به گزارش پایگاه 598 به نقل از ماهنامه 42، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم عنوانی است که حالا به عناوین او اضافه شده است. دکتر سید محمد حسینی که سابقه نمایندگی مجلس شورای اسلامی، ریاست دانشگاه پیام نور، معاونت و قائم مقامی وزیر علوم، معاونت سازمان صدا و سیما و دیگر فعالیتهای فرهنگی را در کارنامه خود دارد . دکتر سید محمد حسینی در گفتوگو با این ماهنامه 42 ب زوایای جالبی از دولت محمود احمدینژاد پرداخت که در ادامه میآید.
*برخی معتقد بودند بعضی تصمیمات فرهنگی دولت آقای احمدی نژاد در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته نمی شده و شاید اتاق فکر جداگانه ای با محوریت آقای مشایی داشته، آیا شما چنین چیزی را قبول دارید؟
در آن زمان هم چنین حرف و حدیث هایی مطرح بود و بر فرض وجود داشتن ظهور و بروزی نداشت و البته کارهای فرهنگی صرفاً در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام نمی شود ؛هرچند که عمده و محوریت کار با این وزارتخانه است ولی دستگاه های دیگر مثل میراث فرهنگی هم کار فرهنگی می کنند. آنچه که مربوط به وزارت فرهنگ است و در آن زمان نیز بارها اعلام کردیم این بود که سعی داشتیم در مسیر آرمان های امام، انقلاب و نظام حرکت کنیم و هرگاه درخواست ها و انتظاراتی خلاف این جهت گیری مطرح می شد به آنها توجهی نداشتیم.
بهطور مثال زمانی از سوی رئیس دولت و برخی اطرافیان دولت بحث مکتب ایرانی مطرح شد اگرچه آقای رئیس جمهور هم بارها توضیح داد که منظور از مکتب ایرانی همان مکتب ناب اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) است ولی در هر صورت در جامعه تلقی دیگری هم وجود داشت .حتی برخی از خواص و علما میگفتند این مکتب در مقابل مکتب اسلام است و لذا علیه آن موضع گیری می کردند. بنده معتقد نبودم که دولت در این گونه مسایل فکری و معرفتی وارد شود ؛چراکه عمده کار دولت، اجرایی است و به این خاطر به عنوان وزیر ارشاد به این گونه مسایل دامن نمی زدم درحالیکه معمولاً در دولت ها انتظار از وزیر ارشاد است که اگر ایده و حرف تازه ای زده می شود، آن را تبیین و ترویج کند.
برای نمونه در دولت اصلاحات اگر آقای خاتمی بحث جامعه مدنی را مطرح کرد، بیش از همه آقای مهاجرانی پیشگام تحلیل پیرامون این قضیه بود. چون طرح موضوع مکتب ایرانی را مناقشه برانگیز و به مصلحت نمی دانستم و موجب خدشه به وفاق و همگرایی وفاداران به نظام میشد، لذا پیرامون این مقوله حتی یک بار هم در سخنرانیها و مصاحبهها مطلبی نگفتم.
متأسفانه در زمان مسئولیت ما اختلاف نظر بین اهالی سیاست و حتی میان اصول گرایان بسیار زیاد بود و طرح موضوعاتی نظیر مکتب ایرانی دستاویزی برای تشدید اختلافات می شد ؛در حالی که بینش و منش ما تعامل و انسجام بین نیروهای ارزشی و متعهد بود و بهجای فصل بر وصل تأکید داشتیم.
در مورد دیگری مثلاً یک خواننده لس آنجلسی به ایران برگشته و گفته بود که آماده اجرای برنامه در جمهوری اسلامی است و با گذشته خود فاصله گرفته است. بنابراین مجوز می خواست تا کنسرت برگزار کند ، اما مجوز کنسرت و انتشار آلبوم به او داده نشد. البته این قضیه به تریبون ها و رسانه ها هم کشیده شد و گفتند که ما مجوز دادیم درصورتی که حقیقت نداشت ؛ البته بعضی علاقه مند و پیگیر بودند که این افراد مجوز بگیرند چه بسا با حسن نیت هم می گفتند و استدلالشان این بود که این گونه افراد را جذب نظام کنیم ولی چون این موضوع هم از مواردی بود که اختلاف نظر جدی در آن وجود داشت و باعث تشدید اختلاف میان دولت و نیروهای متدین و برخی علما می شد، لذا رجحان داشت که از اعطای مجوز صرف نظر کنیم.
