به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایران ورزشی،هیچ کس در ایران مثل محمد عباسزاده نمیتواند قیچی برگردان بزند. این ادعای گزافی نیست. بروید از علیرضا امامیفر که خودش روزگاری نه چندان دور استاد قیچی برگردان بود بپرسید. امامیفر بیشتر روزهای هفته در محل تمرین است و بازیکنان را زیر نظر دارد. حتما او ادعای ما را تایید خواهد کرد اما پشت بندش این جمله خواهد آمد که عباسزاده با قیچیهای زیاد از حد خودش را خسته میکند.
این فقط یک ایراد کوچک است از بازیکنی که این روزها مشکلات زیادی پیدا کرده و این ایرادهای بزرگ به وضوح در بازیهای پرسپولیس به چشم میآید.
بازیکن مازندرانی که تازه یک سال است به لیگ برتر آمده ظاهرا به فکر هیچ چیز نیست. مطمئن باشید هرگز به این فکر نمیکند که کجا ایستاده و موقعیتش در فوتبال ایران کجاست. او نمیداند که شماره 33 روی پیراهن پرسپولیس نقش بسته و بازیکن سی و سوم تیم هم باید به اندازه 7 و 8 بدود، بجنگد و عرق بریزد.
او بدون شک بی خیالترین و بالطبع ناآمادهترین بازیکن این روزهای پرسپولیس است. بدون شک آنهایی که تمرین پرسپولیس و بازیهای این تیم طی هفتههای گذشته را زیر نظر داشتهاند به صراحت میتوانند فکتهای بسیاری از بی خیالی، بی انگیزگی و ناآماده بودن محمد عباسزاده را جلوی روی خودش بگذارند و با صراحت تمام بگویند آقای عباسزاده با این وضع تمرین و مسابقه حقت نیست که در ترکیب اصلی باشی!
برای این بازیکن بی خیال هر هفته و هر مسابقه قرار گرفتن در ترکیب اصلی دیگر تکراری شده. او تنها دو مسابقه این فصل را از روی نیمکت شروع کرده و خوش شانس بوده که دست علی دایی خالی است و البته سرمربی قرمزها علاقه زیادی به این پسر موبور قائمشهری دارد. علی دایی خیلی سخت از عباسزاده میگذرد اما خودش به این نکته واقف است که این روزها او خوب بازی نمیکند و اصلا آماده نیست.
بهتر است همین بازی صبا را خود عباسزاده با دقت تماشا کند. با قاطعیت میشود گفت او تنها بازیکن پرسپولیس است که نمیدود، نمی جنگد و عرقی نمیریزد.
در بازیهای ابتدایی برخی به این نکته اشاره میکردند که حضور در پست غیر تخصصی و بازی در کنارهها باعث شده عباسزاده نتواند همان کیفیت فصل گذشتهاش را نشان دهد اما داستان چیز دیگری است. او در هپروت مطلق سیر میکند و به اصطلاح اصلا توی باغ نیست.
متاسفانه او جدا از تیمی که برای بالا آمدن به آب و آتش میزند افتاده و بی خیال از آنچه پیرامونش اتفاق میافتد کار خودش را انجام میدهد و عملا هیچ تاثیری در جریان بازی تیمش ندارد.
شاید باور نکنید اما برای عباسزاده عجیب است که کنار دست او همشهریان و هماستانیهایش مهرداد کفشگری و امید عالیشاه چقدر میدوند و چطور تکل میزنند. او نمیتواند این موضوع را هضم کند چون هنوز بعد از یک فصل و 6 هفته نفهمیده که پیراهن چه تیمی را بر تن دارد و چه بار سنگینی را به دوش میکشد.
عباسزاده بی خیال است. بی خیال دویدن. بی خیال تلاش کردن. او در تیم پرسپولیس تنها افتاده و البته به تنهایی میتواند تلاشهای همبازیانش را بر باد دهد. در همین بازی با صبا علی دایی از روی نیمکت به وضوح سکون و کندی شماره 33 تیمش را در زمین میدید اما مانده بود که چه کار کند چون دستش حسابی خالی بود. اندکی بعد دیگر طاقت دایی تمام شد و افشین اسماعیلزاده که در پست 10 بازی میکند را به بال راست فرستاد تا حداقل از نیروی انگیزه او استفاده کند و عباسزاده را بیرون بکشد.
فردای بازی با صبا همبازیان عباسزاده به بازی بد او اشاره میکردند و البته نزدیکانش از او میپرسیدند چرا به اندازه کافی تلاش نمیکند اما این بازیکن بیخیال هیچ پاسخی برای آنها نداشت.
