کد خبر: ۲۴۲۴۸۹
زمان انتشار: ۰۵:۱۲     ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
شعر از علی میرزایی
گر منتقدی باش، ولیکن به جهنم/ اشک تو چکیده‌ست به دامن؟ به جهنم!
 
دلواپس فردای وطن گشت برادر؟/ زخم است به جان وی و بر تن؟ به جهنم!
 
صلحی که نمودیم، نیارزد به پشیزی/ کوبیدن آب است به هاون؟ به جهنم!
 
ما پسته خورانیم، شما غصه خورانید/ در شهر گرانی شده؟ اصلاً به جهنم!
 
ماشین چو گران است، مکدر شده باشم/ ماندید چو در له‌شده آهن، به جهنم!
 
ما جمله دل‌آرام، شدیداً همه شادیم/ بشنید کسی مطلب موهَن؟ به جهنم!
 
اندر صف ناجور سبد له‎شده‎گانید/ کم آبی و کم نانی و کلاً به جهنم!
 
تعلیق شد آنگونه اگر هسته‌ایِ ما/ بشنو تو زمن فوری و آناً، به جهنم
 
ای کاسب تحریم، تو سرهنگی و اکنون/ هم نیست کسی البته ایمن؟ به جهنم!
 
شد زندگی‌ات لنگ؟ نه این گفته دروغ است/ حیف است اگر نشنوی از من، به جهنم!
 
ما جمله چنینیم، لذا معتدلانیم/گویم به شما البته جمعاً، به جهنم!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۵
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها