کد خبر: ۲۴۲۶۵۵
زمان انتشار: ۱۳:۲۲     ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
به گزارش پایگاه 598 به نقل از پلاک 12، بازار از قدیم الایام رکن معاش یک جامعه بوده است و سلامت آن برای مردم و ملوک سلیم النفس از اهمیت بالایی برخوردار بوده است وآن‌ها با هر گونه اخلال درمحل گردش سرمایه ها، یعنی بازار، به شدت مبارزه می‌کردند .ملوک و مردم از هر ابزاری استفاده می‌کردند تا بازار بلاد در حالتی پویا ، روبه رشد و بدن اخلال به کار خود ادامه دهد؛ چرا که قوام بازار و اقتصاد را باعث قوام سایر اجزاء جامعه می‌دانستند.
اما نکته مهم این است که در هیچ جامعه ای، صلاحِ پایدار، به صورت دستوری و قهری به وجود نمی‌آید و آن‌چیزی که جامعه را متقاعد می‌نماید تا در حریم های الهی و انسانی قدم بردارند و از حد خود تجاوز ننمایند، اعتقادات صحیح و راسخ به مبانی متخذ از وحی و باورهائیست که وجود آن‌ها بازدارندگی قابل ملاحظه ای را به دنبال دارد .
فرد کاسب و بازاری اگر به چند مبنا معتقد باشد گذشتن از کنار بسیاری از تخلفات به ظاهر سود آور برای او از آب خوردن آسان تر و از شهد و عسل شیرین تر میگردد که از باب نمونه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.
اعتقاد به رزاقیت خدا:
اگر کسی که در بازار مشغول به فعالیت است از عمق وجود به این نکته اعتقاد داشته باشد که رزّاق مطلق عالم خداست، برای به دست آوردن روزی به هر راهی روی نمی‌آورد و برای فروش بیشتر از اهر ابزار غیر شرعی مثل قسم دروغ ، تعریف نابجا، غش در معامله، ربا و احتکار روی نمی‌آورد؛ بلکه هر صبح با اعتقاد به رزاقیت خدا درب تجارتخانه خود را باز می‌نماید و مشغول به کسب می‌شود و خدا که رزق بندگان را به عهده گرفته است رزق معلوم او را نیزخواهد رساند .
در ایام ماه مبارک رمضان از جلوی یک مغازه ساندویچی عبور ‌کردم که به راحتی در روز مشغول کاسبی بود و افراد غیر مقید نیز به راحتی مشغول خوردن بودند؛ به داخل مغازه رفتم و به صاحب مغازه تذکر دادم در جواب گفت: اجاره مغازه ماهی یک و نیم میلیون تومان است و باید در بیاید؛ به او پیشنهاد دادم چند روزی روزها ببندد و فقط بعد از افطار تا نیمه شب باز باشد و روی شیشه مغازه بنویسد به احترام امر خدا مغازه فقط بعد از افطار باز است و تضمین کردم اگر در آمدش کم شد من خسارتش را جبران می‌کنم جوان که ظاهری امروزی داشت با کمال تعجب سوال کرد خسارتم را جبران می‌کنید و بنده عرض کردم جبران می‌کنم و او پذیرفت؛ بعد از یک هفته به سراغ مغازه اش رفتم وقتی مرا دید گفت شما از کجا می‌دانستید که کسب و کارم کم رونق نمی‌شود عرض کردم شما رزق مشخصی داری که خدا تضمین نموده است و برای خدا شب وروز ندارد فقط فرقش این است صبح کار حرامی مرتکب می‌شدی ولی حالا کاری مستحب بلکه واجب (کسب حلال).
