در ابتدا ستون یادداشت روز،روزنامه کیهان را میخوانید که به مطلبی با عنوان«اینجا هیچکس بیطرف نیست»نوشته شده توسط محمد ایمانی اختصاص یافت:
جنگ غزه هرچند در منطقهای به عرض 12 و طول 40 کیلومتر رخ میدهد، اما جنگی
در مقیاس و ابعاد جهانی است. به یک معنا این جنگ به عنوان نهمین جنگی که
مستقیما از سوی صهیونیستها راهاندازی شده، ادامه جنگ جهانی چهارم برسر
سرنوشت خاورمیانه اسلامی است. مافیای صهیونیستی نقش ویژه در تحریک آمریکا
به آغاز پروژه خونین خاورمیانه جدید و قرن جدید آمریکایی در سال 2001 داشت.
آن زمان برخی مقامات آمریکایی از جمله رئیس سازمان سیا اعلام کردند جنگ
علیه 24 کشور اسلامی آغاز شده است. نقش مستقیم رژیم صهیونیستی در 9 جنگ -
به فاصله 66 سال- و البته نقش پنهان صهیونیستها در جنگهای افغانستان و
عراق و سوریه، روشن میکند چرا حضرت امام خمینی(ره) از رژیم صهیونیستی به
عنوان غدهای سرطانی که باید از بین برود یاد کرد. به این گفته حضرت امام
باید به چشم استراتژی امنیت ملی و منطقهای نگریست.
صهیونیستها در حالی
که کشتار غیرنظامیان را شدت بخشیدهاند- و اکنون شمار شهدای فلسطینی از
مرز 620 نفر گذشته- علنا به درماندگی خود اذعان میکنند. هلاکت 52 نظامی
صهیونیست و چند فرمانده ارشد آنان در جنگ با غزه بیدفاع، اتفاقی بیسابقه
است.باریکه 360 کیلومتر مربعی غزه آن گونه که محافل آمریکایی گفتهاند،
آبرو و اعتبار ارتش صهیونیستی را برده است. حق با یاکوف عامیدور مشاور
پیشین امنیت ملی اسرائیل است که میگوید «جنگ غزه میتواند باتلاقی برای
نتانیاهو باشد، باتلاقی که چند تن از اسلاف او را گرفتار کرد». به تعبیر
موشه یعلون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی «جنگ طولانی و سختی در پیش روی اسرائیل
است.» مقاومت اسلامی فلسطین در نبرد نامتقارن، هر روز بیش از گذشته،
ناتوانی و ضعف ارتش صهیونیستی را به رخ میکشد و این برای رژیم اشغالگری که
فقط با رعبافکنی و القای توهم قدرتمندی سرپا مانده، کشنده است. تلههای
انفجاری، تونلهای مرگ، پهپادها و موشکهای حماس، شکست اطلاعاتی و نظامی
صهیونیستها را به طرز کمسابقهای فاش میکند؛ هرچند که آمریکا از هیچ
حمایتی نسبت به قاتلان کودکان و زنان غزه دریغ نکرده باشد. اوباما در حمایت
از این رژیم کودککش- همان گونه که شیمون پرز گفت- در میان دولتهای
آمریکا رکورددار است. دولت اوباما در قبال جنایات رژیم صهیونیستی با
سرسپردگی تمام رفتار کرده و اعتبار خود را به حراج گذاشته است.
مسئولیت
ما در قبال این جنایت بزرگ چیست؟ و آیا اگر مسئولیت خطیر خود را نفهمیدیم
یا به لوازم آن پایبند نماندیم، در محکمه عقل و مصلحت و شرع و وجدان محکوم
نخواهیم بود؟ خیانت کردند محافلی که به شعار سایت وزارت خارجه اسرائیل (نه
غزه نه لبنان) مهر تایید زدند. آنها البته بیطرف نبودند که در جنگ نیابتی
آمریکا و اسرائیل علیه ملت ایران نقش پیادهنظام را بازی کردند و عصای دست
دشمنان ملت ایران شدند. چنین سیاستمداران و سیاستبازانی حتی اگر بیطرف هم
میماندند- که نماندند- انسان مسلمان نبودند. کسانی که حمایت از مظلومین
فلسطین و لبنان را ماجراجویی خوانده و سرزنش میکردند، حتما در الفبای
مسلمانی رفوزه شدند چه آن که پیامبر اعظم(ص) شهادت داده بود «من سمع مسلما
ینادی یاللمسلمین فلم یجبه فلیس بملسم. هر کس بشنود مسلمانی فریاد
یاللمسلمین سر میدهد و او را اجابت نکند، مسلمان نیست» و «هر کس صبح کند و
به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست.» چگونه میشود در
شرایط تعدی ظالم به مظلوم بیتفاوت ماند حال آن که امیر مومنان(ع) فرمود؛
«کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا. دشمن ستمگر و یاور مظلوم باشید.» آنها
که خلاف سیره پیامبر اعظم(ص) و امیر مومنان(ع) گفتند یا رفتار کردند، در
تشجیع مستکبران به تعدی و ریختن خون مسلمانان مظلوم در چهار گوشه منطقه
اسلامی شریکند؛ همانگونه که آل سعود و دیگر گروههای مرتجع منطقه متهمند.
اما حتی اگر این نگاه اسلامی به ماجرای غزه در میان نبود، امنیت ملی ما
اقتضا میکرد در قبال این جنگ تحمیلی به منطقه که آن را جنگ جهانی چهارم
نامیدهاند، بیتفاوت نباشیم. مردم مظلوم فلسطین و لبنان و سوریه، حتی اگر
مسلمان هم نبودند، به اعتبار مظلومیتشان سزاوار پشتیبانی همهجانبه بودند.
در عین حال در کنار این مسئولیت شرعی و اخلاقی، واقعیت این است که اگر
جریانهای مقاومت، رژیم سرطانی صهیونیستی را مهار نمیکردند، اکنون ما باید
در مرز و خاک خود با آنها میجنگیدیم. صهیونیستها ابایی نداشتهاند که
نقشه سرزمینهای اشغالی را از نیل تا فرات ترسیم کنند. اگر اسرائیل غده
سرطانی است که قطعا هست، نمیتوان در برابر این غده سرطانی بیتفاوت بود.یک
پرسش مهم این است که آیا ما از ظرفیت بزرگ ریاست جنبش عدم تعهد برای اعمال
فشار بر جنایتکاران جنگی صهیونیست و حامیان آنها به اندازه کافی بهره
گرفتهایم؟ چرا دبیرخانه جنبش عملا تعطیل است؟ آیا معقول است که همه یا
عمده همت و فرصتهای وزارت محترم امور خارجه صرف مذاکرات هستهای شود و
دیگر مسائل مهم منطقهای و جهانی مغفول بماند؟ ضمن قدردانی از همه
تلاشهای مسئولان وزارت خارجه در مذاکرات باید پرسید آیا عاقلانه است که
اجازه دهیم ما را به عنوان متهم آن سوی میز مذاکرات بنشانند و مشغول دارند و
خود، امنیت منطقه را از عراق تا سوریه و لبنان و فلسطین شخم بزنند؟ آیا
گشوده شدن دست شیاطین بزرگ و کوچک در منطقه، مقدمه آسیب به امنیت و منافع
ملی ما نیست؟ آیا ما در سیاست خارجی به مقوله مسلم و خدشهناپذیری به نام
«عمق استراتژیک» قائل هستیم و اگر این مقوله تردیدناپذیر است، چهقدر در
وزارت امور خارجه برای حفظ و گسترش آن اهتمام داشتهایم؟ پیشدستی به جای
انفعال، اصل قدرت ملی در حوزه بازدارندگی است همچنان که امیر مومنان(ع)
فرمود؛ «با دشمنان بجنگید پیش از آن که با شما بجنگند، به خدا سوگند با هیچ
قومی در خانهاش نجنگیدند مگر اینکه او را خوار ساختند.» مردم فلسطین به
اعتبار خیانت برخی سران خود در گذشته اکنون حقیقت این کلام حکیمانه را با
گوشت و پوست خود لمس میکنند. سازشطلبی فردی با مختصات یاسر عرفات و اتکای
محض او به مذاکرات دورهای، نه تنها کمترین حقی را برای ملت فلسطین اعاده
نکرد و موجب گستاختر شدن اشغالگران شد، بلکه حتی به قیمت جان خود وی تمام
شد.
