کد خبر: ۲۴۷۴۰
زمان انتشار: ۱۳:۴۰     ۰۷ آبان ۱۳۹۰
بولتن نیوز: ساعت 6 صبح امروز شنبه 7 آبان ماه، وزیر خارجه به استقبال مسعود بارزانی رفت تا بارزانی به عنوان میهمانی از عراق در این چند روز با مقامات جمهوری اسلامی دیدار کند.

 پس از 1975 و قرارداد الجزایر بین ایران و عراق، حزب دمکرات کردستان عراق به کلی دچار اضمحلال و فروپاشی شد و هزاران نفر در کرج و دیگر مناطق ایران به عنوان آوارگان عراقی مورد پذیرایی ایرانیان قرار گرفتند و سکنی گزیدند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرزندان مصطفی بارزانی که حرکت مسلحانه کردهای عراق را طبق پروژه بخش خارجی ساواک ایران از 1960 تا 1975 هدایت می کرد، به عنوان هم پیمانان جدید در کنار نیروی نظامی ایران قرار گرفتند و برای اثبات رابطه، در پاکسازی گروه های مسلح کردستان – مشهور به ضد انقلاب – به یاری سپاه پاسداران شتافتند و در آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هم، در مرزهای غربی همرزم ایران شدند اما در 1988 و پایان جنگ عراق و ایران، تا 1990 و جنگ خلیج فارس همچنان در سردشت باقی ماندند و اشتباه بزرگ صدام در کشورگشایی، سرنوشت جدیدی را برای بارزانی رقم زد و بنا به حمایت آمریکا که پایش به منطقه خلیج فارس باز شده بود، اقلیم کردستان عراق به منصه ظهور رسید و حمایت جمهوری اسلامی ایران هم به دوام و قوامش شتافت

بنا به گفتار منتقدان سیاسی مسعود بارزانی تا اوایل 2011 به عنوان رئیس حزب و یا قبیله ای در قصبه بارزان رفتار کرد و شیوه تعامل او به رئیس اقلیم کردستان نمی مانست و همین امر خود موجب بروز مشکلات عدیده ای شد که از نگاه کارشناسان و رسانه های منطقه دور نماند که نمونه بارز آن جنگ برادر کشی سال های 1994 تا 1998 بود که مصالحه بین آنها هم یکی دیگر از تلاش های صلح جویانه جمهوری اسلامی برای بازسازی خودگردانی محلی کردها بود که شاید حرکت و هویت شان را مدیون انقلاب اسلامی بودند.

 به قول رفیق السامرایی – رئیس امن العام عراق - پس از 1991 گرچه معارضین و اپوزیسیون عراقی در جهت تضعیف صدام و رژیم بعث تلاش داشتند اما بارزانی تا 2003 همچنان رابطه اش را با حکومت مرکزی نگه داشت و بدین سبب امروزه در عراق تنها یار نزدیک به وی ایاد علاوی است و شاید اگر کمک جلال طالبانی – رئیس جمهور عراق – نبود، مسعود بارزانی نمی توانست در سیاست معاصر عراق پس از صدام، جایگاهی منطقی داشته باشد و تلاش های پیر سیاست عراق، وی را به صحنه بازگردانید .

جلال طالبانی که به قول بیل کلینتون – رئیس جمهور سابق آمریکا – نقطه ثقل سیاست عراق و توازن منطقه است، تلاش کرد تا روزنه های جدیدی در دیپلماسی کردها بگشاید و هم برای کردها و عراق و اقوام عراقی مثمر ثمر باشد و هم در خاورمیانه و کشورهای همسایه عراق روابط حسنه او مایه تعمیق و توسعه سیاسی شود و به چهره ای صلح دوست معروف شد و در برابر غرب هم به مقبولیت خاصی دست یافت و از بافت سنتی و محلی کردستان، رها شد و تفکری توسعه یافته تر یافت و همواره بر این منطق عقلانی اصرار و ابرام داشت که روابط کردها و ایران باید حفظ شود و مایه بقا و ضامن دوام است و کردها، هرکجا باشند ایرانی اند!