در مجموع تلاشمان این بود که مشکلی برای نظام ایجاد نکنیم و آرام و بدون هیاهو وظیفه اصلی خود را انجام دهیم و به همین دلیل دائما مشغول فعالیت بودیم از جمله در استان ها حضور فعال داشتیم و مسایل گوناگون فرهنگی و هنری را پیگیری می کردیم و همواره سعی داشتیم از حواشی به دور باشیم.
آن روزی که نیروی انتظامی در ساختمان روزنامه ایران حضور پیدا کرده بود که منجر به درگیری هم شد، ما به همراه رئیس دفتر مقام معظم رهبری در جیرفت بودیم و مراسمی تحت عنوان یادمان ولایت داشتیم و به جای این که در تهران به دنبال تنش و درگیری باشیم، به دنبال کار و تلاش و فعالیت بودیم و فکر می کردیم آن قدر کار بر زمین مانده وجود دارد و نیروهای مستعد منتظر حمایت هستند که ما باید به آنها رسیدگی کنیم.
به همین دلیل برخی از اطرافیان دولت که اهداف خاصی را دنبال می کردند زمانی که می دیدند چنین روحیه ای داریم دیگر از کانال وزارت فرهنگ، کارهای خود را پیگیری نمی کردند چون می دانستند ما معیارها و ملاک های خاص خود را داریم و از طریق دستگاه ها و نهادهای دیگری مثل میراث فرهنگی وارد می شدند و مراسم ها و برنامه های مورد نظر را برگزار می کردند. مثلاً در مراسم جشن نوروز که در تاجیکستان برگزار شد ما هیچ نقشی نداشتیم. البته شائبه هایی نیز وجود داشت، چون در یک کشور خارجی برنامه برگزار می شد وضعیت حضور خانم ها مشخص نبود و احتمال رخدادهای غیرقابل پیش بینی وجود داشت. به هر حال در این گونه برنامه ها به سراغ ما نمی آمدند و ما نیز استقبال نمی کردیم.
همانطوری که شما گفتید در مورد مکتب ایرانی باید وزیرارشاد صحبت می کرد و این موضوع را تبیین می ساخت اما چرا این اتفاق نیافتاد و همچنین چرا اتاق فکر وزارت ارشاد به جای دیگری منتقل شد و به همین دلیل نیز دولت، این وزارتخانه را متولی پیاده کردن سیاست های خود نمی دید؟
وزیر علوم ریاست کمیسیون فرهنگی دولت نهم را برعهده داشت که البته این کار درست نبود و در دولت دهم نیز مسئولیت این بخش برعهده مسئول دفتر آقای رئیس جمهور سپرده شد که البته در همان زمان هم در رسانه ها نقدهایی مطرح شد ؛ چراکه به طور طبیعی باید وزیر فرهنگ عهده دار این مسئولیت باشد که از نظر ما این مسأله اهمیت چندانی نداشت.
این موضوع زمانی اهمیت پیدا کرد که بحث اعتبارات فرهنگی سفرهای استانی دولت مطرح شد که زیر نظر این کمیسیون توزیع شود و به غیر از این مورد، کمیسیون کار اجرایی نداشت و وظیفه اصلی کمیسیون بررسی طرح ها و لوایح است و یا اموری مثل تصویب همایش های بین المللی که در دانشگاه ها برگزار می شد.