نسبت ما با جنگ غزه، فرع بر نگاه کلانتر ما به جهان و غرب است.
نمیشود در داخل مدعی شعار مشروع آزادی بود و حتی با این مستمسک به معارضه
نامشروع با اصل انقلاب ملت ایران پرداخت اما در نسبت با غرب، خلاف شعار
استقلال (آزادی در محیط جهانی) رفتار نمود و به تمکین و تسلیم در برابر
قدرتهای زورگو دعوت کرد. ادعای آزادیخواهی و اصلاحطلبی در داخل و دعوت
به محافظهکاری در برابر سلطهطلبان، حاوی غلیظترین لایههای منطق شترمرغی
است. فاجعه از آنجا آغاز میشود که شماری از مدعیان روشنفکری و
سیاستمداری، به سیاست منحط غربی نه به چشم «نقض حقوق و کرامت انسان» بلکه
به دیده الگو و قبله قدسی سیاست مینگرند.مصاحبه ماه گذشته یکی از همین
مدعیان روشنفکری- که از مشاورت رئیسجمهور عزل شد- با روزنامه زنجیرهای
آرمان، همین آناتومی شترمرغی را به تصویر میکشد آنجا که از یکسو ادعا
میکند برای توسعه و پیشرفت باید جهانی (!بخوانید غربی) شویم و با تسامح از
کنار شعارهایی چون نفی سبیل و استقلال و مبانی دینی بگذریم و از دیگر سو
با وقاحت اعلام میکند «اینکه یکی از سیاستمداران ما گفت حاضریم ظرف 2-3
ماه مشکل هستهای را حل کنیم، منتهی به شرط اینکه غرب صادق باشد، خیلی
معنیدار است.یعنی ما هنوز در سیاست جهانی دنبال صداقت میگردیم و از
زاویه اخلاق میبینیم. جهان، جهان هابزی است و بر اساس مبانی فکری اسلامی
مدیریت نمیشود.»
در جهان هابزی که انسان گرگ درنده تصور میشود، چگونه
میتوان غرب را به عنوان سمبل پیشرفت و توسعه تلقی کرد یا با کنار گذاشتن
شعار استقلال و عزت و نفی سبیل، خود و دیگران را همسفره گرگها یا طعمه سر
سفره آنها فرض کرد؟ اگر مرداد 1392 یوری آونری عضو اسبق پارلمان رژیم
صهیونیستی در کانتر پانچ نوشت «اوباما به همراه سران اسرائیل میگوید
فلسطینیها باید به مثابه گوسفند عاقل با گرگ عاقل بنشینند و برای ناهار
تصمیم بگیرند، نطقهای اوباما در این باره تهوعآور است... رفتار آمریکا و
اسرائیل باعث شد ادبیات شیطان بزرگ و کوچک در جهان رایج شود»، باید پرسید
آن نگاه منحط شبه روشنفکرانه و مدعی دروغین مصلحتگرایی چگونه توقع رفتار
گوسفندی - یا حداکثر شغالی- از ملت و دولت ما دارد؟! یعنی این شبه
روشنفکران وطنی اندازه یوری آونری درک ندارند یا بر اساس ماموریت موضع
میگیرند؟ اگر لیبرال- دموکراسی غرب با همه آرایشها و زیورها، درندهتر از
گرگ رفتار میکند، چگونه میتوان چنین گرگی را تقدیس کرد و همفکری و
همرأیی با او برای ناهار را مصلحتاندیشی معطوف به منافع ملی دانست؟ آیا
گرگ جز زبان قدرت چیز دیگری میفهمد؟ کدام ملت در برابر گرگهای عصر تجدد
مانند برهها و آهوها رفتار کرد و حیثیت و امنیت او محفوظ ماند؟ و فراتر از
همه اینها گوسفند شدن که این همه تئوریپردازی و فلسفهبافی و ادعای
عقلانیت نمیخواهد. گوسفند خوب سرش را پایین میاندازد و میچرد و فربه
میشود تا کی گرگی او را بدرد یا قصاب مهربان، اقساط علوفههای خورده شده
را با او تسویه کند!
تخطئه سبعیت آشکار صهیونیستها، واجد کمترین
تاثیرات است. چه اینکه مدعیان دیروز شعار نه غزه نه لبنان نیز- از برخی
نشریات شبه اصلاحطلب داخلی تا شماری از فتنهگران فراری- امروز مجبور
شدهاند به سرزنش اسرائیل بپردازند. این خود البته پیشرفت مهمی است که
قائلان به حیات گوسفندی و منطق «به ما چه؟»، به تخطئه خونآشامان صهیونیست
میپردازند تا شاید ننگ 5 سال پیش را به فراموشی بسپارند و خود را سفید
کنند. اما آنها هرگز در قواره ملت شرافتمند ما نبودهاند. اگر «اسرائیل غده
سرطانی است و باید از بین برود»، لاجرم باید تمام ظرفیت دیپلماتیک،
رسانهای و قدرت خود را به میدان آورد. روح شهید گمنام تهرانی مقدم شاد که
وصیت کرد «روی سنگ مزارم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل
را نابود کند.» باید باور داشت که «اسرائیل باید نابود شود» اگرنه در محکمه
عقل و دین و وجدان محکوم سرزنش خواهیم بود.باور «اسرائیل باید نابود
شود» شرط وفاداری ما به اسلام و ایران و انسانیت است. باشد که یکایک
مسئولان ما- و به یک معنا همه مسئولیم- با اعتقاد به ضرورت نابودی غده
سرطانی اسرائیل، مسئولیت خود را نو کنند. امروز بقا یا زوال رژیم
صهیونیستی، مرز تخلفناپذیر انسانیت است و اگر نتوانیم همین امروز
صهیونیستها و حامیان آنها را دستکم نزد افکار عمومی محاکمه کنیم، لاجرم
محکوم خواهیم شد.
