کد خبر: ۲۳۹۷۱۵
زمان انتشار: ۱۴:۵۴     ۱۱ مرداد ۱۳۹۳
قبض و بسط توافق جامع هسته‌ای در رویکرد آمریکایی
اظهارات اخیر مذاکره کننده ارشد هسته‌ای آمریکا نشان می‌دهد که ظاهرا طرح موضوع موشکی صرفا هدف تعدیل موقتی در دستورکار مذاکرات را دنبال نکرده و این کشور همچنان بر مطرح کردن مساله موشکی در خلال مذاکرات توافق جامع اصرار دارد.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، مواضع آمریکا در مورد مذاکرات توافق جامع نشان می دهد که این کشور از یک سو با طرح کردن موانع قانونی یا چالشهای عملی دولت در خصوص لغو تحریم ها، درصدد محدود کردن بروندادهای توافق جامع برای ایران است و از سوی دیگر، با اصرار بر گسترش دادن محورهای این توافق به مسائلی نظیر برنامه موشکی ایران، افزایش سطح الزامات ایران در این راه حل به اصطلاح «بلندمدت و پایدار» را تعقیب می کند. در فراز اخیر، اولویت آمریکا تبدیل تدریجی و آرام توافق جامع هسته ای به توافقی فراهسته ای به زیان ایران است.

آمریکا بالاترین زیاده خواهی و افراط گری آشکار در خلال مذاکرات هسته ای را در وین 4 به نمایش گذاشت اما متوقف شدن پیشرفت مذاکرات در دوره مذکور این پیام را به آمریکایی‌ها داد که با چنین خط مشی واضح تقابلی قادر به پیشبرد اهداف خود نخواهند بود. در این دوره، زیاده خواهی آشکار نه تنها ایران را به تجدیدنظر در ادراکات و برآورد مجدد از شرایط محیطی و بازیگران دخیل در این صحنه ترغیب کرد بلکه نوعی فشار از درون را نیز در میان اعضای 1+5 ایجاد کرد؛ فشاری که از آن پس تا کنون نیز در برخی از موضوعات و محورهای راهبردی 6 دولت عضو این گروه باقی مانده است.

بعد از برخورد کردن خط مشی مذکور با نوعی مقاومت ایرانی و مبهم شدن چشم انداز توافق در مذاکرات هسته ای، آمریکا به تدریج به سمت "معقول نمایی" مواضع خود حرکت کرد. در این زمینه، تکیه اصلی سیاست خارجی این کشور در خلال مذاکرات و پیرامون آن- به ویژه در سطح دیپلماسی های پشتیبان کارهای مذاکراتی-، این بود که به بهسازی فضای لازم برای اعتماد به آمریکا بپردازد. زیرا هرگونه توافق منوط به آن بود که هم ایران و هم سایر اعضای گروه 1+5 آمریکا را به عنوان یک بازیگر قابل اعتماد درک کرده و وزن راهبردی آن کشور به عنوان اصلی ترین طرف مدیریت کننده مذاکرات با ایران را که پیش از این نیز ایجاد شده بود، مجدداً بپذیرند.

آمریکا در این راستا، چند اقدام مهم را انجام داد: تغییر در شکل کار خود در رابطه با مذاکرات هسته ای از یک سو و تغییر در برخی از مواضع راجع به محتوای مذاکرات هسته ای متناسب با شرایط و اولویت بندی ها از سوی دیگر.

در این رابطه، معقول نمایی مذاکرات مستلزم آن بود که این کشور به جای تمرکز ویژه بر مسائل دوجانبه ایران-آمریکا، مسائلی را به صورت کلان تر مطرح کند تا قابلیت اقناع برای سایر اعضای گروه 1+5 و افکار عمومی جهانی داشته باشند. البته این مساله همواره در دستورکار سیاست خارجی آمریکا بوده است.