بعد از مدتی، اعتباراتی که برای سفرهای استانی درنظر گرفته شده بود منتفی شد و رییس دفتر رییس جمهور هم از ریاست کمیسیون کناره گرفت و مسئولیت آن به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سپرده شد. همان طور که اشاره کردید برخی از جلسات فرهنگی در دفتر رئیس جمهور، میراث فرهنگی و کتابخانه ملی برگزار می شد اما ما چون در مباحث فرهنگی، خبره ترین مسئول را شخص مقام معظم رهبری می دانیم و معتقد هستیم که ایشان اشراف کامل و دقیقی بر موضوعات مختلف دارند طبیعی است که فعالیت های خود را در مسیر دیدگاه های ایشان قرار دهیم. لذا سعی کردیم نظرات ایشان در حوزه های مختلف سینما، موسیقی، مطبوعات، تئاتر، شعر، رمان و کتاب و نیز نحوه تعامل با جریانات فکری و سیاسی و غیره را مدنظر قرار دهیم و هیچ گاه از این هماهنگی و همراهی ضرر نکردیم. البته ضرورتی هم نداشت که این مسأله را دائماً در جامعه مطرح کنیم.
آیا زمانی اتفاق میافتاد در جلساتی که با آقای مشایی داشتید تعارضاتی را مشاهده کنید و احساس کنید که باید مقابل آن قرار گیرید و نظر خود را پیاده کنید؟
ارتباط ما از روز اول با شخص آقای رئیس جمهور بود و در این قضایا، فرد دیگری برای ما معیار و مبنا نبود ،البته برخی اوقات اطرافیان نظراتی داشتند ولی درهرصورت ما تمام مسایل را با آقای احمدی نژاد هماهنگ می کردیم که ایشان هم واقعاً همراهی های مثبت و خوبی داشتند. طبیعی است در بعضی امور ایشان بر نظر خود اصرار داشتند مثل مباحثی که در خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران مطرح بود و از اختیارات خود استفاده می کردند و مخالفت با نظر ایشان نتیجه ای به همراه نداشت.
دولت احمدی نژاد را به واسطه اقداماتی که انجام می شد شاید بتوان دولت مشوش نامید، بحث خانه نشینی، صفارهرندی، اژه ای و غیره نمونه هایی از این دست هستند، آیا اعضای هیأت دولت نمی توانستند اقدامی متفاوت انجام دهند برای آرام شدن فضا؟
این تعبیر در خصوص دولتی که خدمات ارزنده ای ارائه کرد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب دولت پرکاری بود که شعارهای انقلاب را بر سر دست گرفت درست نیست و بی انصافی است. اما از طرفی روحیه آقای احمدی نژاد به گونه ای بود که اگر در مسأله ای به تصمیم می رسید کمتر تحت تأثیر نظر دیگران قرار می گرفت. در مواردی حتی برخی از علما و بزرگانی که حامی ایشان بودند، صحبت می کردند اما آقای احمدی نژاد نمی پذیرفت و در خصوص اعضای دولت هم به همین صورت بود. لذا چیز بینابینی باید درنظر گرفته می شد و ما از باب اتمام حجت در جلسه هیأت دولت و یا خارج از آن نظرات خود را مطرح میکردیم. متأسفانه معدود همکارانی هم بودند که با تمام موضع گیری ها و اقدامات موافقت نشان می دادند و به نظر من این کار درست نبود. بنده در آغاز تلاش هایی برای کاهش اختلافات کردم اما بعد از مدتی مشاهده کردم که عزم جدی برای کاهش تنش با دیگر قوا و نهادها وجود ندارد و احساس کردم ما نمی توانیم در این خصوص نقش موثری داشته باشیم.
به هر حال حداقل کار این بود که اگر برخی از رویکردها، روش ها و رفتارها را صحیح نمی دانستیم حداقل تأیید هم نکنیم که عدهای از اعضای دولت اینگونه نبودند.
آیا زمانی پیش آمد که شما توصیه ای هم به آقای احمدی نژاد داشته باشید که مثلاً فلان کار شما درست نبود؟
هرگاه ضرورت اقتضا میکرد سوالات و اشکالات و یا نظر متفاوت خود را با ایشان در حاشیه دولت و یا در جلسه دولت مطرح می کردیم و ایشان هم می دانست که از سر دلسوزی و مشفقانه این مباحث مطرح می شود.