روزنامه وطن امروز ستون سرمقاله خود را به مطلبی با عنوان«حمله دشمن فرضی!»به قلم محمد واعظی اختصاص داد:
صهيونيستها
چه فكر ميكردند، چه شد؟ نبرد 17 روزه حماس با رژيم صهيونيستي، چهارمين
نبرد جدي اعراب و اسرائيل است. طي نيم قرن اخير، صهيونيستها ارتشهاي عربي
را بويژه در جنگ شش روزه در هم شكستند و هرجا جنگي بوده پيروزي با
صهيونيستها بوده است كه دامنه تصرفات خود را گسترش دادند. اما با پيروزي
انقلاب اسلامي اين پيروزيها به افول ميل كرد. ارتش صهيونيستي از حالت
تهاجمي به حالت دفاعي و از حالت پيشروي به عقبنشيني و التماس براي برقراري
آتشبس رو آورد.
جنگ 33 روزه حزبالله با ارتش صهيونيستي، اولين
طعم شكست را به صهيونيستها چشاند و نشان داد اگر اعراب قصد جنگيدن داشته
باشند راه براي پيروزي باز است. جنگ 22 روزه و 8 روزه حماس هم از همين دست
پيروزيها بود. اكنون انتفاضه رمضان، ارتش رژيم صهيونيستي را به دام
انداخته است و رژيم صهيونيستي از اين نبرد جان سالم به در نخواهد برد.
صهيونيستها در نبردهايي توفيق داشتند كه از قبل، رهبران عرب را خريده
بودند و فشنگها را قبل از خشابگذاري، از لوله تفنگ اعراب درآورده بودند.
اما امروز در برابر ارتش مردمي حزبالله، حماس و ... قرار دارند كه قرار
است تا آخرين فشنگ، تا آخرين نفر و تا آخرين نفس، جنگ ادامه پيدا كند. اين
راهبرد نه تنها سطح خودكشيها در ارتش اسرائيل را بالا خواهد برد بلكه شكست
را براي ارتش رژيم صهيونيستي رقم خواهد زد.
قرار بود رژيم
صهيونيستي، مقاومت را در سوريه سرگرم كند. با پيروزي بشاراسد بر
تروريسم،صهيونيستها بازي داعش و تجزيه را در عراق به پا كردند تا شايد
نگاهها از سرزمينهاي اشغالي و ادامه جنايات صهيونيستها در قدس شريف
منحرف شود و حكام مستبد و كودككش رژيم صهيونيستي نفسي تازه كنند. اما خدا
خواست صهيونيستها در تله جديد گرفتار آيند و بياختيار به جنگي ناخواسته
كشيده شوند. كشته شدن سه صهيونيست شهركنشين و اقدامات تلافيجويانه
صهيونيستها مقدمهاي شد تا در آستانه روز قدس، روز نفرت جهاني از پديده
صهيونيسم، رژيم اشغالگر قدس به دام جنگ واقعي اعراب و اسرائيل كه ميتوان
آن را جنگ چهارم واقعي اعراب و اسرائيل توصيف كرد، كشانده شود.
پديدههاي
جنگ چهارم چيست؟ براي اولين بار آتش موشكهاي مقاومت تمام سرزمينهاي رژيم
صهيونيستي حتي تلآويو و حيفا را در هم كوبيد. اكنون بيش از نيمي از جمعيت
سرزمينهاي اشغالي در پناهگاهها به سر ميبرند. فعاليت اقتصادي تقريبا
تعطيل است. ارتش اسرائيل كه در نيم قرن اخير سرزمينهاي زيادي از اعراب را
به تصرف و اشغال درآورده است در جنگ چهارم حتي نتوانست 300 متر پيشروي
داشته باشد. زيرساختهاي دفاعي، خط توليد مهمات و موشك و آرايش نظامي
مقاومت در غزه پس از دو هفته نبرد، دست نخورده باقي مانده و اسرائيل فقط
توانسته است زنان، كودكان و پيران را در غزه هدف قرار دهد.دستگاه اطلاعاتي
اسرائيل از كار افتاده و هدفهاي انساني، نه نظامي در دستور كار ارتش رژيم
صهيونيستي است . شمار زيادي از نظاميان رژيم اشغالگر قدس كشته و زخمي
شدهاند كه به تدريج آنها مجبور به اعلام بخشي از آن تلفات شدهاند. آثار
شكست و استيصال در كابينه اسرائيل و ارتش رژيم صهيونيستي مشاهده ميشود. خط
برقراري آتشبس در واشنگتن، پاريس، لندن، قاهره و ... فعال است اما
نتوانستند كاري بكنند.
امروز جنازه صدها كودك فلسطيني و پيكر متلاشي
شده خانوادههاي آنها بويژه در قتلعامهاي خانوادگي، در رسانههاي جهان
در جلوي چشمان مردم حيرتزده پنج قاره جهان قرار دارد. رژيم صهيونيستي بيش
از اين تاب اين نفرت جهاني عليه خود را نخواهد داشت.فردا روز جهاني قدس
است. قرار است ملتهاي جهان در اين روز به خيابانها بيايند و جنايتهاي
جنگي و كشتارهاي بيرحمانه رژيم صهيونيستي عليه يك ملت بيدفاع را محكوم
كنند.فردا شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل، سراسر جهان را فرا خواهد
گرفت.فردا روزي است كه اسرائيل علاوه بر چشيدن طعم شكست نظامي، طعم تلخ
شكست سياسي را خواهد چشيد.بدون شك تداوم پايداري و مقاومت در غزه در برابر
ارتش تا بن دندان مسلح رژيم صهيونيستي، پيروزي جنگ چهارم اعراب و اسرائيل
را به دنبال خواهد داشت. اين پيروزي تحولات بزرگي را در حوزه سياسي و نظامي
منطقه رقم خواهد زد. پس از اين ديگر رژيم صهيونيستي هرگز خود را درگير يك
نبرد نظامي با اعراب نخواهد كرد. امروز مردم غزه به نمايندگي از ملت فلسطين
و اعراب و حتي كل مسلمانان جهان، با رژيم صهيونيستي ميجنگند. امروز مردم
سرزمينهاي اشغالي بويژه منطقه كرانه غربي رود اردن به نمايندگي از همه
فلسطينيها و مردم عرب و مسلمانان جهان، هر روز در برابر نظاميان
صهيونيستي تظاهرات ميكنند و مشعل فروزان مقاومت را روشن نگه ميدارند.و
فردا همه جهان، يكصدا عليه جنايات اسرائيل و نيم قرن خونريزي، تجاوز، نقض
حقوق بشر و جنايات گسترده جنگي قيام خواهند كرد و آزادي قدس شريف را فرياد
خواهند زد.