سخن گفتن از جامعه جهانی و تهدیدنمایی برنامه هسته ای ایران برای امنیت بین المللی، از جمله عناصر روشنی است که در همین رابطه مدنظر قرار داشته است. اما بعد از وین 4 یعنی در خلال وین 5 و 6، آمریکا در کنار حفظ گفتگوهای دوجانبه متعدد با ایران به نام نشست های کارشناسی، در موضوع یابی مسائلی که در مذاکرات «قابلیت طرح دارند» نیز به گونه ای عمل نمود تا اولاً اصلی ترین مسائل هسته ای موردنظر این کشور در روند مذاکرات و توافق های بدون متن رسمی (Non-paper) یا رسمی (توافق جامع یا برنامه جامع اقدام مشترک) قرار گیرند. ثانیاً مسائلی که خارج از مساله اصلی صنعت هسته ای ایران هستند و ایران نیز قابلیت تحمل آنها را در گنجاندن آنها در متن توافق ها ندارد، از دستور اصلی کنار گذاشته شوند. برنامه موشکی ایران، از جمله محورهای قابل طرح در همین مقوله بندی است.

البته مقوله مذکور در چند قالب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. یک برداشت این بوده که آمریکایی‌ها اساساً مساله موشکی را از دستورکار اهداف و منافع ملی خود در خلال این مذاکرات کنار گذاشته اند و بر مسائلی دیگری تمرکز نموده اند. چنین برداشتی برای ایجاد امنیت خاطر در برآورد از مذاکرات و خروجی آنها، عنصری تعیین کننده بوده است. اما تا کنون چندین بار بحث درباره طرح برنامه موشکی در خلال بحث های مذاکراتی به عناوین مختلف مطرح شده است و ایران هرگونه ارتباط برنامه موشکی با مسائل هسته‌ای را رد کرده است.

این برداشت تا همین چندی بعد از توافق جدید 4 ماهه نیز غالب بر برآورد خروجی مذاکرات بوده است. اما واقعیت این است که نهادها  و مقامات مختلف آمریکایی هرگز از ادعاهای خود راجع به برنامه موشکی بالستیک ایران و ارتباط آن با برنامه هسته‌ای دست نکشیده‌اند. متاسفانه قطعنامه های شورای امنیت نیز هرچند برنامه موشکی ایران را به صورت حاشیه ای و به دلیل اجرا نشدن محدودیت ها و تعلیق های صنعت هسته ای ایران مورد وضع مقررات تنبیهی و تحریم قرار داده است اما به هر حال، این قطعنامه ها بهانه لازم را ایجاد کرده اند تا غرب از طریق آن، مذاکرات راجع به برنامه موشکی را نیز مطرح کنند و این اصرارها، محملی از نوع قطعنامه های شورای امنیت به ویژه قطعنامه 1929  داشته باشند.

با این حال، برای پاسخ دادن به این اصرارهای نامعقول و زیاه خواهانه - که مبتنی بر برداشت های نادرست و غیرقانونی از قطغنامه های شورای امنیت هستند-، امکان ارائه تحلیل ها و تفسیرهای حقوقی بین المللی به ویژه بر اساس حقوق ناظر بر قطعنامه های شورای امنیت یا حقوق ملل متحد وجود دارد. از این رو، دست ایران در این زمینه بسته نیست. اما مساله این است که باید این نقش و کارکرد کمکی، پشتیبان یا مسیرساز حقوقی در مذاکرات نیز از نظر دور نماند. در این شرایط، می‌توان با کار حقوقی مناسب در برابر تفسیرها و مواضع خودسرانه ای که غرب به ویژه آمریکا با اتکا به نگرش های یکجانبه به حقوق ملل متحد دارد، نگاه درست و قابل پذیرش برای جامعه بین المللی و افکار عمومی جهانی را ارائه کرد. به نظر می رسد که علاوه بر حقوقدانان ایرانی، مجموعه ای مناسب از ظرفیت های حقوقی جهانی نیز در خصوص کمک به ایران در این مسیر وجود دارند که البته هنوز به رغم بیش از یک دهه جدال بر سر ابعاد و استدلال های مختلف هسته ای، هنوز به «شبکه»ای قابل مدیریت و استفاده تبدیل نشده اند.

