به گزارش
سرویس بین الملل پایگاه 598،
دو هفته ی گذشته جهان شاهد سمفونی هماهنگ رسانه های غربی و به ویژه
امریکایی در خصوص القای نگرانی از خطر نفوذ ایران در عراق بود. حساسیت
امریکا درباره ی این مطلب شاهد این مدعاست که امریکا نه تنها نتوانسته به
اهداف خود در عراق دست یابد، بلکه حقانیت موضع ایران را مبنی بر فریبکارانه
بودن ادعای امریکا برای کمک به امنیت عراق نیز اثبات می کند.
به اذعان شخصیت های سیاسی غرب و امریکا، نتیجه ی اشغال عراق نفرت روزافزون
از این حکومت مستکبر در بین ملت های جهان بخصوص ملت های منطقه خاورمیانه
است. در بخشی از مقاله ی مملو از اتهامات و فریب های رسانه ای ریز و درشت
روز پنجشنبه سایت "خاورمیانه آنلاین" به قلم پروفسور رمضانی آمده است:
"اگرچه رهبران ایران ترجیح می دهند روابط خود با عراق را "دوستی" بنامند و
نه "نفوذ"، اما واقعیت این است که از زمان حمله به عراق در سال 2003، ایران
هم از قدرت نرم و هم از قدرت سخت برای پایه ریزی نفوذش در عراق استفاده
کرده است."
ر. ک. رمضانی می نویسد در شرایط پس از اشغال، ایران احتمالا
استراتژی دوگانه قدرت سخت و نرم در پایه ریزی نفوذش در امریکا را ادامه خواهد
داد.
بیانات آقای اوباما در روز جمعه مبنی بر اینکه تا پایان امسال نیروهای
امریکایی عراق را ترک میکنند، فصلی جدید و اساسی در تلاش های ایالات متحده
برای ممانعت از گسترش نفوذ ایران در عراق و تداوم بقای خود می گشاید. در
عوض نگرانی از اینکه با خروج کامل از عراق، دستاوردهای امنیتی که تا کنون
حاصل شده اندبه مخاطره می افتند، تصور می کنم اکنون زمان آن رسیده تا
استراتژی هایی را بشناسیم که احتمالا ایران برای عمق بخشیدن به نفوذ خود در
عراق در غیاب حضور نظامی امریکا استفاده خواهد کرد؛ بدین ترتیب محدودیت
های نیروی ایران را شناخته، و استراتژی جدیدی برای همکاری آینده امریکا و
عراق را در نظر می گیریم. در شرایط پس از اشغال، ایران احتمالا استراتژی
دوگانه قدرت سخت و نرم در پایه ریزی نفوذش در امریکا را ادامه خواهد داد.
اگرچه رهبران ایران ترجیح می دهند روابط خود با عراق را "دوستی" بنامند و
نه "نفوذ"، اما واقعیت این است که از زمان حمله به عراق در سال 2003، ایران
هم از قدرت نرم و هم از قدرت سخت برای پایه ریزی نفوذش در عراق استفاده
کرده است.
استراتژی قدرت نرم ایران مضاعف است. از لحاظ اقتصادی این کشور بر توافق
نامه های عمده با عراق، مثلا در مورد صدور گاز طبیعی به نیروگاه های عراق،
انتقال گاز طبیعی به عراق و سوریه و نهایتا به دریای مدیترانه، افزایش
تجارت خارجی که تا کنون از مرز 8 میلیارد دلار در سال گذشته است، ایجاد یک
منطقه آزاد تجاری، و کمک به پروژه های بازسازی عراق مانند ساخت فرودگاه،
هتل، رستوران، مدرسه، و بیمارستان احاطه دارد. این ابتکارات اقتصادی، برای
ادامه و یا حتی توسعه، تا کنون معلق مانده اند.
از منظر سیاسی، ایران احتمالا از طریق شورای قدیمی عالی اسلامی عراق
(ISCE)، حزب دعوت اسلامی و مخصوصا حزب جوان و ضد امریکایی [حجت الاسلام و
المسلمین] مقتدی صدر به دنبال استحکام تأثیر خود بر جناح های شیعی عراق
خواهد بود تا در انتخابات های آینده این کشور، نسبت به انتخابات موقت در
سال 2009 و انتخابات پارلمانی در سال 2010 نتایج بهتری به دست آورَد.