طالبانی در حل مشکلات بین ایران و دنیای غرب هم همواره از دوستان باوفای جمهوری اسلامی بوده است و در بین افراد حزب دمکرات کردستان عراق هم تنها نچیروان بارزانی پیرو این تفکر طالبانی شد و امروزه هم مسعود بارزانی بدون حضور نچیروان در داخل حزب خود نمی تواند حرکت و توفیقی داشته باشد و بیشتر به پویایی این سیاستمدار جوان و عملگرا وابسته است زیرا خودش و فرزندش – مسرور – گاه در رسانه های محلی دم از کردستان بزرگ و تشکیل حکومت کردی مستقل می زنند و حتی از جدایی سودان و طرح مشابه در کردستان نام برد و به خاطر اهتزاز پرچم کردی با نخست وزیر عراق، دچار مشکل شد و بالطبع در جهان مدرن، برای همسایگان دارای مناطق کردنشین این تفکر بیات شده و غیر توسعه یافته، خریداری ندارد و صرفا حساسیت برانگیز می شود.

 به همین جهت مالکی نخست وزیر عراق، اقلیم کردستان را در حفظ امنیت مرزی با ایران و ترکیه، ناتوان و عقیم دانست که توان رویارویی با تروریست های پ ک ک را ندارد؛ و احتمالا در آینده هم نیروهای نظامی حکومت مرکزی عراق این مسئولیت را به عهده خواهند داشت

پس از اعتراض های زمستان 1389 در کردستان جنوبی و مناطق تحت سلطه حزب اتحادیه میهنی کردستان به رهبری طالبانی که اجازه اجتماعات و تظاهرات و انتقاد آزاد است، به دفتر حزب بارزانی حمله شد و برای برکناری مسعود بارزانی هزاران امضا جمع آوری شد، گرچه او تمایلی به ترک کرسی نداشت و حتی برخلاف قانون مصوبه پارلمان کردستان، دور سوم را هم طی کرد اما این بار وضعیت نامناسبی یافت زیرا نه پارلمان کردستان عراق فعال و موثر بود و نه دولت محلی برهم صالح توانست فعالیت و تاثیر و تحرکی داشته باشد و نه نیروهای اپوزیسیون باور و اعتمادی به کرسی ریاست اقلیم داشتند.

 زیرا رفتار عشیره ای سبب بروز این رفتارها شده بود و در آمد گمرگ های حاج عمران و ... هم به عنوان شاهرگ های اقتصادی کردستان و نیز فروش نفت بر کسی روشن و مشخص نشد و اپوزیسیون نیزآن نوع عملکرد و فساد مالی و تهدید امنیتی را به شدت نقد کردند – گرچه او در رسانه های حزبی اش، اپوزیسیون را به رابطه با ایران محکوم کرد و از دخالت سپاه پاسداران نام برد - اما طبعا برای حفظ ثروت و سامان افسانه ای به دست آمده، مسعود بارزانی می بایست راهی دیگر در پیش می گرفت و در اینجا بود که توصیه های طالبانی او را موقتا از مهلکه به در برد تا به عنوان یک مسئول واقعی رفتار و تعامل داشته کند و به همین سبب برای نخستین بار به شهرهای کرستان عراق سفر کرد تا با مردمانی که خود را رهبرشان می خواند، رابطه و دیداری داشته باشد.

 او مطلقا تمایلی به خروج نیروهای آمریکایی ندارد و حتی در گفتگوی العربیه پیش بینی کرد که عراق دچار جنگ داخلی می شود البته کردها را فارغ و جدا از مسایل داخلی عراق و جنگ مذهبی شیعه وسنی نامید! این سخنان کسی است که گاهی برای خود از مرکزی خارجی تقدیرنامه برای تلاش وی در جهت صلح، مطالبه می کند اما درواقع این صرفا نوعی دلمشغولی رسانه ای اوست اما در حقیقت ماجرا شاید نکات دیگری مورد توجه او باشد

امروز هم در مسافرت به ایران همه امید مثبت و آرزوی خیر این است که حسن همجواری رعایت شود و به تنها مامن و پناهگاه همیشگی اش – ایران – وفادار و دوست و همراه باقی بماند زیرا که ایران یار و یاور کردها در 33 سال اخیر بوده و مسعود بارزانی هم لااقل بنا به تاریخ معاصر، خانواده و حزبش و کرسی اش، مدیون و مرهون الطاف و همکاری و یاری ایران بوده و هست. امید که انشالله این رابطه دوام و قوام یابد و مایه آرامش و امنیت و آسایش به کردستان عراق باشد و مسعود بارزانی هم رهرو بارزی باشد تا راه عقلانیت و درایت و نگاه وسیع و نقد پذیری دیگر شخصیت های کرد – مانند جلال طالبانی و نچیروان بارزانی و برهم صالح – را با موفقیت بپیماید و کردها هم در آینده با چهره های سیاسی مدرن، پرده نو در دیپلماسی جدید بزنند
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها