به گزارش پایگاه 598 روزنامه وططن امروز نوشت: پرستو صالحی، بازیگر سینما و تلویزیون پس از انتشار سخنانش درباره زد و بند در سینما برای تداوم کار، به چهرهای جنجالی بدل شد اما بعد از مدتی همه فراموش کردند که گلایههای پرستو صالحی تنها برای خودش عنوان نشد، این گلایهها تنها برای بهبود وضعیت سینما و تلویزیون بود که ما امروز شاهد بیکاری طولانیمدت برخی بازیگران و مشکلات معیشتی بازیگرانی چون مژگان حکمت و... نباشیم. بسیاری از هنرمندان سینما و تلویزیون از بیکاری رنج میبرند و برخی نیز با تعدد قرارداد مواجه هستند و به دلیل حضور در کارهای مختلف شاهد بازیهای تصنعی و یکدست از این دسته از بازیگران هستیم. در این گفتوگو تلاش کردیم وضعیت بیکاری هنرمندان از جمله بازیگران را ریشهیابی کنیم. پرستو صالحی که یک بار به دلیل بازگو کردن برخی باندبازیها و حقایق دچار بیکاری شده، بیش از دیگران با این معضل دست و پنجه نرم کرده است و سوءبرداشت از صحبتهایش باعث شد برای مدتی بیکار بماند. او به درستی درباره علل کمکاری تعدادی از هنرمندان و باندبازیهای موجود در سینما و عدم نظارت تلویزیون بر کار تهیه و تولید برنامهها سخن گفت که در زیر آمده است.
برای مدیوم تلویزیون ارزش قائل نیستند
چرا هنرمندانی که در حوزه تلویزیون فعال هستند و در این مدیوم توجه مخاطب را جلب میکنند جایگاهی در سینما ندارند و کمتر به آنها در سینما نقشهای محوری داده میشود یا اصلا نقشی در سینما ندارند.
اصولا اهالی سینما برای اهالی تلویزیون خیلی ارزش و احترام قائل نیستند. یک تفکیک و جداسازی در این حوزهها صورت گرفته است. نمیدانم چه حسی است که در میان اهالی سینما وجود دارد اما میان اهالی سینما و تلویزیون تفاوت زیادی وجود ندارد اما این تفاوت در پیشنهادها لحاظ میشود. بسیاری از بازیگران و کارگردانان سینما در حوزه تلویزیون هم فعال هستند اما در نهایت تلویزیون را قبول ندارند و برای این مدیوم ارزش قائل نیستند و آن را جای موجهی نمیدانند. متاسفانه تلویزیون هم حامی خوبی برای هنرمندان خودش نیست. عواملی که در تلویزیون فعال هستند مورد توجه قرار نمیگیرند.
هنرمندان سینما در ردیف اول جشنها
تلویزیون چگونه برای هنرمندان خود باید ارزش قائل باشد و احترام بگذارد در شرایطی که برای اکثر سریالها مراسم برگزار میکند و از زحمات عوامل قدردانی میشود.
بله! درست است اما شما در برگزاری جشنها اگر دقت کنید به مفهوم کلام من بیشتر دست مییابید. اگر جشن مختص تلویزیون و هنرمندان آن باشد بازهم ردیف اول آن هنرمندان سینما جای میگیرند. جالب است افرادی که روزگاری را در رادیو و تلویزیون کار کردند امروز صاحبنامان سینمای ایران هستند. اگر تلویزیون بد است پس چرا روزگاری را در تلویزیون سپری کردند و اگر باز هم بد است چرا در جشنهای تلویزیون در ردیف اول جای میگیرند؟ متاسفانه شرایطی به وجود آمده است که اصلا اهالی سینما اهالی تلویزیون را قبول ندارند و تاکید دارند کار تلویزیون مانند سینما جدی نیست در حالی که هر کار هنری که انجام میشود در جایگاه خود از اهمیت خاصی برخوردار است و باید جدی گرفته شود.