مطلبی که روزنامه حمایت در ستون یادداشت خود با عنوان«رژيم صهیونیستی در سراشیبی سقوط»به قلم دکتر محمد صادق کوشکی به چاپ رساند به شرح زیر است:
ارتش رژیم صهیونیستی از سه شنبه 17 تیر ماه، دور جدید حملات وحشیانه خود
را در نوار غزه آغاز کرده است. این رژیم به بهانه مقابله با حملات موشکی
مبارزان فلسطینی به اراضی اشغالی 1948 مناطق مسکونی و زیرساخت های نوار غزه
را بمباران می کند. صهیونیستها از بامداد روز جمعه گذشته نبردهای زمینی
علیه غزه را نیز آغاز کردهاند. این در حالی است که جنایات رژیم صهیونیستی
در طول شش دهه گذشته شامل اشغال، تجاوز، تنبیه جمعی، اعدام خودسرانه،
بکارگیری بدون تمایز و وحشیانه زور، ضبط و مصادره زمینهای فلسطینیان از
طریق شهرکسازی، ساخت دیوار حائل و انتقال غیرقانونی شهرک نشینان، بازداشت
خودسرانه و زندانی کردن بیش از 6 هزار فلسطینی، استفاده از شکنجه و دیگر
اقدامات غیر قانونی علیه شهروندان غیر نظامی و تخریب خانهها و انتقال
اجباری شهروندان بوده است.در مقابل اما
نیروهای مقاومت هم دست بسته نبوده و به توفیقاتی دست یافتهاند. گروه های
مقاومت فلسطین در واکنش به تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی صدها موشک و گلوله
دست ساز به سمت شهرک های صهیونیست نشین مجاور باریکه غزه شلیک کردند که به
اذعان منابع صهیونیستی برای ارتش این رژیم غیرمنتظره بود. از سوی دیگر
اخیرا یک سرباز صهیونیست را به اسارت خود درآورده اند، که اکنون انعکاس
وسیعی در رسانه ای جهان داشته است. رژیم
صهیونیستی تا امروز با داشتن یکی از قویترین و پیشرفتهترین ارتشهای
جهان و برخورداری از همهگونه کمکهای مالی، تسلیحاتی و سیاسی نتوانسته
اراده مقاوم یک ملت تنها و بی پناه محاصره شده را در هم بشکند. این رژیم با
چنین ارتشی هنوز نتوانسته بیش از 500 متر در باریکه غزه پیشروی کند. لذا
اسارت این نظامی صهیونیست در حقیقت نماد شکست این رژیم با چنین ارتشی است.
غزه نوار باریکه ای با عرض 11 کیلومتر و طول 45 کیلومتر و جمعیتی در حدود 2
میلیون نفر است که متراکم ترین منطقه جهان به لحاظ جمعیتی است. به همین
دلیل است که در اثر حملات رژیم صهیونیستی بیشترین تلفات مردم و غیرنظامیان
را دارد. با وجود همه محدودیتهای مردم غزه و همچنین به رغم برخورداری رژیم
صهیونیستی از همه نوع امکانات مالی و تسلیحاتی، این رژیم صهیونیستی است که
تقاضای آتش بس دارد. بدیهی است اکنون که یکی از نظامیان آنها به اسارت
نیروهای مقاومت درآمده میبایست تلاش کند که مبادلهای همچون مبادله ای که
در خصوص گلعات شالیت صورت گرفت، انجام پذیرد. در این راستا رژیم صهیونیستی
مجبور است شروط و خواسته های مردم فلسطین را بپذیرد. البته این در صورتی
است که مبارزین فلسطینی مبادله را بپذیرند. همانطور
که اشاره شد رژیم صهیونیستی نتوانسته به عمق بیش از 500 متر در داخل غزه
پیشروی نماید. علل و عوامل متعددی در این روند تأثیرگذار بوده است. تاکنون
تعداد بیش از 15 نظامی اسرائیلی خودکشی کرده اند و بیش از 35 نظامی
اسرائیلی به دلیل خودداری از اجرای دستور و ورود به غزه بازداشت و محاکمه
شدهاند.
کسانی نیز که وارد غزه شده اند سرنوشتی جز مجروح شدن و مرگ نداشته
اند. بر اساس آخرین آمارها، تعداد کشتههای ارتش رژیم صهیونیستی در غزه به
بیش از 50 تن رسیده؛ از سوی دیگر تعداد زخمیهای این رژیم نیز به بیش از
صدها نفر رسیده است. در اینجا دیگر
صحبت از زمینگیر شدن ارتش صهیونیستی نیست بلکه سخن از شکست این رژیم است.
فقدان انگیزه ارتش رژیم صهیونیستی برای حمله و انگیزه بالای مدافعین غزه در
دفاع از سرزمین، ناموس، و دین و آرمانهایش علل اصلی این شکستهای رژیم
صهیونیستی بوده است. همچنین میتوان دست برتر مبارزین فلسطینی در طراحیهای
تاکتیکی و نظامی در مقابل ارتش مجهز رژیم صهیونیستی را دلیل دیگر برتری
مبارزین مقاومت در برابر مهاجمین صهیونیستی دانست. رژیم صهیونیستی حدود 1
هفته است که به دنبال برقراری آتش بس افتاده، اما این نیروهای مقاومت هستند
که این موضوع را نمی پذیرند. در حقیقت این رژیم صهیونیستی است که در موضع
ضعف و حتی التماس افتاده است. به همین دلیل هیچ افق مثبتی فراروی این رژیم
برای پیشروی در غزه وجود ندارد. البته تاکتیک رژیم صهیونیستی در تمامی جنگ
های گذشته، کشتار وسیع مردم بوده تا مردم را رودرروی مقاومت قرار دهد و از
این طریق بتواند بر مقاومت فشار وارد سازد. تاکتیکی که در جنگهای 33
روزه،22 روزه و 8 روزه هم به اجرا در آمد. البته این تاکتیک شکست خورده و
هیچگاه به نتیجه نرسید، هر چند امروز نیز در حال اجرا و پیگیری است. این
تاکتیک از قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی توسط گروههای شبه نظامی آرگون،
اشترن و هاگانا ایجاد شده و تاکنون نیز تداوم داشته است.
نطفه و بنیاد این رژیم از ابتدا بر پایه کشتار وسیع مردم بیگناه و ایجاد
وحشت در بین ملت های منطقه بسته شده است. با توجه به حجم وسیع کشتار
فلسطینیها و نیز به رغم حملات گسترده نظامیان رژیم صهیونیستی و همچنین
حمایتهای گسترده غرب، این رژیم هنوز نتوانسته به اهداف راهبردی خود از
جمله خلع سلاح مقاومت و نابودی آن دست یابد. هرچند
که حزب الله لبنان اعلام کرده که از مقاومت غزه حمایت میکند اما احتمال
ورود مستقیم آن به صحنه تحولات غزه بسیار اندک است. حزب الله لبنان همواره
بیشتر تلاش کرده به جای ورد مستقیم به میدان نبرد، حمایتهای لجستیکی از
مقاومت فلسطین به عمل آورد. با توجه به مجموعه عوامل دخیل در تحولات غزه،
میتوان چشم انداز آتی این تحولات را چنین ترسیم کرد که رژیم صهیونیستی در
سراشیبی سقوط قرار گرفته و جز شکست و نابودی راه دیگری ندارد. کشورهای
منطقه و همچنین سایر ملل مستقل و حامی مظلومین سراسر جهان می توانند با
حمایتهای سیاسی، حقوقی و حتی اقتصادی از مردم مظلوم غزه، دین خود را به
مقاومت ادا کنند و بکوشند تا با مقابله حقوقی و سیاسی در سراسر جهان با
این رژیم کودک کش، نقش ویژه خود را ایفا کنند.