اعتقاد به معاد :
یکی دیگر از گذاره های اعتقادی اعتقاد به معاد و گذرا بودن دنیاست . اگر کاسب به این مسئله اعتقاد داشته باشد برای زیبا تر کردن دنیای گذرا دست به دغلکاری در معامله نمیزند چرا که او معتقد است که روزی در مقابل ریال به ریال اموالی که در دنیا کسب نموده است باید به محضر خدا پاسخگو باشد و به تعبیر امیرالمؤمنین "واعلم أن فی حلالها حساباً، وفی حرامها عقاباً، وفی الشبهات عتابا..؛ بدان که مال دنیا چنان است که حلال آن حساب، حرام آن عِقاب و امور شبهه ناک آن عتاب دارد. (بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۳۹)” حساب مذکور در روایت به حدی سخت است و تصور آن ما را از تصور عقاب و عتاب بی نیاز میکند و شاید روایت زیر تصویر جالبی از آن حساب باشد :
روزی پیامبر اکرم (ص) به سلمان و ابوذر درهمی دادند. سلمان درهم را صدقه داد ولی ابوذرآن را برای خانواده اش خرج کرد . روز بعد خدمت پیامبر (ص) رسیدند ، پیامبر دستور دادند آتشی را بیفروزند و سنگی را برآن بگذارند ، همین که سنگ گرم شد و حرارت آتش در دل آن ار کرد ، به سلمان و ابوذر فرمودند : هرکدام با پای برهنه بالای این سنگ بروید و حساب دقیق درهم دیروز را بیان کنید .سلمان بی درنگ و بدون ترس پا بر سنگ گذاشت و گفت : آن یک درهم را در راه خداصدقه دادم. وقتی نوبت به ابوذر شد ترس او را فرا گرفت و از این که با پای برهنه روی سنگ داغ برود و تفصیل مصرف یک درهم را بیان کند نگران بود. پیامبر اکرم (ص) فرمودند : ابوذر ! از تو گذشتم ، زیرا تحمل گرمای این سنگ را نداری و حسابت به طول می انجامد ، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ ، داغ تر و تابش آفتاب قیامت از شعله های فروزان آتش ، سوزان تر است . سعی کن با حساب پاک و دامنی به معصیت نیالوده وارد صحرای محشر شوی (خزینه الجواهر ص۳۵۶)
اعتقاد به قدرت خدا :
انسان‌ها در زندگی برای خود تکیه گاه‌های فرض می‌کنند که همه آن‌ها به غیر از یکی متزلزل و غیر قابل اعتماد است و آن یک تکیه گاه محکم خدا و قدرت لایزال اوست . بازاری اگر به این قدرت اعتماد داشته باشد و پول و سرمایه خود را تکیه گاه و عامل بقای خود نداند برای استوار تر شدن به جای رفتن به راه ناصواب به فرمان الهی عمل می‌کند به عنوان نمونه آنچه از ظاهر ربا بر می آید این است که ربا باعث فزونی مال می‌گردد اما قرآن صریحا این نکته را رد نموده و می‌فرماید :”یَمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ (بقره آیه ۲۷۶) خدا ربا را تباه و صدقات را افزون مى‏کند و او هیچ کفران پیشه گناهکارى را دوست نمى‏دارد” حال اگر کسی با قلبی سلیم به این مسئله اعتقاد داشته باشد به جای آن‌که برای فزونی مال به دنبال ربا رود به دنبال زکات و صدقات می‌رود و این اعتقاد به همان آیه شرفه است که می‌فرماید :
"وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فی‏ أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ تُریدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُون(سوره روم آیه ۳۹) آن‌چه را که به‌‌عنوان ربا می‌پردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد خدا فزونی نخواهد یافت؛ و آن‌چه را به عنوان زکات می‌پردازید و تنها رضای خدا را می‌طلبید (مایة برکت است، و) و کسانی را که چنین می‌کنند، پاداشی مضاعف است”
مباحث اعتقادی بازار همچون مباحث فقهی آن، گسترده است و نیاز به فصلی مفصل دارد اما به عنوان نمونع سه عنوان از مهم‌ترین مسائل اعتقادی بازار ذکر گردید و این مسئله میطلبد تا اهل کسب با روی آوردن به مطالعات و نشستن پای منبر فاضلان پارسا نسبت به آن اطلاعات بیشتری کسب نمایند .
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها