به گزارش598 به نقل از مهر، کشته شدن سرهنگ معمر قذافی دیکتاتور لیبی در شهر سرت اگر چه
به دیکتاتوری ۴۲ ساله وی پایان داد، اما این به مفهوم پایان راه نیست.
سرهنگ
قذافی که بیش از چهار دهه با پنجه آهنین بر ملت لیبی حکومت کرد، سرانجام
روز پنجشنبه بیست و هشتم مهر در مخفیگاه خود در شهر سرت توسط انقلابیون
لیبی به هلاکت رسید.
گمانه زنی های زیادی درباره چگونگی قتل دیکتاتور سابق لیبی وجود دارد.
نخستین گمانه این است که نیروهای جوان انقلابی تحت تاثیر احساسات خود سرهنگ معمر قذافی را به قتل رسانده اند .
این
گمانه با توجه به اینکه سازماندهی نیروهای مردمی توسط یک شورای نظامی
متمرکز که در راس آن نظامیان کار کشته لیبی قرار دارند صورت گرفته، نمی
تواند دقیق باشد.
گمانه دیگری که به نظر می رسد به واقعیت نزدیکتر
باشد این است که شورای حکومت انتقالی لیبی که معمولا دستورات خود را از
غرب دریافت می کند دستور قتل دیکتاتور لیبی را صادر کرده باشد.
با
توجه به اینکه اگر سرهنگ قذافی در یک دادگاه داخلی و یا بین المللی محاکمه
می شد اسرار زیادی از روابط خود با رهبران فرانسه، ایتالیا و انگلیس فاش
می کرد، بنابراین قتل وی می توانست از فاش شدن این اسرار جلوگیری کند.
گفته
می شود سرهنگ قذافی هزینه های تبلیغات انتخاباتی نیکلا سارکوزی رئیس
جمهوری فرانسه و سیلویو برلوسکنی نخست وزیر ایتالیا را پرداخت کرده بود.
بنابراین
قذافی با مرگ خود اسرار زیادی از مسائل پشت پرده داخلی، منطقه ای و بین
المللی را که در طول دهه گذشته رخ داد با خود به گور برد.
سرنگونی
هواپیمای آمریکایی بر فراز لاکربی ، حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، ربودن امام
موسی صدر رهبر شیعیان و مستضعفان لبنان، انفجار باشگاه افسران آمریکایی در
آلمان و ترور منصور الکیخا وزیر خارجه اسبق لیبی اسراری هستند که کلید
واژه آنها در اختیار قذافی بود.
اما آیا مرگ قذافی می تواند فصل جدیدی از رفاه، امنیت و دموکراسی را برای ملت لیبی بگشاید؟
قطعا
لیبی به دلیل برخورداری از یک سلسله منابع طبیعی و ذخایر نفتی در طول یک
صد سال گذشته همواره مورد طمع کشورهای غربی قرار داشته است.
کشور
لیبی دارای مرغوبترین نفت شمال آفریقا است و به دلیل نزدیکی به سواحل
مدیترانه صدور نفت این کشور به کشورهای اروپا معمولا با هزینه کمتر و با
ضریب ایمنی بالاتری صورت می گیرد.
شرایط لیبی و موقعیت جغرافیایی و مساحت گسترده و جمعیت اندک کشورهای غربی را برای تجزیه این کشور تشویق کرد.
بنابراین همزمان با اوج گیری انقلابهای عربی در تونس و مصر مردم لیبی نیز درصدد سرنگونی دیکتاتور این کشور برآمدند.
آمریکا
و دیگر کشورهای غربی در همان ابتدای خیزش مردم لیبی می توانستند سرهنگ
معمر قذافی را ترور کنند، اما تعمدا شرایط را به سمت و سویی سوق دادند که
مردم با ورود نیروهای ناتو به خاک لیبی مخالفتی نکنند.
ورود ناتو به عرصه های داخلی و درگیری های لیبی نشان می دهد که این نیروها درصدد تکرار تجربه سودان در لیبی هستند.
به
نظر می رسد که مرگ قذافی دیکتاتور سابق لیبی می تواند مقدمه ای برای توطئه
های جدید ناتو و آمریکا برای تجزیه این کشور وسیع تلقی شود.
آمریکا
و دیگر کشورهای غربی در آینده گزینه تشدید اختلافات و جنگ قبیله ای را در
لیبی برای تهیه مقدمات تجزیه این کشوردر دستور کار خود قرار خواهد داد.
به
دلیل وجود قبایل بزرگ تبو، آمازیق و طوارق که دارای رگه های آفریقایی
هستند این احتمال وجود دارد که این قبایل در آینده سهم بیشتری در ساختار
قدرت لیبی مطالبه خواهند کرد.
این سه قبیله بزرگ دارای انگیزه های تجزیه طلبانه هستند، زیرا این قبایل بیش از هویت عربی به هویت آفریقایی خود پایبند هستند.
بنابراین
در طرح غربی ها، تاسیس دو کشور شمالی و جنوبی در لیبی که در آن منطقه نفت
خیز تحت سیطره آمریکا و دیگر کشورهای غربی همچون انگلیس، فرانسه و ایتالیا
باشد، در دستور کار قرار دارد.