محمد کاظم انبارلویی مطلبی را با عنوان«روز جهاني قدس»در ستون سرمقاله روزنامه رسالت به چاپ رساند که در ادامه میخوانید:
صهيونيستها
چه فكر ميكردند، چه شد؟ نبرد 17 روزه حماس با رژيم صهيونيستي، چهارمين
نبرد جدي اعراب و اسرائيل است. طي نيم قرن اخير، صهيونيستها ارتشهاي عربي
را بويژه در جنگ شش روزه در هم شكستند و هرجا جنگي بوده پيروزي با
صهيونيستها بوده است كه دامنه تصرفات خود را گسترش دادند. اما با پيروزي
انقلاب اسلامي اين پيروزيها به افول ميل كرد. ارتش صهيونيستي از حالت
تهاجمي به حالت دفاعي و از حالت پيشروي به عقبنشيني و التماس براي برقراري
آتشبس رو آورد.جنگ 33 روزه حزبالله با ارتش صهيونيستي، اولين طعم شكست
را به صهيونيستها چشاند و نشان داد اگر اعراب قصد جنگيدن داشته باشند راه
براي پيروزي باز است. جنگ 22 روزه و 8 روزه حماس هم از همين دست پيروزيها
بود. اكنون انتفاضه رمضان، ارتش رژيم صهيونيستي را به دام انداخته است و
رژيم صهيونيستي از اين نبرد جان سالم به در نخواهد برد. صهيونيستها در
نبردهايي توفيق داشتند كه از قبل، رهبران عرب را خريده بودند و فشنگها را
قبل از خشابگذاري، از لوله تفنگ اعراب درآورده بودند. اما امروز در برابر
ارتش مردمي حزبالله، حماس و ... قرار دارند كه قرار است تا آخرين فشنگ، تا
آخرين نفر و تا آخرين نفس، جنگ ادامه پيدا كند. اين راهبرد نه تنها سطح
خودكشيها در ارتش اسرائيل را بالا خواهد برد بلكه شكست را براي ارتش رژيم
صهيونيستي رقم خواهد زد.
قرار بود رژيم صهيونيستي، مقاومت را در
سوريه سرگرم كند. با پيروزي بشاراسد بر تروريسم،صهيونيستها بازي داعش و
تجزيه را در عراق به پا كردند تا شايد نگاهها از سرزمينهاي اشغالي و
ادامه جنايات صهيونيستها در قدس شريف منحرف شود و حكام مستبد و كودككش
رژيم صهيونيستي نفسي تازه كنند. اما خدا خواست صهيونيستها در تله جديد
گرفتار آيند و بياختيار به جنگي ناخواسته كشيده شوند. كشته شدن سه
صهيونيست شهركنشين و اقدامات تلافيجويانه صهيونيستها مقدمهاي شد تا در
آستانه روز قدس، روز نفرت جهاني از پديده صهيونيسم، رژيم اشغالگر قدس به
دام جنگ واقعي اعراب و اسرائيل كه ميتوان آن را جنگ چهارم واقعي اعراب و
اسرائيل توصيف كرد، كشانده شود.
پديدههاي جنگ چهارم چيست؟ براي
اولين بار آتش موشكهاي مقاومت تمام سرزمينهاي رژيم صهيونيستي حتي تلآويو
و حيفا را در هم كوبيد. اكنون بيش از نيمي از جمعيت سرزمينهاي اشغالي در
پناهگاهها به سر ميبرند. فعاليت اقتصادي تقريبا تعطيل است. ارتش اسرائيل
كه در نيم قرن اخير سرزمينهاي زيادي از اعراب را به تصرف و اشغال درآورده
است در جنگ چهارم حتي نتوانست 300 متر پيشروي داشته باشد. زيرساختهاي
دفاعي، خط توليد مهمات و موشك و آرايش نظامي مقاومت در غزه پس از دو هفته
نبرد، دست نخورده باقي مانده و اسرائيل فقط توانسته است زنان، كودكان و
پيران را در غزه هدف قرار دهد.دستگاه اطلاعاتي اسرائيل از كار افتاده و
هدفهاي انساني، نه نظامي در دستور كار ارتش رژيم صهيونيستي است . شمار
زيادي از نظاميان رژيم اشغالگر قدس كشته و زخمي شدهاند كه به تدريج آنها
مجبور به اعلام بخشي از آن تلفات شدهاند. آثار شكست و استيصال در كابينه
اسرائيل و ارتش رژيم صهيونيستي مشاهده ميشود. خط برقراري آتشبس در
واشنگتن، پاريس، لندن، قاهره و ... فعال است اما نتوانستند كاري بكنند.
امروز
جنازه صدها كودك فلسطيني و پيكر متلاشي شده خانوادههاي آنها بويژه در
قتلعامهاي خانوادگي، در رسانههاي جهان در جلوي چشمان مردم حيرتزده پنج
قاره جهان قرار دارد. رژيم صهيونيستي بيش از اين تاب اين نفرت جهاني عليه
خود را نخواهد داشت.فردا روز جهاني قدس است. قرار است ملتهاي جهان در اين
روز به خيابانها بيايند و جنايتهاي جنگي و كشتارهاي بيرحمانه رژيم
صهيونيستي عليه يك ملت بيدفاع را محكوم كنند.فردا شعار مرگ بر آمريكا و
مرگ بر اسرائيل، سراسر جهان را فرا خواهد گرفت.فردا روزي است كه اسرائيل
علاوه بر چشيدن طعم شكست نظامي، طعم تلخ شكست سياسي را خواهد چشيد.بدون شك
تداوم پايداري و مقاومت در غزه در برابر ارتش تا بن دندان مسلح رژيم
صهيونيستي، پيروزي جنگ چهارم اعراب و اسرائيل را به دنبال خواهد داشت. اين
پيروزي تحولات بزرگي را در حوزه سياسي و نظامي منطقه رقم خواهد زد. پس از
اين ديگر رژيم صهيونيستي هرگز خود را درگير يك نبرد نظامي با اعراب نخواهد
كرد.
امروز مردم غزه به نمايندگي از ملت فلسطين و اعراب و حتي كل
مسلمانان جهان، با رژيم صهيونيستي ميجنگند. امروز مردم سرزمينهاي اشغالي
بويژه منطقه كرانه غربي رود اردن به نمايندگي از همه فلسطينيها و مردم
عرب و مسلمانان جهان، هر روز در برابر نظاميان صهيونيستي تظاهرات ميكنند و
مشعل فروزان مقاومت را روشن نگه ميدارند.و فردا همه جهان، يكصدا عليه
جنايات اسرائيل ونيم قرن خونريزي، تجاوز، نقض حقوق بشر و جنايات گسترده
جنگي قيام خواهند كرد و آزادي قدس شريف را فرياد خواهند زد.