چندی پیش آقای رامین در مصاحبه ای گفته بود که انتخاب ایشان در وزارت ارشاد تصمیمی در خارج از این وزارتخانه بوده و به نوعی تحمیلی محسوب می شده است، آیا این موضوع را تأیید می کنید؟
روال در تعیین معاونین این بود که افرادی را معرفی کنیم که آقای رئیس جمهور بشناسد و اطمینان خاطر داشته باشد که در مسیر اهداف و برنامه های دولت کوشا هستند. به ویژه در معاونت مطبوعاتی که همه اعضای دولت نسبت به رسانه ها حساس بودند. در ابتدا چندین اسم را مطرح کردم اما نظر مثبتی وجود نداشت لذا درنهایت به آقای رامین رسیدیم که به نظر می رسید در آن مقطع می تواند کمک ما باشد. ایشان فرد زحمت کشی بود که آرام و قرار نداشت و در شرایط فتنه مسئولیت سنگینی به عهده داشت. البته در مواری بدون مشورت با حسن نیت کارهایی انجام می داد و اظهار نظرهایی می کرد که بازتاب و تبعات فراوانی داشت. نه تنها باعث واکنش شدید طیف اصلاح طلب می شد بلکه بعضا رسانه های ارزشی هم دلخور می شدند و در نهایت فضا و شرایط به سمتی پیش رفت که ادامه مدیریت ایشان به مصلحت نبود.
در رابطه با عملکرد و فعالیت های شما در وزارت فرهنگ، آن چیزی که مشاهده می شد این بود که شما قرابتی میان خودتان با سیستم نمی دیدید، آیا این قضیه یک توصیه بود یا خیر؟
ما وظیفه خود را در بعد حمایتی به ویژه از نیروهای مومن انجام می دادیم و به وظیفه نظارتی طبق موازین تاکید داشتیم هرچند که عده ای این کار را نوعی سخت گیری می پنداشتند و سعی در فضاسازی داشتند ولی درواقع التزام و پایبندی به قانون بود. تلاش می کردیم که همکارانمان سلایق و نظرات شخصی را در تصمیم گیری ها دخالت ندهند هرچند که برخی موارد پیش می آمد ولی درصورت اطلاع، حتماً تصحیح و برخورد می کردیم. البته با شناختی که از دیدگاه های رهبری داشتیم می دانستیم که ایشان به حوزه فرهنگ و هنر اهتمام دارند و نگران آسیب ها و رخنه ها هستند و این وظیفه ماست که در نظارت ها جدی باشیم.
در نظام اسلامی خط قرمزهایی وجود دارد که نمی توانستیم به آن ها بی اعتنا باشیم به خصوص در مسایل اخلاقی، منافع ملی و اعتقادی .مثلاً در مورد خرید کتاب، همواره تاکید داشتیم کتاب های ارزشمند و مفیدی خریداری شود که قابل استفاده در کتابخانه های عمومی کشور باشد. هرچند این نگاه خوشایند عده ای نبود اما در این مسایل با کسی تعارف نداشتیم و یا در حمایت از تولید فیلم های ارزشی همچون شهید چمران با وجود کمبود اعتبارات از همکاری دریغ نمی کردیم و از چنین پروژه هایی حمایت می کردیم. این درحالی است که در برخی دوره ها و در زمان فعلی چنین اراده ای کمتر دیده می شود. به اسم اینکه چتر حمایت باید برسر همگان باشد کم کم حمایت از نیروهای متدین کم رنگ می شود و در مواردی کسانی مورد توجه قرار می گیرند که موضع گیری هایشان علیه نظام مشخص است. فراهم کردن زمینه برای هنرمندی که به نظام اسلامی، امام، رهبری و ارزش های اسلامی جسارت کرده است چه معنایی دارد؟ دعوت از فیلم سازی که سال ها در خارج از کشور است و دل در گرو فرهنگ غرب دارد چه افتخاری محسوب می شود؟! اجرای بعضی از تئاترها که در آن شئونات اخلاقی و اعتقادی جامعه نادیده گرفته میشود چه خدمتی به تعالی فرهنگ است؟ چاپ برخی کتابها که موجب توجیهات و عذرخواهی بعدی شود چه کمکی به ارتقاء اندیشه در کشور است؟
سخت ترین روزی که در دوران مسئولیت خود در وزارت ارشاد داشتید چه روزی بود؟
روزهایی که بحث عدم حضور آقای رئیس جمهور در دفتر کارشان بود برای ما روزهای سختی بود چراکه می دانستیم این تصمیم زحمات ارزنده آقای احمدی نژاد را تحت شعاع قرار می دهد و آسیب جدی به دولت و خود ایشان وارد می کند. اتفاقات ناگوار دیگری را هم در این مدت شاهد بودم از جمله این که پدرم پس از یک عمر تلاش و زندگی مومنانه چشم از جهان فروبست و به جوار رحمت الهی شتافت.