مخاطب تلویزیون بیشتر از مخاطب سینما / سینما در جلب رضایت مخاطب عاجز است
به دلیل دسترسی مخاطب به تلویزیون و در دسترس بودن این رسانه، برنامههای تلویزیونی باید از اهمیت بیشتری برای برنامهسازها برخوردار باشد.
همینطور است، اکثر برنامهسازان تلویزیون تلاش میکنند برنامههای خوبی را برای تلویزیون آماده کنند و مخاطب تلویزیون به مراتب بیشتر از مخاطب سینماست. اگر نگاهی گذرا به رقم فروش فیلمها داشته باشیم خواهیم دید جز تعداد خاصی از کارگردانان که کارهایشان مورد توجه مخاطب سینما قرار میگیرد دیگر کارگردانها آنگونه که شایسته است نتوانستهاند رضایت مخاطب خود را فراهم کنند و تاجی به سر مردم نزدهاند. چند فیلم داریم که در جشنوارهها مورد توجه قرار میگیرند یا مخاطب برای دیدن آنها به سالنهای سینما میرود. برخی فیلمهای سینمایی تفاوت چندانی با کارهای تلویزیونی ندارند.
تلویزیون به تفکیک بازیگران اهمیت میدهد
تلویزیون چگونه میتواند حامی بازیگران خود باشد؟
برخی سریالها با بودجههای الف ویژه ساخته میشود اما متاسفانه در این سریالها از بازیگران سینمایی استفاده میشود و کمتر از ستارههای تلویزیونی در این سریالها بهره میبرند. تلویزیون هم به تفکیک بازیگران معتقد است و وقتی لیست بازیگران از سوی تهیهکننده ارائه میشود تنها متوجه نامهای سینمایی در لیست عوامل تلویزیونی هستند. اینگونه است که بازیگر سینمایی در کارهای تلویزیونی بیشتر دیده میشود و بازیگر تلویزیون هم جایگاهی در سینما ندارد. یک طبقهبندی در میان بازیگران وجود دارد. ما چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم یک عده کار میکنند و یک عده فقط نگاه میکنند.
از همه پتانسیلها استفاده شود/ انگهایی که در بیکاری به هنرمند زده میشود
به عقیده شما مشکل کجاست، چطور این اتفاق رخ میدهد که تنها تعداد خاصی از عوامل و بازیگران مشغول به کار هستند و دیگران مدتهاست بیکارند در حالی که توانمندی لازم را دارند.
این مشکل بسیاری از اهالی هنر است. یک اکیپ کار میکنند و دیگران تنها به تماشا مینشینند. البته که داشتن گروه بسیار مفید است زیرا عواملی که با هم همفکری کنند و حرف یکدیگر را به درستی بفهمند میتوانند در روند کار کمک کنند اما این نکته هم وجود دارد که به یکباره یک تعداد افراد هستند که تمام سال کار میکنند و تعدادی هم دست روی دست میگذارند و تنها به تماشا مینشینند و باند و دسته و گروه شکل میگیرد. تلویزیون باید بر گروههای تولید و تهیه نظارت داشته باشد. همانگونه که تکشغلی بودن در قانون وجود دارد در کار هنر هم باید از همه پتانسیلها استفاده شود و هر هنرمندی که قرارداد دارد نتواند با یک گروه دیگر قرارداد ببندد. اگر به وضعیت تولید و تهیه در تلویزیون سامان داده شود دیگر شاهد وضعیت خانم حکمت نخواهیم بود که سالهای سال است کار نکرده یا هنرمند دیگری که پول بیمارستان و هزینه معالجه را ندارد به دلیل اینکه سالهاست بیکار است. هنرمند کار دیگری جز هنرش بلد نیست حتی اگر به لحاظ مالی دچار مشکل نشود وقتی بیکار است شکسته میشود، روحیهاش خراب میشود و هیچ چیزی نمیتواند جوابگوی نیاز او باشد. از سوی دیگر وقتی افرادی که در یک گروه و باند هستند سر کار میروند و تعدد کار دارند اینگونه تعبیر میشود که لیاقتشان بیشتر است که سر کار هستند اما هیچگاه به این فکر نمیکنند که اتفاق دیگری دخیل است. هر فردی برداشت خود را از بیکاری هنرمند خواهد داشت و انگ بیاستعدادی، بیلیاقتی، بداخلاقی، بینظمی و... به هنرمند زده میشود. وقتی در یک زمان بازیگر دیگری مشغول بازی در 2 سریال و تلهفیلم است دیگران عدم فعالیت بازیگران دیگر را به حساب بیلیاقتی یا عدم شایستگی فرد میگذارند در حالی که اینطور نیست و بازیگر کنار گذاشته شده است. ممکن است اکیپ گروه پشت صحنه با هم هماهنگ باشند و بهتر کارکنند اما با وجود استعدادهای زیاد در کشور بهتر است از همه افراد مستعد بهره ببریم.