«تحلیل سیاسی هفته»این هفته روزنامه جمهوری اسلامی را چاپ شده در ستون سرمقاله اش میخوانید:
ماه
ضيافت الهي به روزهاي پاياني خود نزديك ميشود و كم كم بايد با اين ماه
پرفيض و بركت و مغفرت وداع كرد. صداي برچيده شدن سفره معنوي اين ماه به گوش
ميرسد و زمزمه ملائك كه در اين ماه از آسمان به زمين آمده بودند تا از
ميهمانان اين ماه پذيرايي كنند، در شبهاي باقيمانده شنيده ميشود كه
"بندگان بسياري به ساحل امن و امان رسيدند" و ايكاش سهم ما از اين ميهماني
الهي، عاقبت بخيري و عافيت دين و دنيا و آخرت باشد.چند صباحي ديگر از ماه
عزيز الهي باقي نمانده و سرانجام صبحي از راه ميرسد كه طليعهاش ديگررمضان
نيست. بايد از اين فرصت باقيمانده حداكثر استفاده را برد و خود را در جمع
كساني قرار داد كه در زير آبشار رحمت الهي از آلودگيها پاك شدند و خود را
براي خدا صاف كردند. هنوز فرصت براي بازماندگان از اين قافله باقيست و
ميتوان به فطرت پاك الهي بازگشت. هنوز فرشتگان الهي در زمين و آسمان نداي
"هل من تائب" سر ميدهند و افراد را به استفاده از فضاي معنوي رمضان و
تولدي دوباره فرا ميخوانند.
در اين هفته همچنين درحالي كه مسلمانان
ايران و جهان در هفته پاياني ماه مبارك رمضان براي برپايي روز جهاني قدس
آماده ميشدند، داغي سنگين بر قلب امت اسلام نشست و صهيونيستهاي سفاك و
جنايتكار براي دومين هفته پياپي مردم روزهدار غزه را به خاك و خون كشيدند،
به همين دليل امسال روز قدس از هر سال ديگر خونينتر و غمبارتر است. بيش
از دو هفته است كه رژيم صهيونيستي در غزه حمام خون به راه انداخته و در اين
مدت هيچ فريادرسي براي كودكان و زنان بيدفاع غزه نيست. رژيمهاي مدعي دفاع
از حقوق بشر در غرب و مجامع بينالمللي كه بايد حامي مظلوم باشند فقط
تماشاچي جنايات صهيونيستها بوده و با سكوت مرگبار خود باعث تشديد اين فجايع
هستند. متأسفانه دريغ از يك اقدام بازدارنده كه اين حاميان مدعي حقوق بشر
انجام دهند. دريغ از اينكه جامعه جهاني كه غرب مدعي نمايندگي آن است و
سازمانها به اصطلاح حقوق بشري كوچكترين اعتراضي به كشتار بيرحمانه صدها زن
و كودك فلسطيني ابراز كنند. همه مهر سكوت بر لب نهاده و فجايع غزه را به
نظاره نشستهاند.
اعراب مرتجع هم به شيوه مرسوم، سكوت مرگ پيشه
كردهاند و اين نسل كشي فجيع را نظاره ميكنند و برگ سياه ديگري در كارنامه
سياه خود در اين بيش از 6دهه اشغال فلسطين ثبت ميكنند.از اين رو روز
جهاني قدس كه ميراث بزرگ امام خميني براي مسلمانان جهان است بايد امسال
توفندهتر از هميشه برگزار شود. امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران
در اولين سال پيروزي انقلاب اسلامي در ايران طي پيامي با اعلام آخرين جمعه
ماه مبارك رمضان به عنوان روز قدس از عموم مسلمانان جهان و دولتهاي اسلامي
خواستند كه براي كوتاه كردن دست رژيم غاصب صهيونيستي از فلسطين و قدس
شريف، حمايت خود را از مردم فلسطين اعلام كنند. از آن تاريخ 35 سال
ميگذرد و در اين مدت مسأله فلسطين و آزادي بيت المقدس به عنوان اولويت
نخست امت اسلامي تبديل شده و روز قدس نيز هر ساله از اهميت و جايگاه
ويژهاي نه تنها در ايران بلكه در بسياري از نقاط جهان برخوردار شده است.
قطعاً روز قدس امسال فرصتي است كه ملت ايران و ديگر ملتهاي مسلمان بتوانند
به طور يكپارچه به ياري ملت مظلوم فلسطين برخيزند و اقدامات ددمنشانه رژيم
صهيونيستي را محكوم كرده و به جهانيان نشان دهند ملت فلسطين تنها نيست و
مسلمانان در كنار برادران و خواهران مظلوم خود در غزه ايستادهاند.
در
پايان هفته گذشته و در پايان مذاكرات ششماهه ايران و گروه 1+5 در وين
اعلام شد كه مذاكرات براي دستيابي به توافق جامع تا 4 ماه ديگر يعني تا سوم
آذر تمديد ميشود. البته براي طرف ايراني قابل پيشبيني بود كه با توجه به
وجود برخي ارادههاي سياسي خارج از محيط مذاكره و زيادهخواهيهايي كه در
فضاي مذاكره بر سر تعداد سانتريفيوژها و آب سنگين اراك تأثير ميگذارد،
مشكلاتي در دستيابي به توافق پديد آيد ولي همانطور كه هيات ايراني تاكيد
كرده در صورت وجود اراده و حسن نيت در طرف مقابل، تنظيم توافق جامع و نهايي
دور از دسترس نيست و ميتوان در فضايي سازنده به نتيجهاي "برد - برد" كه
هم متضمن رفع نگرانيهاي غرب و هم دستيابي به حقوق هستهاي ايران و رفع
تحريمها باشد، دست يافت.اين هفته، اوجگيري حملات وحشيانه صهيونيستها عليه
مردم بيدفاع فلسيطن در صدر اخبار و گزارشهاي خارجي قرار داشت.
ارتش
صهيونيستي اين هفته تهاجم زميني به غزه را آغاز كرد تا بيش از پيش عطش
خونريزي و كشتار خود را فرو نشاند و ماهيت پليد و جنايتكارانهاش را در
معرض ديد و قضاوت جهانيان قرار دهد. صهيونيستها با يورش زميني با
سبعانهترين شكل، صدها فلسطيني ديگر را به خاك و خون كشيدند به گونهاي كه
روز اول حمله و تنها در محله "شجاعيه" غزه نزديك به 80 نفر قتل عام شده،
هزاران نفر زخمي و صدها منزل با خاك يكسان شدند. اكنون پس از گذشت 18 روز
از يورش وحشيانه صهيونيستها، شمار شهداي فلسطيني به 700 نفر نزديك شده است،
اين درحالي است كه مجامع جهاني با سكوت ننگين خود به جلادان صهيونيست براي
گسترش جناياتشان چراغ سبز نشان ميدهند.دولتهاي جهان نيز بياعتنايي نفرت
انگيزي را پيش گرفتهاند و چشم خود را به روي وحشيگري صهيونيستها فرو
بسته و به گونهاي عمل ميكنند كه گويي كودكان و زنان فلسطيني مستحق اين
جنايات هستند و اين بيانگر حاكم بودن روحيه ارعاب و محافظهكاري بر دولتهاي
جهان است و از مرگ وجدانها و افول انسانيت نزد دولتمردان جهان حكايت
ميكند. در مقابل، انزجار ملتهاي جهان از صهيونيستها روز به روز بيشتر
ميشود و شايد اگر سالها تلاش تبليغاتي ميشد اينگونه ميسر نبود تا مردم
جهان به خصوص نسل جديد، به ماهيت پليد صهيونيستها پي ببرند و به حقانيت
ملت فلسطين ايمان آورند. خون فلسطينيهاي بيدفاع تأثير خود را گذاشته و
صهيونيستها را در انزواي مرگبار جهاني قرار داده است. اين از نشانههاي
شكست قطعي صهيونيستها ميباشد كه قطعاً بازتاب آنرا ميتوان در مراسم روز
جهاني قدس به روشني مشاهده كرد.
