به گزارشپایگاه 598،باشگاه خوزستانی در تلاش است هر
چه زودتر کارت بازی او صادر شود. بائو در همین خصوص به "ورزش سه" گفت:
منتظرم هر چه زودتر کارت بازی ام صادر شود و بتوانم برای این تیم بازی کنم.
همین انتقال بائو به استقلال خوزستان حرف و حدیث هایی را مطرح کرد. این
بازیکن همیشه با صراحت حرف هایش را زد و این بار هم از خودش دفاع کرد و در
همین خصوص حرف های جالبی زد. اول از او پرسیدیم نظرش در مورد اینکه نکونام
گفته؛قلعه نوعی رفقایش را جمع کرده تا از او حمایت کنند.»چیست که پاسخ
داد:در این چند سال هیچوقت پشت سر کسی حرف نزدم و رک صحبت کردم .این ماجرا
به زمانی برمی گردد که با نکونام هر دو در استقلال بازی می کردیم. بعد از
ماجرای ایمان موسوی و عظیمی که مصاحبه هایی انجام دادند من به خانه موسوی
رفتم و گفتم؛بالاخره شما با هم نان و نمک خوردید و این کارها درست نیست .
من وظیفه خودم می دانستم که از حاشیه در تیم جلوگیری کنم. فردا صبح همان شب
نکونام ساعت 6 صبح به من زنگ زد و گفت: «خودت را قاطی این مسائل
نکن!»نکونام در اردوی تیم ملی بود و حتی به من گفت: می خواهی فصل بعد در
استقلال بمانی که این کارها را می کنی.»من هم جواب دادم فصل آینده می بینم
چه کسی در استقلال می ماند. وقتی به تراکتور رفتم و قرارداد بستم به نکونام
پیامک زدم و گفتم؛من از استقلال رفتم اما تو ماندی!»البته او جواب نداد.
او در پاسخ به این سوال که در این مدت قلعه نوعی را دیدی یا نه گفت: من
امیرخان را ندیدم. اگر واقعا ایشان به من گفته بود این مصاحبه را انجام دهم
چرا من بی تیم ماندم؟! چه نفعی برای من داشت؟من هیچوقت چشمم را روی حق نمی
بندم و حرفم را بدون ترس می زنم. پارسال هم که در تراکتور بودم مصاحبه می
کردم و فقط از خدا می ترسم. 2 هفته پیش بعد از این مصاحبه خودم به قلعه
نوعی زنگ زدم که اعصابش خرد بود. امیرخان گفت: جان دخترت راست و حسینی
حقیقت را بگو .. اما یک ساعت بعد زنگ زد و گفت: لزومی ندارد صحبت کنی و نمی
خواهم ماجرا پیچ دار شود. بدون اینکه ایشان در جریان باشد من با یک
خبرنگار صحبت کردم. از کسی هم نمی ترسم. همین امسال یک دلال به من گفت: 500
میلیون برایت قرارداد می بندم اما 200 میلیون برمی دارم. من هم جواب دادم؛
حاضرم 10 سال بیرون بمانم ولی اینطوری فوتبال بازی نکنم.
او در مورد ماجرای خوزستانی شدنش و اینگه می گفتند،قلعه نوعی سفارش او را
کرده هم صحبت کرد: آقای روشنایی به من زنگ زد و خواهش کرد به کسی نگویم که
با این باشگاه مذاکره کردم. من هم به هیچ کس نگفتم و قسم می خورم که
امیرخان هم خبر نداشت. شب بازی استقلال خوزستان و استقلال تهران من در هتل
قرارداد داخلی بستم و هیچ کس خبر نداشت. من از کسی نمی ترسم که حقیقت را
پنهان کنم.