کد خبر: ۲۴۳۰۵
زمان انتشار: ۰۹:۳۳     ۰۳ آبان ۱۳۹۰
يك پايگاه خبري وابسته به ضد انقلاب معتقد است حصر موسوي و كروبي و سكوت ۷ماهه آنها مشكوك است و به نظر مي رسد اين دو خود از حصر استقبال كرده اند.

به گزارش 598 به نقل از کیهان، «ايران گلوبال» با اشاره به انتشار مواضع برخي زندانيان حتي از انفرادي نوشت: حصر و سكوت ادامه دار موسوي و كروبي سؤال برانگيز و مشكوك است و به قول معروف بو مي دهد. حضور اين دو بدون هيچ سابقه مبارزه با جمهوري اسلامي در رأس جنبش سبز محصول شرايط ويژه از جمله غيبت ۳۰ ساله نيروهاي مخالف رژيم و خروج از كشور و فقدان امكانات در داخل بود و اين در حالي بود كه اصلاح طلبان با سازماندهي و امكانات و توان مالي و نفوذ در ساختار قدرت توانستند ديدگاه خود را به گفتمان مسلط در ميان اپوزيسيون تبديل كنند. اين گره خوردگي و پيوند سرنوشت اصلاح طلبان و اپوزيسيون از همان ابتدا ماهيتي مغشوش و مبهم بر جنبش اعتراضي دارد. البته امكانات آنها براي بسط مبارزه مفيد و ضروري بود. اما اصلاح طلبان نمي توانند علنا از افق تغيير رژيم دفاع كنند.

اين پايگاه اينترنتي ادامه مي دهد: به دنبال ماجراي روز عاشورا و همچنين شعار جمهوري ايراني احتمال دستگيري كروبي و موسوي قوت گرفت اما عجيب بود كه براي اولين بار گفته مي شد مقامات نظام دستگيري اين دو را صلاح نمي دانند. مخالفان رژيم فكر كردند رژيم هراس دارد اما از اين امر غافل بودند كه رژيم تشخيص داده بهتر است هدايت مخالفان در چنگال همين دو نفر اسير بماند و راديكال تر نشود.

اين رسانه ضد انقلابي همچنين مدعي شد: پس از حوادث ۲۵ بهمن رژيم احساس كرد اين دو نمي توانند از جنبش حمايت نكنند يا عليه آن موضع بگيرند پس بهتر است با حصر خانگي، به شيوه اي آبرومندانه راه كروبي و موسوي از مخالفان جدا شده و پرونده جنبش به تدريج بسته شود. نهايتا در توافقي بيان نشده با حاكميت، اين دو به حصر خانگي رفتند و جنبش را قرباني و ذبح نمودند. اين دو خسته و فرسوده و عاجز از تداوم مديريت اپوزيسيون كه سوداي سرنگوني داشت، بودند. موسوي و كروبي تن به حصر خانگي سپردند تا بتوانند با بهانه ظاهرا موجه حصر، از اعلام موضع يا دعوت به راهپيمايي و اعتراض معاف شوند.

ايران گلوبال همچنين نوشت: مدت كوتاهي بعد از اين ماجرا و بعد از گرفتن «روزه سكوت» توسط آنان، ارگان بي بو و خاصيتي بنام «شوراي هماهنگي راه سبز» به جاي سران نمادين جنبش به ميدان آمد تا هم از بار رواني سكوت و غيبت موسوي و كروبي بكاهد و هم ديگر تكاپوهاي مخالفان به گونه اي هدايت شود كه ساختارشكنانه نباشد؛ ارگاني كه جز درخواست هايي براي سر دادن شعار «الله اكبر» در تاريكي و يا «راهپيمايي سكوت در پياده رو» چيزي در كارنامه خود ندارد. اميدواريم و آرزو مي كنيم اين تحليل درست نباشد ولي اگر غير از اين است؛ ۷ ماه سكوت آقايان موسوي و كروبي چرا؟ بگوييد نمي توانند؛ كه اگر مي خواستند مي توانستند. چند بار هم امكان آن را داشتند كه حرفي و پيامي به مخالفان برسانند ولي اين كار را نكردند. در ضمن مگر رهبران يك جنبش اجتماعي كار ديگري غير از اين كه در شرايط سخت و در بن بست ها راه بگشايند و سنگ ها و موانع پيش روي جنبش را بردارند- برعهده دارند؟ چرا در حالي كه زندانيان سياسي قهرمان در سلول هاي انفرادي در بسته و زير كنترل و شكنجه و فشار مستمر در زندان، با ابتكارات و ريسك هاي بالا سوراخي براي تماس با بيرون پيدا مي كنند و مي توانند با ارسال نامه و پيام، فرياد اعتراض را ندا دهند، ولي موسوي و كروبي با امكانات بيشمار بجا مانده از دوران قدرت و هواداران بيشمار در داخل و حمايت هاي جهاني از آنان نمي توانند روزني و مكانيزمي براي تماس و ارسال پيام بيابند؟ نگوييد نمي توانند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها