در دوره ریاست جمهوری هاشمی چه اتفاقی در دانشگاه ها افتاد؟
همچنین بازخوانی دوران 8 ساله دولت هاشمی رفسنجانی نیز نشان می دهد یکی از رخوت آلود ترین دوران دانشگاه ها پس از پیروزی انقلاب در این دوره رقم خورده است بگونه ای که اصلی ترین تشکل دانشجویی منتقد دولت وقت یعنی دفتر تحکیم وحدت با فشارهای متعددی از سوی وزارت علوم دولت آقای هاشمی دست و پنجه نرم می کرده است و حتی اجازه برگزاری برخی از نشست های دانشجویی که در آن قرار بوده نسبت به دولت وقت نقد شود، نداشته است.
علی خضریان از محققان جنبش دانشجویی ایران در این باره می گوید:
«در دانشگاه تهران یک همایش قرار بود برگزار شود در خصوص نقد و بررسی اقتصاد لیبرال از طرف دفتر تحکیم وحدت که آقای احمد توکلی یکی از اصلی ترین طراحان و پیشنهاد دهندگان آن بود اما برای اینکه این نقد صورت نگیرد، دولت کل همایش را از بین می برد و آن سال دفتر تحکیم حتی انتخاباتش را نمی تواند برگزار کند.»(کتاب تاریخ جنبش دانشجویی مسلمان، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 403)
محسن میردادمادی از عناصر فعال دفتر تحکیم وحدت در دهه 60 نیز روایت جالبی در این باره دارد:
«وقتی ایشان (هاشمی رفسنجانی) دولت اول خود را تشکیل دادند گفتند من یک کابینه کاری تشکیل داده ام چون خودم سیاسی هستم.من وزرای کاری می خواهم و به همین شیوه انتخاب کرده ام. یعنی من دولت غیر سیاسی تشکیل داده ام. این مطلب بیانگر یک نگرش بود. یعنی که امروز، زمان سیاسی گری نیست، زمان سازندگی است. به عبارت دیگر سازندگی را از فعالیت سیاسی جدا کردن و تا حدی هم رو به روی هم قرار دادن ...این یک نگرش در حاکمیت است که وقتی می خواهد نقطه ارتباط حاکمیت و دانشگاه را تنظیم کند می گوید دانشجوها نباید زیاد فعالیت سیاسی داشته باشند.همه بهتر است درسشان را بخوانند تا برای سازندگی مفید باشند.» (کتاب دیروز، امروز و فردای جنبش دانشجویی، نشر نی، ص 178)
رهبر انقلاب: خدا لعنت کند دستهایی که تلاش می کنند دانشگاه را غیر سیاسی کنند
این موضوع در سالهای میانی دو دولت هاشمی رفسنجانی آنقدر پر رنگ شد که رهبر معظم انقلاب در سخنانی بی سابقه و صریح، ضمن اشاره به این مساله از لزوم سیاسی بودن دانشجویان و حتی دانش آموزان سخن گفته و دستهایی را که تلاش می کنند دانشجویان را غیر سیاسی کنند مورد لعنت قرار دادند. ایشان در 12 آبان 1372 و در دیدار با جمعی از نخبگان با اشاره به فضای دانشگاه ها تصریح کردند:
«بنده دلم مىخواهد اين جوانان ما شما دانشجويان؛ چه دختر، چه پسر و حتّى دانشآموزان مدارس- روى اين ريزترين پديدههاى سياسى دنيا فكر كنيد و تحليل بدهيد. گيرم كه تحليلى هم بدهيد كه خلاف واقع باشد؛ باشد!