اين هفته عراق نيز شاهد تحولات
تازه، هم در زمينه سياسي و هم نظامي بود. در صحنه سياسي، تشكيل مجلس گام
مهمي بود در مسير اعاده ثبات و سياسي، به ويژه پس از حوادث ماه گذشته و
تحركات گروه تروريستي داعش. پس از تشكيل جلسه و انتخاب "سليم الجبوري" به
عنوان رئيس، مجلس عراق روز گذشته نيز براي انتخاب رئيسجمهور تشكيل جلسه
داد. مجلس بايد تا 30 روز آينده بر سر انتخاب رئيسجمهور توافق كند. براساس
توافق گروهها، رئيسجمهور در عراق سهم كردها ميباشد و نخستوزير به
شيعهها و رئيس مجلس نيز به سنيها تعلق دارد. "برهم صالح" و "فواد معصوم"،
دو نامزد مطرح رياست جمهوري هستند. بازگشت جلال طالباني به عراق پس از طي
يك دوره طولاني معالجه در آلمان، واقعه ديگري است كه ميتواند به بهبود
شرايط سياسي اين كشور كمك كند به خصوص با در نظر گرفتن اينكه، طالباني حامي
تماميت ارضي عراق است و با زمزمههاي جدايي طلبي كه توسط مسعود بارزاني و
دارودسته وي مطرح ميشود مخالفت صريح دارد.
در صحنه نظامي نيز ارتش
عراق پيشرويهايي در فلوجه و الانبار داشت كه گزارشها حكايت از كشته شدن
صدها نفر از تروريستهاي داعش دارد. مجموعه اين رويدادها نشانههاي آنرا
دارد كه اوضاع عراق به سمت ثبات پيش ميرود.اين هفته سقوط هواپيماي مالزي
در اوكراين، ابعاد بحران در اين كشور را گستردهتر كرد و دامنه اختلافات
غرب با روسيه را افزايش داد. هواپيماي مالزيايي در مسير خود، هنگام عبور از
شرق اوكراين سقوط كرد و همه 298 سرنشين آن كشته شدند.دولت اوكراين عامل
سقوط هواپيما را شليك موشك روسي توسط جداييطلبان عنوان كرد، ادعايي كه
توسط جداييطلبان و روسيه رد شد. در پي اين حادثه غرب نيز در تاييد ادعاي
اوكراين وارد عمل شد و روسيه را به دليل به وجود آوردن بحران در شرق
اوكراين و حمايت از جدايي طلبان به باد انتقاد گرفت. قرار شد ناظراني از
سازمانهاي بينالمللي چند و چون ماجرا را پيگيري كنند و با رفتن به محل
حادثه، به جمعآوري شواهد و مدارك بپردازند تا اينكه مشخص شود چه كسي مقصر
اين حادثه است. با اينحال با توجه به اينكه بعد سياسي حادثه قويتر از ساير
ابعاد آن است بعيد است به اين زوديها و يا حتي براي هميشه، واقعيت حادثه
آشكار شود.
رضا بخشیانی در مطلبی چاپ شده در ستون سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان«تقویت رقابت یا بسط انحصار؟»اینگونه نوشت:
طی هفتههای گذشته، ایده شکلدهی قطب سوم خودروسازی از سوی مسوولان محترم
دولت یازدهم بهطور متناوب در رسانهها مطرح شده است. این موضوع بهویژه در
مصاحبه مشاور عالی رئیسجمهور با روزنامه دنیای اقتصاد مورخ 29/4/93
بهطور مشروح تبیین شد. با وجود جذابیت اولیهای که در ظاهر این طرح و ایده
به چشم میخورد، اما تجربه منفی سه دهه گذشته کشور در بحث صنعت خودرو سبب
شده است تا تحلیلگران اقتصادی با نگاه تردید و ابهام به این طرح بنگرند.تردید
و ابهامی که نه از ناحیه اهداف برنامهریزان دولت یازدهم، بلکه از ناحیه
ساز و کارهای حاکم بر بازار و صنعت خودرو کشور نشأت گرفته است. آن طور که
مهندس ترکان در مصاحبه خود عنوان داشته است هدف دولت از شکلدهی قطب سوم
خودروسازی، برخورداری کشور از «خودروسازی رقابتپذیر و دارای قدرت صادرات»
است.
مسلما این هدف از منظر تمام کارشناسان اقتصادی هدفی مطلوب است؛
اما آنچه در این میان محل پرسش است سازوکار دستیابی به چنین هدفی است. آیا
چنین هدفی در گذشته برای شکلدهی قطب دوم خودروسازی کشور مدنظر نبوده است و
آیا فضای صنعت و بازار خودرو کشور با شکلگیری قطب دوم خودروسازی
رقابتیتر و پویاتر شده است؟ آیا حجم صادرات صنعت خودرو کشور پس از
شکلگیری قطب دوم خودروسازی افزایش چشمگیری یافته است؟ با بررسی تجربه
سه دهه گذشته صنعت خودرو میتوان دریافت که پاسخ اکثر پرسشهای فوق منفی
است. درواقع شکلدهی قطب دوم خودروسازی در کشور نه تنها سبب ایجاد بازار و
صنعت رقابتی خودرو نشده است، بلکه به نوعی میتوان آن را گامی جهت تضعیف
میزان رقابت در بازار خودرو نیز ارزیابی کرد. اگر پیش از این منافع یک
خودروساز ایجاب میکرد تا بازار خودرو ایران، بازاری غیررقابتی، بسته و
انحصاری باشد، امروز منافع تعداد بیشتری از شرکتهای خودروساز، این مهم را
ضروری میسازد.
درواقع شکلگیری شرکتهای متعدد خودروسازی در داخل، حلقه
بستهای را در اقتصاد ایران شکل داده است. در حلقه اول، دولت به خاطر حمایت
از تولید داخل و شرکتهای خودروساز، اقدام به وضع تعرفه بالای واردات
خودروهای خارجی میکند. در حلقه دوم خودروسازان داخلی با بهرهگیری از رانت
بازار انحصاری داخلی، اقدام به تولید خودروهای کم کیفیت، با تیراژ پایین و
قیمتهای بالا میکنند. در حلقه سوم، منافع درآمدی دولت و شرکتهای
خودروسازی ایجاب میکند تا وضعیت موجود– وضع تعرفههای بالا و شکل دهی
بازار انحصاری– برای مدت طولانی و در دولتهای مختلف همچنان حفظ شود. این
امر به معنای انکار تلاش و زحمات گسترده بخش ارزندهای از مهندسان و
کارکنان با تجربه صنعت خودرو کشور نیست؛ اما باید توجه داشت در یک بازار
انحصاری، تیراژ پایین، هزینههای حاشیهای سرسامآور و کیفیت پایین
شرکتهای خودروسازی در طول زمان آنها را به بنگاههای غیرقابل رقابت با
شرکتهای مشابه خارجی تبدیل کرده و سبب از بین رفتن تمامی این تلاشها و
زحمات شده است.