از دید خودتان نقطه تمییز دهنده دوران وزارت شما با قبل و بعد از مسئولیتتان چه بود؟
من فکر می کنم همه وزراء زحمت کشیده اند اما ویژگی متمایز این دوره تحرک و اقدامات گسترده بود که قابل مقایسه با دیگر دوره ها نیست. گاهی صحبت و ادعا می کنند که در یک سال اخیر ارتباط با هنرمندان گستره شده است درصورتی که با افراد خاصی ارتباط برقرار می کنند حال آن که ما با هنرمندان سراسر کشور و نیز مناطق محروم هم ارتباط داشتیم و از گروه های مختلفی که کار فرهنگی می کردند حمایت می کردیم. بیان اقدامات جدیدی که در دولت دهم آغاز شد در این فرصت نمی گنجد مثلاً جشنواره خلج فارس، تشکیل بنیاد بین المللی امام رضا(ع)، جشنواره های فصلی مطبوعات، موزه مطبوعات، هفته های هنری استان ها در تهران، افزایش و رونق هفته های فرهنگی در خارج کشور، همایش شاعران ایران و جهان، جشنواره افق نو و همایش هالیوودیسم و صهیونیسم در سینما، جشنواره یادمان ولایت و ده ها برنامه در استان ها که مسبوق به سابقه نبود.
به یاری خدا و همت همکاران حرکت پرشتابی را شروع کردیم و متأسفم که برخی از آن اقدامات را بدون کار کارشناسی و صرفاً به دلیل اینکه متعلق به دولت قبلی بوده تعطیل کرده اند و این جای تأمل و تعجب دارد .رسانه هایی که در گذشته منتظر بودند که اگر اقدامی با یک روز تأخیر صورت بگیرد مجموعه ارشاد را به باد انتقاد بگیرند اما مثلاً در سال 92 نمایشگاه مطبوعات با آن عظمت و جایگاهی که سالیان سال دارد، برگزار نمی شود و کسی هم اعتراضی نمیکند و «یک بام و دو هوا» بودن آنها را نشان میدهد.
رنج آورترین مطلبی که در دوران وزارت شما مطرح شد...؟
برخوردهای سیاسی و مساله آفرینی های بی مورد و نادیده گرفتن اقدامات موثر همکاران مساله ای نبود که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد و برخی ادعاها و قضاوت ها که دور از انصاف بود و هنوز هم گاهی اوقات مطرح می شود. سعی ما بر رونق حوزه فرهنگ و هنر بود لذا بر توسعه کمی و ارتقا کیفی برنامه ها تاکید داشتیم. در کنار آن صندوق حمایت از هنرمندان، نویسندگان و خبرنگاران فعالیت های بسیار گسترده ای داشت و یا موسسه هنرمندان پیشکسوت را راه اندازی کردیم که باعث دلگرمی آنها شده بود و موارد متعددی دیگری که همه را نادیده می گیرند و چنان سخن می گویند که انگار اقدامی صورت نگرفته و در دوره جدید بهشت برین و مدینه فاضله ای به وجود آمده است! عده ای اگر عزم و اراده فعالیت گسترده و پر شتاب را ندارند دلیل نمی شود کارهای دیگران را نفی و انکار کنند و جالب اینجاست که بعضا کارهای همکاران و مدیرانی را نفی می کنند که امروزه نیز آنها را به کار گرفته و مسئولیت داده اند. البته کسانی که دستی برآتش دارند، این چیزها را خیلی خوب متوجه هستند و تنها یک لبخند می زنند و از کنار این قضایا عبور می کنند!
