به گزارش پایگاه 598، وب سایت الف در تحلیلی (
لینک)، دلیل کاهش نرخ تورم و رشد مثبت را منش رییس جمهور روحانی دانسته است که محل تامل و تردید است.
در
این مطلب به طور ضمنی عنوان شده که کاهش تورم در حالی که نقدینگی کاهش
پیدا نکرده و رشد مثبت در حالی که بسته موسوم به خروج از رکود دولت تصویب و
اجرا نشده، نشان می دهد که عاملی غیر اقتصادی در این مساله نقش داشته است.
تحلیلگر
سپس به طور مشخص از نگاه تنش زدایانه و محافظه کارانه روحانی به عنوان
دلیل کاهش تورم و خروج از رکود در فضایی که تغییر خاصی در سیاستگذاری
اقتصادی رخ نداده نام برده و تلاش کرده با فرض روانشناسانه آرامش فعالان
اقتصادی و انتظارات مربوطه، تورم و رشد مثبت را توجیه کند. توصیه سیاستی
تحلیل نیز ادامه رویه روانی دولت بوده است و نه الزاما رفتار اقتصادی.
در این باب چندین نکته قابل توجه است:
اولا:
رشد مثبت بهاری و اصولا هر رشدی (حتی اگر چند فصل ادامه پیدا کند)، نشان
دهنده خروج از رکود نیست، همانگونه که هر رشدی اشتغالزا نیست. به عبارت
دیگر، هرچند ممکن است رونق چنددرصدی در بخش نفت و امثالهم باعث مثبت شدن
عدد نرخ رشد محاسبه شده در حساب های ملی گردد، اما بدیهی است که این مثبت
شدن به معنای آنچه از رشد مفید در اذهان عمومی و نیز از نظر اقتصادی تلقی
می شود نیست. همانگونه که در چند سال دولت محمود احمدی نژاد نیز با وجودیکه
نرخ های رشد تقریبا مناسبی ثبت شد، اما اشتغال خالص ایجاد شده در این
دوران به هیچ وجه کافی نبود. از همین رو، دولت محترم باید از توهم هدفگیری
صرف نرخ رشد مثبت خارج شود و افکار عمومی را نیز با مانور دادن بر روی این
نرخ بازی ندهد، چرا که همانطور که گفته شد، نرخ رشد مثبت، به خودی خود
گویای تحرک در بخش واقعی اشتغالزا نیست.
ثانیا:
کاهش نرخ تورم رخ داده در دوره اخیر اتفاقا دلیل مشخص اقتصادی دارد. هرچند
نقش رفتار محافظه کارانه دولت در شکل دهی به انتظارات را نباید به کل انکار
کرد، اما نقش مهمتر در این زمینه را مکانیسم خودکار چرخه ای اقتصادی
برعهده داشته است. در ادبیات اقتصادی نیز اصولا یکی از نقاط عطف توسعه
نظریات مرتبط با چرخه های تجاری، رکود تورمی دوره ۷۰ میلادی بود که به
توسعه بخشی از ادبیات این حوزه کمک شایانی کرد. هر چند در عموم موارد، تورم
و رکود دو وضعیت غیر همزمان در چرخه های اقتصادی به شمار می روند، اما
موارد متعددی از خروج از رکود تورمی به بهبود و بالعکس نیز در چرخه های
اقتصادی بحث شده است.
در ایران نیز صورت ساده ماجرا به این ترتیب
بوده که کاهش تقاضای کل ناشی از شوک خارجی کاهش درآمدهای نفتی و نیز کاهش
قدرت خرید ناشی از افزایش شدید تورم باعث شده که افت تقاضای بروز کرده به
کاهش یکباره تورم بیانجامد. بدیهی است که با بهبود تدریجی قدرت خرید
خانوارها و فعالان اقتصادی و تزریق دوباره منابع نفتی، این تعادل نیز به
وضعیت اولیه برخواهد گشت.
مطالعات در زمینه چرخه های تجاری در
ایران نیز نشان می دهد که نفت مهمترین نقش را در شکل دهی به این چرخه ها
داشته است. از شواهد مرتبط با تاثیر کاهش تقاضا در کاهش تورم نیز سال های
دهه 60 را می توان مثال زد که کاهش شدید تقاضای موثر، بدون سیاست پولی یا
هدفگیری خاص تورمی، به کاهش تورم شدید منجر شد.
نتیجه آنکه اولا:
رشد مثبت و کاهش تورم ناشی از رفتار اقتصادی دولت نبوده است، اصولا دولت
رفتار خاصی در زمینه سیاستگذاری اقتصاد (به خصوص از طریق کاهش عرضه پول)
نکرده که انتظار نتیجه داشته باشد.
و ثانیا: هرچند به قول تحلیلگر
الف، خوی آرامش جویانه روحانی و از دید اقتصادی، بهبود انتظارات، در این
زمینه بی تاثیر نبوده است، اما این کاهش شدید در تورم را نمی توان با صرف
پدیده انتظارات توضیح داد. دلیل اصلی را باید در رکود بعد از تورم شدید و
بهبود چرخه ای تدریجی بعد از آن دید.
دولت محترم نباید عواید کار
نکرده را به حساب خود واریز کند، چه بسا با ادامه دولت محمود احمدی نژاد
نیز تورم نه به شکل تند فعلی، اما در همین مسیر کاهش پیدا می کرد. هر چند
ممکن است کمی عجیب به نظر برسد اما، دولت روحانی خوش شانس بوده که در نقطه
اوج، و نه در مسیر اوج گیری، یک دوره تورمی سنگین اقتصاد را تحویل گرفته
است.
در هر صورت نکته مهم آنست که دولت با مردم شفاف باشد و با
صدور سیگنال های نادرست که ممکن است خودش را نیز سردرگم کند، با تغییر
شرایط در آینده غافلگیر نشود.