سینما مقابل تلویزیون است/ هنرمندان پشت هم نیستند
چرا ما باید شاهد بیکاری تعدادی باشیم و معیشت برخی هنرمندان را دچار مشکل ببینیم؟
سینما و تلویزیون هیچگاه پشت هم نیستند، همیشه سینما مقابل صدا و سیما قرار گرفته است. کارهای تلویزیونی درجه یک که باید نقش اولشان توسط یک چهره تلویزیونی ایفا شود، بیشتر به سمت چهرههای سینما میروند اما هیچ جای دنیا تفکیک تصویری در کارها دیده نمیشود. در ایران صدا و سیما با سینما همیشه با هم مشکل دارند و تعاملی میان مدیران شکل نمیگیرد. هیچگاه این دو ارگان در کنار هم قرار نگرفتند و مقابل هم بودند و نابسامانی در فرهنگ و وضعیت اهالی هنر به وضوح دیده شده و در این شرایط تشدید میشود. اگر هنرمندان پشت هم بودند ما الان شاهد بیکاری برخی افراد و دست و پنجه نرم کردن تعدادی از هنرمندان با مشکلات معیشتی نبودیم.
در شرایطی که حرف از رضایت مخاطب در سینما زده میشود اما بازیگران تلویزیون که رضایت مخاطب را در سریالها جلب کردند در سینما جایگاهی ندارد و کستها تکراری است.
همین طور است، وقتی بازیگران تکراری شده و بر سر در سینما تنها چند چهره مشخص دیده میشوند مردم از سینما دور میشوند. تکرار به سینما لطمه میزند اما سینماگران حاضر نیستند استعدادهای تلویزیونی را کشف کنند و از تلویزیون برای بازی در سینما استفاده کنند.
سوءتعبیرها باعث بایکوتم شد/ اعتراض به باندبازی گریبان فرد را میگیرد
چرا در یک برهه از زمان بیکار شدید. تنها به دلیل یک مصاحبه و اظهارنظر این اتفاق رخ داد؟
متاسفانه زود قضاوت میکنیم. من شخصا آنقدر از سوءتعبیرها لطمه خوردهام که قابل گفتن نیست. متاسفانه وقتی حرفی میزنی و سوءتعبیر میشود در نهایت بایکوت میشوی. من در مصاحبهای که باعث شد مدتها بیکار باشم تاکید کردم افراد غیرمتخصص وارد این حرفه شدند و به اشتباه پا به این وادی گذاشتند. من درباره فساد یک نفر صحبت کردم که تعبیر به همه افراد شد. سوءتعبیر از حرفهای من باعث شد مدتها از کار دور باشم. اگر میبینند بسیاری از هنرمندان در برابر مشکلات سکوت کردهاند و اعتراضی به این باندبازیها در حوزه سینما و تلویزیون نمیکنند به دلیل این است که سوءبرداشت از صحبتهایشان بعدا گریبان خودشان را میگیرد و آسیب میبینند.
درباره «عینک آفتابی» و حضورتان در این برنامه کمی صحبت کنید.
نمیخواهم حرفی درباره این برنامه بزنم. بهتازگی بازی در تلهفیلمی درباره ترور دانشمندان هستهای را به اتمام رساندم به کارگردانی اسماعیل فلاحپور که در آن نقش خانم مهندس انرژی اتمی را ایفا کردم.