یکی میگفت اگر روزی نیمی از ورزشگاه در یک مسابقه به بازی عباسزاده ایراد بگیرد و علیهاش شعار بدهد فردای آن روز انگار نه انگار که اتفاقی برایش افتاده باشد در تمرین و کنار همبازیانش از آپشنهای خودرو جدیدش می گوید. اصلا همین شروع فصل بود که او سه ماه فکر و ذکرش را گذاشته بود روی تعویض خودروی خود و دنبال این بود که فلان مدل خودروی کرهای سال 2014 چه آپشنهایی دارد و شیشهاش دودی هست یا نه!
بازیکنی که فصل قبل 5 گل در انتهای فصل زده حالا در تمرین و مسابقه طوری راه میرود و میدود که انگار یک فصل تمام برای تیمش گل زده و یکه و تنها پرسپولیس را قهرمان کرده است.
او در تمرین و در مواجهه با محسن خلیلی – که حداقل سه برابرش برای پرسپولیس گل زده و تیمش را قهرمان کرده تا محبوب هوادار جماعت شود – سلام کردن را فراموش کرده و برخوردی از سر غرور دارد. نه اینکه ذاتش بد باشد یا به خاطر آن 5 گل به خودش غره شده باشد، نه، ایراد از تفکر او است.
باور کنید در تیم پرسپولیس بارها مهرداد کفشگری بهعنوان نزدیکترین دوست و همشهری و البته مربیان تیم با او صحبت کرده و تمام نکات لازم برای تبدیل شدن به بازیکنی درخور نام پرسپولیس را به او گفتهاند و همه کار میکنند تا محمد به خودش بیاید اما عباسزاده راه خودش را میرود.
انگار برای او کسب عنوان پدیده – در حالی که بسیاری اذعان داشتند مهدی شریفی گزینه مناسب تری برای کسب این عنوان بود - کافی بوده تا فوتبالش تمام شود. محمد عباسزاده این روزها کند میدود و نای تکل زدن و پرش ندارد.
کافی است به مدل دویدن او در زمین دقت کنید و ببینید که از دقیقه 10 انگار که به پاهایش وزنه بسته باشند خودش را روی زمین میکشد و مثل غولهای دنیای فوتبال در زمین حرکت میکند؛ از آنها که قرار است در یک لحظه کار حریف را تمام کنند اما دریغ و افسوس که برای شماره 33 بیانگیزه و بیخیال این روزهای پرسپولیس حتی آن یک لحظه هم فرا نمیرسد.
محمد عباسزاده در اوج جوانی پتانسیلهایش را گم کرده و به بیراهه میرود. یک بار نشده که او بعد از پایان تمرین تیم از سرمربی بخواهد که در زمین بماند و تمرین انفرادی چارچوب شناسی داشته باشد.
با وجود اینکه علی دایی به خاطر علاقه زیاد به این بازیکن برایش ماساژور اختصاصی گذاشته یک بار نشده بعد از تمرین خودش بخواهد که ماساژ بگیرد. او مثل بچه مدرسه ایهایی است که به محض به صدا درآمدن زنگ آخر دنبال فرار از مدرسهاند تا به بازیگوشیهای بیرون از مدرسه خودشان برسند.
جالب اینجاست که در تمام این ماههای اخیر همه از او تعریف کردهاند و پیشکسوتان به پتانسیلهایش برای تبدیل به مهاجمی درجه یک اشاره داشتهاند اما عباسزاده که اینها را شنیده به جای فکر کردن به اینکه «حالا مسئولیتم سنگینتر شده و باید دو برابر تلاش کنم.» خودش را به بیخیالی زده و ضعیفترین و بی حالترین بازیکن این روزهای پرسپولیس است تا جایی که وقتی شریفی گل میزند و خوب بازی میکند به این فکر کنیم که اعتراض سپاهانیها برای انتخاب عباسزاده بی دلیل نبوده است.
آقای محمد عباسزاده با به ثمر رساندن 5 گل در انتهای یک فصل برای پرسپولیس همه چیز تمام نشده است. به دست آوردن عنوان پدیده هم تو را تبدیل به فوتبالیست بزرگی نخواهد کرد بلکه این تازه اول راه است. تازه ماموریت شما شروع شده و باید صد برابر اینی که نشان میدهی تلاش کنی.
آقای پدیده لطفا به خودت بیا وگرنه دو روز بعد وقتی مهاجم خارجی رسید و هادی نوروزی برگشت با این تفکر خیلی سخت به نیمکت تیم میرسی و آن وقت فرصتی برای خودنمایی وجود نخواهد داشت.