به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، جریانات روشنفکری در ایران از زمان قاجار شروع شده و اولین بارقه روشنفکری توسط میرزا ملکم خان به وجود آمد. این جریان هر روز از اعتقادات دینی و هویت ایرانی خود فاصله میگرفت و نه آنکه به اندیشمندان اروپایی نزدیک شود، نه! این جماعت تنها سوغاتشان از فرنگ، سیگار و مستی و همخوابی با زنان بود به علاوه چند واژهی ترجمه نشده. به همین خاطر هیچگاه هیچ دستاوردی برای اندیشه انسانی نداشته و ندارند و آنچه این جماعت را برای عده ای قلیل جذاب نموده، یکی مخالفت آنها با اندیشه و احکام اسلامی و هویت ایرانی است، دوم ژست ها و سخنان فریبنده آنهاست و سوم که شاید مهمترین دلیل مطرح شدن این افراد باشد، سادگی و نادانی این جماعت است که موجب میشود عده برای رسیدن به اهداف خود، از این جماعت سواری بگیرند و برای اینکار ناچارند آنها را به صفحات روزنامه هم بیاورند!
با وقوع انقلاب اسلامی، خورشید بخت این جماعت افول نسبی داشت و دیگر کسی خریدار عاروق های روشنفکری نبود. تا آنکه چند سال بعد از این جماعت در قالبی جدید رونمایی شد. دیگر به صراحت به اعتقادات و ارزش های اسلامی حمله نمی کردند و حتی در مواقعی خود را با ظاهر دینی معرفی میکردند، چه بسیار افرادی که لباس دین بر تن کردند. این جماعت البته با روی کار آمدن جریانات سیاسی دهه70 به اصلاح طلبان معروف شده اما همچنان ماهیت فساد و ابطال را حفظ میکنند.
خوی ضد دینی این جماعت در اظهارات برخی از افراد این جریان به راحتی دیده می شود و برخی دیگر نیز با محافظه کاری، لحنی محتاطان تر را در پیش میگیرند. آنها بیشتر در حوزه هنر نمود پیدا کردهاند چرا که هم حساسیت مردم و نظام در حوزه هنر کمتر است هم فضای هنری امروز کشور همخوانی بیشتری با سبک زندگی فساد این افراد دارد. محمد سعید حنایی کاشانی از نویسندگان اصلاح طلب در اظهاراتی می گوید: تراژدی حسین بن علی(ع) مشابه تراژدیهای آنتیگونه، تامس مور و جان پروکتور است. بهروز افخمی نویسنده و کارگردان نیز در مصاحبه ای با روزنامه کیهان می گوید: هنرمند اصیل هم به نحوی به فضای زنده و البته آمیخته به ابتذال نیاز دارد و در یک فضای پاکیزه شده و تحت سانسور از دل و دماغ می افتد.
محمدجعفر هرندی نیز از دیگر نویسندگان وابسته می نویسد: حذف صحنه های جنسی و مشروب خواری از فیلم ها، هیچ مستند شرعی ندارد. محمد قوچانی از جمله روزنامه نگاران اصلاحطلب است که هیئت ها را منشا خشونت می داند و صراحتا می گوید: من معتقدم هیئتهای مذهبی منشا خشونت اند. علیرضا علوی تبار نیز میگوید: ما پیشرفت نمیکنیم چون خدا هنوز نمرده است.
این جماعت پس از قبح شکنی از اظهارات سخیف خود توسط هنرمندان و نویسندگان، در فضای سیاسی نیز حضور و بروز میابند. ابراهیم اصغرزاده از فعالان سیاسی اصطلاحات می گوید: علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد. اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود اشکال ندارد حتی علیه خدا. سعید حجاریان با حمله به قوانین اسلامی می نویسد: همجنسبازی در کشور ما باید آزاد باشد. از جهت حقوقی نباید ممنوع باشد گرچه از نظر اخلاقی زشت است! اکبر گنجي نیز با لحنی تندتر به طبیعی بودن همجنس بازی و اجحاف به آن در ایران سخن می گوید: همجنس بازي سبكي از زندگي است كه در ايران مورد اجحاف قرار گرفته است.
این جماعت که بعد از رفتن دولت محمدخاتمی فضایی برای ابراز وجود پیدا نکرد، دوباره توسط بدنه اجتماعی طرد و منزوی شد، اما متاسفانه با روی کار آمدن دولت یازدهم گویا جان دوباره ای گرفته و هرجا احکام دینی و اندیشه اسلامی توسط یکی از مسئولین یا نهادی ترویج میشود، آنها با زبان تمسخر و طعن با آن برخورد میکنند، چرا که دستشان از استدلال و منطق خالی است. روزنامه آسمان در گفتگو با یکی از ملی گرایان قصاص را لایحه غیر انسانی میخواند و بعد از واکنش ها این کار را اشتباه بخش فنی روزنامه عنوان میکند. علی یونسی که دستیار ارشد رئیس جمهور است در اظهاراتی به پرچم جمهوری اسلامی ایراد می گیرد و می گوید:شیر نماد حضرت علی(ع) و خورشید نماد حضرت محمد(ص) است و تنها تاجش مربوط به شاه بود، اگر به من باشد، هلال احمر را تغییر میدهم و شیر و خورشید را جایگزین آن میکنم.
محمد یعقوبی از نورچمشی های این جریان روشنفکر، تئاتر را شبیه سکس می داند و از سانسور صحنه های مبتذل گلایه می کند: تئاتر هم یک رفتار انسانی، یک جور سکس است. شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان رئیس جمهور، در اظهار نظری شبیه به فمنیستها قوانین کشور را برنمی تابد و میگوید: با افزایش مرخصی زایمان زنانه به 9 ماه تا آنجا که به ضرر حضور اجتماعی زنان نباشد موافقم. این لایحه اگر چه در کوتاه مدت به نفع زنان است اما در دراز مدت به ضرر حضور اجتماعی زنان و بحث اشتغال است.
طرح تکریم زنان در شهرداری تهران به مزاق این جریان خوش نمی آید و برخی از اعضای دولت این کار را بازگشت به عصر حجر می دانند و میگویند:گویی عدهای هنوز در عصر حجر زندگی میکنند. اما تاسف آور این است که اظهارات و اندیشه برخی از اعضای دولت و حامیان آن به شدت تحت تاثیر این افراد قرار گرفته است.