در این میان آنچه مغفول مانده این است که کیفیت بالای
خودرو عامل رقابت نیست، بلکه این فشار بازار رقابتی است که سبب میشود تا
تولیدکننده برای حفظ و بقای خود در بازار، مجبور به ارائه بهترین محصول با
بالاترین درجه از کیفیت باشد. مسوولان محترم دولتی طی دهههای گذشته به
خودروسازان توصیه کردهاند بهمنظور کسب توانایی رقابت با بنگاههای خارجی،
کیفیت محصولات خود را افزایش دهند که این درواقع نقض اصل فوقالذکر است.همچنین
صرف تاکید بر خصوصی بودن قطب سوم خودروسازی ـ آنطور که در مصاحبه مشاور
عالی رئیسجمهوری ـ مورد تاکید قرار گرفته با توجه به تجربه گذشته نیز
درمان درد صنعت خودرو نخواهد بود. همانطور که اشاره شد از منظر نگارنده،
مساله اصلی صنعت خودرو، بازار انحصاری و غیررقابتی آن است که انگیزه و فشار
لازم برای ارتقای کیفیت خودرو و حضور در بازارهای خارجی را از شرکتهای
داخلی گرفته است. به نظر میرسد پس از گذشت سه دهه از سیاستهای حمایتی
دولت از شرکتهای خودروساز و مشاهده نتایج عینی آن، دیگر چنین توجیهی برای
حفظ وضعیت موجود منطقی نباشد. نگارنده بر این نظر است که گام مهم و اساسی
دولت محترم یازدهم، جهت ایجاد تغییر، میتواند کاهش تدریجی وضعیت انحصاری
بازار خودرو باشد. در صورت اتخاذ چنین سیاستی، حضور قطب سوم خودروسازی
میتواند نویدبخش روزهای خوب برای آینده صنعت خودرو باشد.
و در آخر ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری را میخوانید که به مطلبی با عنوان«تفکر هيتلري صهيونيستها در غزه»نوشته شده توسط علي مددي به چاپ رسید:17
روز از تهاجم نظامي صهيونيستها به مردم مظلوم غزه ميگذرد در حالي که
دهها سال از اشغال فلسطين ميگذرد و اگر امروز تعداد شهداي اين تهاجم
نابرابر از مرز 500 نفر گذشته، آمار دقيقي از تعداد شهداي فلسطيني که به
دست صهيونيستها جان باخته اند، در دست نيست. اما بايد پاسخ بدهيم که گناه
اين مردم بيدفاع چيست؟ آيا درست است که مردم فلسطين را از وطنشان بيرون
کنند؟ سالها در محاصره غذايي و دارويي قراردهند و يک باره با بهانهاي
واهي، جان و مالشان را تهديد کنند؟ آيا درست است که در برابر ديدگان مادران
فلسطيني، فرزندانشان را به خاک و خون بکشند؟ آيا درست است خانه و محل کار
اين مردم مظلوم را با سلاحهاي ويرانگر مورد هجوم قرار دهند و از همه بدتر
آنکه بيمارستان را در غزه بمباران کنند در حالي که بر اساس توافقنامههاي
جهاني، بيمارستان نبايد در معرض تهديد جنگي قرار گيرد و اين نوع تهاجم،
کاري غير انساني شناخته شده است.
اما جنگ همواره مورد نکوهش تمامي
انسانهاي فهيم بوده و کشتارهاي بيرحمانهاي که در جنگ جهاني اول و دوم يا
جنگ بين کشورها از جمله جنگ ويتنام رخ داده، هرگز از ذهن مردم پاک
نميشود. هيچ کس به خود جرات نميدهد از هيتلر به نيکي ياد کند يا از
خونخواران تاريخ همچون چنگيز، اسطوره بسازد. اما امروزه سردمداران رژيم
اشغالگر قدس مورد حمايت قرار ميگيرند و در حالي که زنان، کودکان و غير
نظاميان را در غزه ميکشند، از سوي کشورهاي مدعي حقوق بشر از جمله انگليس،
آلمان و آمريکا حمايت ميشوند.
اما به راستي اين تهاجم را چگونه
ميتوان تحليل کرد؟ کشتار مردم غزه، جنگي مذهبي، سياسي و غير انساني است.
امروزه صهيونيستها نه به عنوان يک يهودي، بلکه به عنوان صهيونيست دست به
کشتار مسلمانان ميزنند تا جنگ مذهبي را در اذهان عمومي تداعي کنند. اين در
حالي است که اديان الهي با هر نوع کشتار به ويژه انسانهايي که پيرو دين
الهي باشند، هيچ موافقتي ندارند. بنا بر اين جنگ غزه، جنگ عده اي تندرو،
عليه دين اسلام است. نکته ديگر رويکرد سياسي در حمله به غزه است. امروزه
مذاکرات ايران با 1+5 به نتايج خوبي رسيده و به زودي رابطه ايران با جهان
به حالت عادي در ميآيد و اين چيزي است که براي رژيم اشغالگر قدس قابل قبول
نيست. بنابراين کشوري که بقاي خود را در تفرقه ديده، سعي ميکند عقده خود
را در قالب کشتار مسلمانان غزه به نمايش بگذارد. از سوي ديگر به روز جهاني
قدس نزديک ميشويم و در اين روز مسلمانان، بلکه آزادي خواهان دنيا به رفتار
صهيونيستها اعتراض ميکنند. بنابراين صهيونيستها با فرار رو به جلو و
تهاجم به غزه سعي ميکنند اعتراض جهانيان را تحت شعاع قرار دهند، غافل از
اينکه بر خشم مسلمان افزوده شده و صهيونيست در اذهان جهانيان منفورتر
ميشود.
بحث بعدي زياده خواهي صهيونيستها است. اين رژيم اعلام کرده
که تهاجم خود را تا اشغال کامل غزه ادامه خواهد داد. بنا بر اين زنگ خطر
براي کشورهاي مسلمان به صدا درآمده و بايد مراقب باشند، زيرا امکان دارد
گزينه بعدي کشور مسلمان ديگري باشد. کشورهاي مسلمان بايد بدانند که تفکر
صهيونيست، تسخير کامل جهان و ادامه تفکر هيتلري است. به همين دليل بايد
نگران همه گير شدن اين تفکر باشيم. اما در پايان لازم است به اين جمله امام
حسين (ع) برسيم که فرمودند «اگر دين نداريد، آزاده باشيد». اکنون سخن مردم
مظلوم غزه با انسانهاي آزاده جهان از اين نوع است. آزادگان جهان و آنها که
به معناي واقعي، مدعي حقوق بشر هستند، نبايد سکوت کنند. اگر کشته شدن يک
کودک در کشورهاي پيشرفته با واکنش گروههاي حقوق بشري رو به رو ميشود،
اکنون زمان آن است که تمامي گروههاي حقوق بشري و البته هر کس که خود را
انسان ميداند، نسبت به کشتار غزه واکنش نشان دهد و خواهان مجازات متجاوزان
صهيونيست شود. بيشک روز قدس بهترين زمان براي حضور است براي آنکه انسانها
اعلام کنند که مسلمان هستند و اگر هم مسلمان نيستند، ثابت کنند که ازاده
هستند.