتی دیگر اساسا تفاوت می کند.
شاید وقتی دیگر اثری است که خصوصا برای هنرآموزان سینما می تواند نمونه ی یک کلاس درس باشد .شاید وقتی دیگر تعلیق، تاریخ و روان شناسی را هم سو جلو می برد و برای بیان این هر سه از یک زبان و لباس واحد استفاده می کند و آن هم سینماست.
لذت دیدن شاید وقتی دیگر در سکانس های مجزا هم فراهم می شود، خصوصا این که اصیل ترین سکانس تاریخ سینمای ایران را در خود داشته باشد، آنجا که خاطره ی مادرانه ای تصویر می شود: سکانس رمزگشایی از گذشته ی کیان به زبان و روایت خواهر کامل ترین سکانس سینمای ایران در مفهوم انطباق داستان و نشانه شناسی تصویری است .