همچنین احتمال دارد ایران تلاش های امریکا برای بکار گیری یک نیروی کوچک
نظامی آموزش دهنده در عراق را بی اثر سازد. این کار ایران بر تأثیر شگفت
انگیز این کشور بر جناح مقتدی صدر تکیه خواهد داشت، که داخل و خارج از
پارلمان عراق به نحو موفقیت آمیزی با توافقنامه ی وضعیت نیروها (SOFA) با
امریکا مخالفت کرد.
از نقطه نظر استراتژیک، ایران همین سطح از تجهیز و آموزش شبه نظامیان جناح
های سیاسی طرفدار ایران را ادامه خواهد داد. عمده ی این شبه نظامیان را
سپاه بدر و ارتش مهدی تشکیل می دهند. ولی اگر در آینده نیروهای آموزش دهنده
ی جدید امریکایی در عراق مورد استفاده قرار گیرند، احتمالا ایران حمایت
نظامی از این نیروهای شبه نظامی نماینده را افزایش خواهد داد.
اما افزایش نفوذ ایران به دو دلیل عمده تدریجی خواهد بود. اول اینکه
احساسات مهین پرستانه ی عراقی ها محدودیتها یی جدی بر اعمال قدرت ایران
قرار خواهند داد. حتی جناح های سیاسی طرفدار ایران نیز تا حدی درخصوص دخالت
بیگانگان در حق حاکمیت عراق حساس اند. در جنگ ایران و عراق، بر خلاف پیش
بینی های ایران، حتی همین نیروهای شیعه عراقیِ طرفدار ایران بر ضد صدام
حسین قیام نکردند؛ آنها با ایران جنگیدند!
دلیل دوم به منازعات متعدد بین این دو کشور مربوط است. بسیاری از این نزاع
ها از جنگ ایران و عراق به یادگار مانده اند. دامنه ی این کشمکش ها از
پرداخت غرامت جنگی تا مسائل مرزی و تعیین حدود فلات قاره در خلیج فارس
کشیده می شود. به عنوان مثال ایران در سال 2009، مانند سال 1982، به خاک
عراق نفوذ کرده و میدان نفتی مورد مناقشه ی فکه را برای مدت چند روز اشغال
کرد. مناقشه ی جدی تر بین این دو کشور، مربوط است به عبور گاه و بیگاه
ایرانی ها از مرز عراق. ایران بارها و بارها یک گروه جدایی طلب کُرد را در
خاک عراق مورد تعقیب قرار داده است.
استراتژی امریکا در عراق در وضعیت پس از اشغال چه باید باشد؟ اول اینکه
ایالات متحده نباید برای حفظ گروه کوچکی از مربیان نظامی امریکایی در عراق
در کوتاه مدت پافشاری کند. زیرا هنوز خاطرات بدرفتاری سربازان امریکایی در
طول سالهای اشغال عراق برای مردم این کشور تازه است، و نزاع عراق با ایالات
متحده درمورد مصونیت قانونی یک گروه کوچک از مربیان نظامی در این شرایط
امری سازش ناپذیر به نظر می رسد. افسران عراقی باید خارج از مرزهای عراق و
به طور خاص در ایالات متحده آموزش ببینند، و نیروهای عراقی نیز باید به
عنوان نیروهای نظامی پادشاهی اعراب در خلیج فارس در تمرین ها و مانور های
مشترک با ارتش امریکا شرکت کنند.
دوم اینکه این دولت باید در ترمیم های اقتصادی، حضور دیپلماتیک، و مخصوصا
تعلیم و تربیت در عراق، با ایران رقابت کند. ایران دیگر نمی تواند به واسطه
ی نیروی نظامی خود، از اشغال عراق توسط امریکا بهره برداری کند. تعلیم و
تربیت جوانان عراقی کلید حکومت دموکراتیک در عراق در آینده است زیرا بنا به
گفته ی توماس جفرسون در سال 1816 "اگر یک ملت انتظار داشته باشد در حالتی
از تمدن، نادان و آزاد باشد، چیزی را که هرگز نبوده و هرگز نخواهد بود
انتظار دارد."
ر.ک. رمضانی پروفسور ممتاز [درس] ادوارد آر. استتینیوسحکومت و امور خارجه
در دانشگاه ویرجینیا است. از سال 1955 کتاب های او به طور گسترده ای در
ایران، خلیج فارس و خارمیانه انتشار یافته اند.