خدا لعنت كند آن دستهايى را كه تلاش كردهاند و مىكنند كه قشر جوان و دانشگاه ما را غير سياسى كنند.كشورى كه جوانانش سياسى نباشند، اصلاً توى باغ مسائل سياسى نيستند، مسائل سياسى دنيا را نمىفهمند، جريانهاى سياسى دنيا را نمىفهمند و تحليل درست ندارند. مگر چنين كشورى مىتواند بر دوش مردم، حكومت و حركت و مبارزه و جهاد كند؟! بله؛ اگر حكومت استبدادى باشد، مىشود. حكومتهاى مستبد دنيا، صرفهشان به اين است كه مردم سياسى نباشند؛ مردم درك و تحليل و شعور سياسى نداشته باشند. اما حكومتى كه مىخواهد به دست مردم كارهاى بزرگ را انجام دهد؛ نظام را مىخواهد با قدرت بىپايان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چيز نظام مىداند، مگر مردمش - بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجويش - مىتوانند غير سياسى باشند؟! مگر مىشود؟! عالِمترين عالِمها و دانشمندترين دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سياسى نداشته باشند، دشمن با يك آبنبات تُرش مىتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش كند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! اين نكات ريز را، بايد جوانان ما درك كنند.»
تاثیر سخنان رهبر انقلاب بر باز شدن فضای دانشگاه ها در دوره هاشمی
به گفته بسیاری از فعالان جنبش دانشجویی دهه 70، این سخنان رهبر انقلاب تاثیر محسوسی بر باز شدن فضای دانشگاه ها از این برهه به بعد داشت. این اظهارات که در ماه های ابتدایی آغاز به کار دولت دوم هاشمی رفسنجانی مطرح می شد، باعث شد تا فضای تدریجی دانشگاه ها نیز به سمت و سوی بازتری حرکت کند. به گفته میثم سعیدی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دهه 70: «این جمله رهبری کمک بسیار اثرگذاری بود. یعنی تعیین کننده بود برای بازکردن فضای سیاسی دانشگاه ها.»(کتاب تاریخ جنبش دانشجویی ایران، انتشارات نجم الهدی، ص 126)
خفقان دوران سازندگی چه تاثیری در رای آوردن خاتمی داشت؟
از این رو بسیاری معتقدند اساسا یکی از علل اصلی انتخاب سید محمد خاتمی در سال 76، انتخاب شعار «آزادی» از سوی او و واکنش مثبت جامعه به آن بود چرا که این شعار کاملا در جهت مخالفت با دوره هاشمی رفسنجانی در میان مردم و نخخبگان تفسیر می شد و علت رای نیاوردن ناطق نوری هم دقیقا همین مساله بود که او در آن برهه به عنوان ادامه وضع موجود و دوران هاشمی رفسنجانی شناخته می شد.
به عبارت دیگر، فضای عمومی دانشگاه ها در دوره سازندگی با چنان فضای بسته و رکودی مواجه شده بود که کلمه آزادی برای دانشجویان و دانشگاهیان یک مفهوم جذاب و گیرا محسوب می شد و از طرف دیگر در فضای عمومی جامعه نیز سالها بود که کسی فرصت و امکان قابل توجهی برای نقد دولت سازندگی و رییس جمهور وقت نداشت، طبیعتا این مفهوم برای بسیاری از نیروهای درون نظام منتقد دولت هاشمی رفسنجانی نیز جذابیت های خاص خودش را داشت.
حال مشخص نیست با توجه به سابقه مشخص و روشن آقای هاشمی و درخواست امروز او برای بازشدن فضای دانشگاه ها، باید این سخن وی را به حساب یک طنز و شوخی روزمره گذاشت یا یک ژست سیاسی ناشیانه و تکراری؟
به نظر می رسد این نوع اظهارات هاشمی در ماه های اخیر و مدعی آزادی بیان شدن وی بدون یادآوری اتفاقاتی که در دوره سازندگی بر سر منتقدانش آمد، نه تنها توسل ناشیانه وی به فراموشی افکار عمومی نسبت به اتفاقات فراموشی ناشدنی آن دوران است، بلکه نوعی توهین به اصلاح طلبان و حامیان امروز اوست چرا که در سالهای سازندگی یکی از گروه ها و جریانهایی که بیش از همه مورد تهاجم و سرکوب رییس جمهور وقت و حامیانش بودند، «چپ» های سابق و اصلاح طلبان امروز بودند و حالا امروز همان آقای هاشمی است که برای اصلاح طلبان درس «آزادی بیان» آن هم در فضای دانشگاه ها گذاشته است!