علی ای حال، آنچه در این فراز به شرح بالا اشاره شد، راجع به نوعی تعدیل موقتی در دستورکار مذاکرات هسته ای بود. اما تحولات چند روز اخیر به ویژه اظهارات مذاکره کننده ارشد هسته ای آمریکا نشان می دهد که این تعدیل، قطعی نبوده و این کشور همچنان بر مطرح کردن مساله موشکی در خلال مذاکرات توافق جامع اصرار دارد. وندی شرمن، معاون وزارت خارجه آمریکا در امور سیاسی در خلال یک جلسه استماع مقابل کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گفته است که در توافق به برنامه موشکی تهران "باید به نحوی پرداخته شود".

طرح مجدد این مساله در شرایط حاضر، قطعاً معنا و مفهوم خاص خود را دارد. در این خصوص، چند نکته مهم قابل ارائه است:

یک نکته این است که مقامات حرفه ای دولت آمریکا این اظهارات را بعد از یک هفته اجرای توافق جدید، در راستای تامین نگاه کنگره و لابی های صهیونیستی مطرح کرده اند. در واقع، این برداشت عمدتاً به معنای مدیریت جریان های مواجه با دولت اوباما است و البته وزن این استدلال و اهمیت این مسیر نیز به دلیل نیازمندی دولت به جلب نظر کنگره برای تصویب لغو تحریم ها، بسیار بالا است.

نکته دوم این است که مساله موشکی گزینه اصلی در مذاکرات هسته ای نیست اما آمریکا با اصرار بر این مقوله، درصدد متوازن کردن مطالبات خود و خواسته های ایران حول مسائلی است که به عنوان «اختلافات مهم» در روند توافق جامع باقی مانده اند.

نکته سوم هم این است که آمریکا برای اعمال فشار بر برنامه موشکی ایران، مسیرها و منابع دیگری را در اختیار دارد و اصرار دوباره بر محدود کردن برنامه موشکی آن هم در شرایطی که می دانند ایران نسبت به این قضیه بسیار حساس است و رهبری انقلاب نیز مذاکرات فرهسته ای را منع کرده است، با هدف تغییر دادن محاسبات ایران صورت گرفته است.

در کنار نکات فوق که هر یک دارای محتوا و پیام خاص هستند، نکته ای که به دیپلماسی هسته ای کشورمان مربوط می شود، اشراف مستمر بر تحولات در فضای حریف و برآورد پیوسته از این تحولات است. در کنار واکنش های رسمی که نیازمند نیازسنجی ویژه هستند و گاه سکوت محافل رسمی در جامعه آماج می تواند حریف را در برآورد از تحمل پذیری آن جامعه و اصرار در پیش گرفتن عملیاتی آن جدی نماید، وزن این تحولات را نیز باید سنجید.

به نظر می رسد که طرح مسائل نظامی به ویژه موشکی ایران عمدتاً اهداف ایذایی دارند و با قصد منحرف کردن تمرکز دیپلماسی ملی از محورهایی اصلی هستند که برای تامین منافع ملی در روند توافق جامع مدنظر بوده اند. ضمن اینکه اصرار بر مذاکره در مورد برنامه موشکی آن هم با این قصد که متونی راجع به آن در توافق جامع پیش بینی شود، به معنای هدف قرار دادن یکی از محورهای اساسی راهبرد ایران در مذاکرات هسته ای است که رهبری معظم انقلاب به صراحت آن را به عنوان منع مذاکرات فراهسته ای تعیین نموده اند. با توجه این مساله، اهمیت و علت شناسی اصرار آمریکا و لابی های این کشور بر چنین مقوله ای برجسته می شود. علی ای حال، اتخاذ تدبیر کنشی و واکنشی در این رابطه را باید با دقت و همزمان مدنظر داشت.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها