در چنین
فضایی همانگونه که گفته شد، صهیونیسم جهانی با چالشی وصفناپذیر مواجه است
و طبعاً میکوشد تا فشارهای وارده به خود را خنثی کند. یقیناً در روند
تلاش قاتلان مردم فلسطین برای کاهش فشارهای بینالمللی، روز قدس سال 1388،
جایگاه ویژهای دارد؛ روزی که طی آن، دروغگویان توانستند در پایتخت
امالقرای جهان اسلام، زمینه بروز لبخند بر چهره سران رژیم اشغالگر قدس را
فراهم آورند.
فریاد شعار «نهغزه نهلبنان، فقط فلات ایران» در روز جهانی قدس در این سال سبب شد تا تهران بار دیگر خبرساز شود.
البته
این خبرسازی نتیجه عادی ساختارشکنیهای مدعیان تقلب و دروغگویانی بود که
از یکسو خود را صاحب انقلاب و حکومت جمهوری اسلامی قلمداد میکردند و از
سوی دیگر با سرپیچی از قانون، ضمن نادیده گرفتن آرای مردم، تهمت تقلب و
موارد مختلف دیگر را بر حاکیت جمهوری اسلامی ایران وارد میکردند.
عمق
این این ادعای بیشرمانه آنچنان زیاد بود که خواهناخواه زمینه سوءاستفاده
همه گروههای ضدانقلاب و حتی فرقههای ضاله فراهم شد و نهایتاً کار به
تجمعات ساختارشکن در روز عاشورای همان سال رسید و مردم پایتخت کشورمان شاهد
حمله اوباش به نمازگزاران، تخریب نمادها و امکانات عزاداران حسینی و البته
اجرای حرکات موزون در این روز شدند!
* چرا اصلاحات آلزایمر گرفت؟
اینکه
امروز یکی از افراد شاخص اصلاحطلب، در ادعایی جالب، با سخنانی شگفتانگیز
میگوید که شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» ربطی به اصلاحطلبان
ندارد، اگر چه فینفسه تعجبآور است اما حکایت از مسایل مهمی دارد:
الف)
اصلاحطلبلان پس از ساختارشکنیها، بیقانونیها، و ایراد اتهامات بیاساس
به نظام و مردم جمهوری اسلامی ایران طی فتنه88، اکنون میکوشند تا حافظه
تاریخی ملت را مخدوش کنند. البته این یک رفتار کاملاً عادی برای کسانیست که
اکنون بخشی نهچندان کوچک از دولت را تشکیل میدهند اما سابقه نقض قوانین
حکومتی را دارند!
اصلاحطلبان که از
ماهها قبل از برگزاری انتخابات اقدام به ایراد تهمت تقلب کرده بودند، پس
از انتخابات و مشخص شدن شکست سنگینشان، از یکسو تجمعات غیرقانونی را
سامان دادند و از سوی دیگر ضمن همراهی با خط تبلیغی رسانههای بیگانه
(همچون بیبیسی و صدای آمریکا) کلکسیونی از تهمتهای ناروا و ناجوانمردانه
را به جمهوری اسلامی یاران وارد کردند.
حال که به مدد پاسداری
جمهوری اسلامی از آرای انتخاباتی، خود را پیروز انتخابات سال گذشته قلمداد
میکنند، با این سوال از سوی حامیان خود مواجه هستند که
چرا طی پنج سال گذشته تا یک سال قبل با نادیده گرفتن قواعد بازی، ادعاهای
دروغین خود را تکرار کردهاند اما طی حدود یک سال قبل تاکون، در همان
حکومتی که متهم به تقلب میکردند، پستهای مختلف دولتی حتی در حد وزارت را
قبول کردهاند؟
ب) حمله به آرمانهای انقلاب در روزها و مناسبتهای مختلف از جمله خدمات اصلاحطلبان به دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود.
اغتشاشات
در روز دانشجو، روز دانشآموز و البته روز قدس سال1388 آنچنان زشت و
غیرقابل دفاع است که حتی حامیان محدود اصلاحطلبان در میان مردم را نیز به
پرسشگری از بزرگان این جریان واداشته است.
شدت این سوالات وقتی بیشتر
میشود که شکستن حرمت روز عاشورا و تلاش برای اغتشاش در روز 22بهمن سال88،
در کارنامه همین جماعت ثبت میشود و
حمایتهای آنها از چنین وقایع دردناکی، در تاریخ ثبت میشود.
ج)
نادیده گرفته شدن حق مسلم مردم مظلوم لبنان و فلسطین از سوی اصلاحطلبان
یک واقعه تاریخی ثبت شده و غیرقابل انکار است؛ کما اینکه طرح ادعای تقلب و
کوشش برای محو آرای مردمی نیز در پرونده اصلاحطلبان دیده میشود.
حال اگر چه حاشا کردن حقایق میتواند از سوی حامیان جریان اصلاحطلبی برای
محو این خاطرات بد از ذهن مردم بهعنوان یک استراتژی انتخاب شود، اما
رفتار کنونی آنها در استفاده ابزاری از مظلومیت مردم فلسطین، امری نیست که
بهسادگی قابل انکار باشد.
رسانههای پرشمار اصلاحطلب، یک روز
رسانههای اصلاحطلب میکوشند تا خود را حامی مسلمانان فلسطینی جابزنند و
یک روز وقوع جنایات صهیونیستها و
کشتار کودکان در غزه را به حاشیه میبرند.
د)
شعار نه غزه نه لبنان اگر چه اکنون از سوی اصلاحطلبان، ممنوع و
مطرود محسوب میشود اما صرفا مربوط به 5سال قبل نیست و اکنون نیز عملا در
رفتار
اصلاحطلبان دیده میشود. اصرار بر مذاکره با آمریکا و حتی تلاش
برای رسمیت بخشیدن به ماهیت رژیم جعلی صهیونیستی، تنها بخشی کوچک از
خوشخدمتی
عناصر حاضر و فراری این جریان محسوب میشود.
کافیست به سخنان مهاجرانی وزیر فرهنگ «سیدمحمدخاتی» رجوع شود که اکنون در لندن زندگی کرده و مشغول خوشخدمتی برای انگلیسیها است.
ه) سران فتنه88 و نیروهای شاخص اصلاحطلب عموماً از یکسو رفتارهای غلط از جمله سردادن شعار «نه غزه نه لبنان» را نفی نکردند و از یکسو حتی به دفاع از آن پرداختند. این رفتار البته باعث رضایت خاطر نیروهای ضدانقلابیای شدن که در روند فتنه88 در کنار نیروهای شاخصاصلاحطلب قرار گرفته و اغتشاشات خیابانی، ایراد تهمت تقلب و... به نظام و بیحرمتی به عاشورای حسینی و تصویر امام راحل(ره) را ساماندهی کردند.
* روند طبیعی، ادعاهای غیرطبیعی
بیشک
سر داده شدن شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» بهعنوان یک انحراف
حتمی از سوی اصلاحطلبان، یک واقعیت تاریخیست که با توجه به ماهیت این
جریان امری طبیعی بهحساب میآید.
از سوی
دیگر تکذیبهای تعجبآور ان هم پس از 5سال، از یکسو ادعای صداقت و
راستگویی جریان اصلاحات را زیر سئوال میبرد و از دیگر سو باعث میشود تا
پوچ بودن همه ادعاهای صورت گرفته در جریان فتنه88 آشکار شود. همچنین این
تکذیب در حقیقت آغاز پروژه "سفید نمایی"
روز قدس سال88 است که در آن فتنه گران با خدشه به آرمان حمایت از ملت
مظلوم فلسطین، به روز خواری پرداختند. روزی که عملا مشخص شد این گروه هیچ
نسبتی با انقلاب اسلامی ندارند و اصلاحات درصدد است تا این لکه ننگین را از
پرونده خود پاک نماید.
ناگفته نماند که اصلاحطلبان یک عذرخواهی
بزرگ به همه مسلمانان و تمامی آزادگان جهان بدهکارند؛ شاد کردن دل سران
صهیونیست آن هم در روز قدس و در خیابانهای امالقرای جهان اسلام، تلاش
برای نادیده گرفتن آرمانهای همه مردم آزاده دنیاست که بخشی از تاریخ جریان
اصلاحطلبی محسوب میشود.
همچنین با توجه به اظهارات اخیر تئوریسینها و افراد شاخص اصلاح طلب، این جریان استراتژی "بازسازی بدنه اجتماعی" خود را با توجه به عدم دارا بودن مقبولیت و بدنه اجتماعی کافی در دستور کار قرار داده است و می توان سخن از رد شعار انحرافی "نه غزه نه لبنان" توسط جریان اصلاحات را یکی از اقدامات صورت گرفته در راستای این استراتژی دانست.
البته همانگونه که
اکنون، انکار هولوکاست در اروپا و آمریکا جرم بهحساب میآید، بعید نیست که
اصلاحطلبان و حامیان و متحدان و رفقای آنها، در تلاش باشند تا یادآوری
ادعاهای دروغین آنها و خیانت به آرمان فلسطین را نیز زیر سئوال ببرند اما
وقایع مهم تاریخی هرگز قابل چشمچوشی نیست.
اگر چه ادعاهای غیرطبیعی
اصلاحطلبان همواره بخشی از روند و شیوه اصلاحطلبان بوده و از طبیعت این
جریان سرچشمه میگیرد اما امید است که دست کم یک بار با قبول همه اشتباهات
گذشته و قبول مسئولیت همه رفتارهای غیرقابل دفاع خود، از تمامی مردم آزاده
جهان خصوصاً مردم قهرمان ایران اسلامی بابت همه رفتارهای زشت خود عذرخواهی
کنند.