در سفرهای استانی پروژه های عمرانی و از جمله مجتمع های فرهنگی و کتابخانه ها را به بهره برداری می رساندیم. بعضی از پروژه ها در دولت دهم کلنگ خورد و به بهره برداری هم رسید. اقدامات سخت افزاری و فراهم نمودن زیرساخت ها وجهه همت مدیران ما بود. حالا بررسی و مقایسه کنید که در این مدت نزدیک به یک سال چه کار عمرانی انجام گرفته است؟ مجموعه تالارهای هشتگانه ای که در کشور شروع کردیم و برخی از آنها بیش از 90درصد پیشرفت کار داشتند و تنها نیاز به تجهیزات داشتند، چرا به بهره برداری نرسیده است؟
اخیراً به وزارتخانه و اتاق وزیر رفته اید؟ گویا تغییرات زیادی داشته است؟
خیر. ما فکر می کردیم وزیر تنها کار ستادی وزارتخانه را نباید انجام دهد و مسئولیت تمام پرسنل و اهالی فرهنگ و هنر در سراسر کشور برعهده اوست و لذا بیش از این که در دفتر باشیم در فضاهای فرهنگی در نقاط مختلف حضور داشتیم.
نظرتان را در مورد واژگان زیر بگویید لطفا:
صداو سیما
فراگیرترین و تاثیرگذارترین نهاد فرهنگی کشور
حسن روحانی
رییس جمهوری که رسالت دشوار پاسخگویی به حمایت رهبری و اعتماد مردم بر عهده اوست.
احمدی نژاد
رییس جمهور پرتلاش و ساعی دیروز و سیاستمدار ساکت امروز
ممنوع البیان
عملاً در جمهوری اسلامی چنین چیزی نداریم برخی در زندان هم صفحه سایتشان را به روز می کنند و نظرات خود علیه نظام مظلوم جمهوری اسلامی را در اختیار رسانه های بیگانه قرار می دهند.
ممنوع القلم
شاید منظور برخی افراد معاند، سلطنت طلب و هتاک علیه امام در خارج از کشور باشد که اخیرا به بعضی از کتاب های آن ها مجوز چاپ داده شده است.
مشایی
چهره ای که سوژه بیشترین حاشیه ها و جنجال ها در مورد دولت و دکتر احمدی نژاد بود.
علی جنتی
وزیری که تاکنون نتوانسته و یا نخواسته رضایت رهبری و نیروهای متدین را در حوزه فرهنگ جلب کند.
اخیراً با آقای احمدی نژاد و مشایی جلسه و یا دیداری داشته اید؟
بعد از مدتی آقای احمدی نژاد را در افطاری مرکز اسناد دیدم. ولی جلسه ای در سال 93 نداشته ایم حتی در جلسه افطاری ولنجک هم حضور نداشتم.
آیا با وزرای سابق جلسه ای داشته اید؟
بله. با برخی از وزرا جلساتی داریم و مسایل روز را تحلیل و بررسی می کنیم. خوشبختانه اشراف و احاطه برخی وزرای دولت دهم به حوزه کاری خود اگر از وزرای فعلی بیشتر نباشد ، کمتر نیست لذا جلسات پربار و مفیدی است و موجب می شود اطلاعات دوستان به روز باشد.
ممنون از وقتی که برای 42 قرار دادید.