گر منتقدی باش، ولیکن به جهنم/ اشک تو چکیدهست به دامن؟ به جهنم!
دلواپس فردای وطن گشت برادر؟/ زخم است به جان وی و بر تن؟ به جهنم!
صلحی که نمودیم، نیارزد به پشیزی/ کوبیدن آب است به هاون؟ به جهنم!
ما پسته خورانیم، شما غصه خورانید/ در شهر گرانی شده؟ اصلاً به جهنم!
ماشین چو گران است، مکدر شده باشم/ ماندید چو در لهشده آهن، به جهنم!
ما جمله دلآرام، شدیداً همه شادیم/ بشنید کسی مطلب موهَن؟ به جهنم!
اندر صف ناجور سبد لهشدهگانید/ کم آبی و کم نانی و کلاً به جهنم!
تعلیق شد آنگونه اگر هستهایِ ما/ بشنو تو زمن فوری و آناً، به جهنم
ای کاسب تحریم، تو سرهنگی و اکنون/ هم نیست کسی البته ایمن؟ به جهنم!
شد زندگیات لنگ؟ نه این گفته دروغ است/ حیف است اگر نشنوی از من، به جهنم!
ما جمله چنینیم، لذا معتدلانیم/گویم به شما البته جمعاً، به جهنم!