به گزارش
سرویس بین الملل پایگاه 598، اگر سیاهپوست هستید و در امریکا زندگی می کنید، علاوه بر خطرات سیل و طوفان کاترینا و زلزلههای مهیب و بارش های سنگین برف، خطر قتل توسط پلیس نیز جان شما را تهدید می کند! تفاوتی هم ندارد که در دوران ریاست جمهوری ریگان، کلینتون و یا جرج بوش سفید پوست ساکن امریکا باشید یا در دوران ریاست جمهوری باراک اوبامای سیاهپوست!
آمارها نشان می دهد اگرچه سیاهپوستان فقط 12% از جمعیت امریکا را تشکیل می دهند اما 50% از قربانیان قتل و آدمکشی در این کشور به اصطلاح متمدن، سیاهپوست هستند. هافینگتون پست اخیرا در مطلبی تکاندهنده بخشی از آمار مربوط به قتل سیاهپوستان را منتشر کرد و در این رابطه نوشت: ”هر امریکایی باید از این آمار خجالت زده و شرمنده باشد!"
طبق گزارش مرکز سیاست های مربوط به خشونت، سیاهپوستان در امریکا چهار برابر بیشتر از سفیدپوست ها در معرض قتل قرار دارند و از هر پنج سیاهپوست کشته شده، چهار نفر با اسلحه به قتل رسیده اند. این آمار زمانی بهت آور تر می شود که بدانیم ریاست جمهوری یک فرد سیاهپوست هیچ تاثیری در مهار این روند نداشته است. نفرت از بخشی از جامعه به دلیل رنگ پوستشان، میراث دوران برده داری و ته مانده ی روحیات خودبرتربینی اولین مهاجرین به قاره ی امریکاست. کشتار سرخپوستان، دوران سیاه برده داری و اکنون نیز ظلم بی دلیل نسبت به سیاهپوستان نشان از این دارد که غرب به رغم پیشرفت چشمگیر در علوم تجربی، از لحاظ شاخص های انسانی و اخلاقی شرایط مطلوبی را تجربه نمی کند.
طبق آمارها در سال 2011 از هر 100000 قتل، 17.51 عدد آن را سیاهپوستان تشکیل می دادند که این آمار در سال جاری به 34.43 نفر از هر 100000 نفر رسید. کارل ویلیامز، عضو انجمن ملی پیشرفت های رنگین پوستان (NAACP) در مصاحبه با یک تلویزیون محلی عنوان کرد اگر این آمار خارج از جامعه ی سیاهپوستان رخ میداد از آن به عنوان یک وضعیت اضطراری و بحرانی نام می بردند.
بحران های تهدید کننده ی سیاهپوستان در امریکا، ارتباط مستقیمی با جنجال های مربوط به قانون حمل سلاح در این کشور دارد که دست های پشت پرده ذینفع از خرید و فروش سلاح مانع از حل ریشه ای آن گردیده است. هفتاد و هفت درصد از قربانیان سلاح های گرم از بین سیاهپوستان، با سلاح های دستی نظیر هفت تیر به قتل رسیده اند. اما این دوره از اعتراضات ضد خشونت پلیس، که پس از قتل دلخراش یک جوا هجده ساله ی غیرمسلح توسط پلیس ایالت میسوری به اوج خود رسیده است رنگ و بوی ویژه ای دارد.
سایت خبری تلگراف در تحلیلی از اوضاع نابسامان اخلاقی در امریکا عنوان کرد وضعیت اخلاقی در ایالت های امریکا به قدری اسفناک است که حتی یک رئیس جمهورسیاهپوست نیز نتوانسته است خشونت علیه سیاهان را مهار کرده و اعتراضات را آرام نماید.
تحلیلگر تلگراف، دکتر تیم استنلی، تاریخدان امریکایی در پاسخ به این سوال که چرا در دوران ریاست جمهوری یک رئیس جمهور سیاهپوست شاهد افزایش خشونت ها علیه جامعه ی موسوم به افریقایی-امریکایی ها هستیم اظهار می دارد: ”ریشه های این مسئله در توزیع ناعادلانه ی ثروت بین سفیدپوستان و سیاهپوستان است. قبل از بحران مالی و اعتباری درآمد متوسط سالانه یک خانواده سیاهپوست 12124 دلار بود. همین میزان برای یک خانواده ی سفیدپوست 134992 دلار برآورد شده است. پس از طوفان بحران مالی، این میزان درآمد برای سیاهپوستان تا حد 5677 دلار ولی برای سفیدپوستان تا میزان 113149 دلار کاهش داشت. در سال 2014 نرخ بیکاری سیاهپوستان به 11.5 درصد رسیده است در حالی که این نرخ برای سفیدپوستان 5.4 برآورد شده است.
تاثیر توزیع ناعادلانه ثروت را می توان در تولد های خارج از موازین اخلاقی نیز بخوبی مشاهده کرد، جایی که فقر و فلاکت موجب گسترش روابط خارج از شرع و عرف بین دختران و پسران سیاهپوست امریکایی گردیده و طبق آمار، 72% از موالید آنان خارج از چارچوب ازدواج رسمی به دنیا می آیند. این آمار برای سفیدپوستان، 29% از کل موالید است. از سویی، 36% از کل سقط جنین های ایالات متحده مربوط به زنان سیاهپوست است که معمولا به دلیل فقر صورت می گیرد.
علاوه بر ناعدالتی اقتصادی، فساد سیستم قضایی و بدنه و ساختار پلیس این کشور نیز مزید بر علت شده است تا عدم توازن را در برخورداری های اجتماعی بین جامعه ی سفید و سیاه رقم بزند، به طوری که40% از زندانیان امریکا را سیاهپوستان تشکیل می دهند.
در منطقه ی فرگوسن 67درصد از ساکنین سیاهپوست هستند اما 94 درصد از بدنه ی پلیس را سفیدپوستان تشکیل می دهند که خود نشانه ای از ضعف و عدم عدالت در سیستم امنیتی امریکاست."
به عقیده ی دکتر استنلی دلیل اینکه انتخاب یک رئیس جمهور سیاهپوست تاثیری در بهبود اوضاع جامعه ی افراقایی-امریکایی ها نداشته این است که اقتضائات سیاسی مانع از ورود وی به حوزه ی نژادها شده است. زمانی که تریوان مارتین سیاهپوست به دست زیمرمن فیدپوست به قتل رسید، اوباما فقط گفت: این اتفاق می توانست برای فرزند من بیفتد. و این نهایت همدردی وی با همنژادان خویش بود. تحلیلگران این رفتار اوباما را نشانه ی سیاست های غلطی دانستند که مصلحت های اجتماعی را تحت الشعاع قرار می دهند.
در خصوص وقایع ایالت میسوری نیز بیشترین تلاش اوباما برای آرام کردن مردم بوده است نه حل ریشه ای مشکل. تا وقتی که بی عدالتی های اجتماعی به طرز ریشه ای حل و فصل نگردند نمی توان از جامعه ی رنج کشیده ی سیاهپوستان انتظار آرامش داشت.