مکتبسازی و تقلید از الگویی پرورده شده، همیشه در رسانهها رایج بوده است. تقلید از رفتار، لباس، مدل آرایش و حتی لهجه بازیگران و گزارشگران، یکی از غیرقابل انکارترین اثرات رسانههاست. در این بین، تقلید از یک فرد یا آیین و مسلک، حرف تازهای نیست؛ اما نوع دیگری از ترویج مکاتب انحرافی در رسانهها این است که به جای ساختن برنامهای مستند برای جذب مخاطب به فلان دین یا مذهب، فکری را پرورده و با مخاطبشناسی و نیازشناسی او، آیینی را به خورد مخاطب میدهد. این بار مخاطب، دین هندو یا بودا یا یهود یا مسیحیت یا... را نمیشناسد؛ بلکه به آن معتقد میشود! وقتی زنجیرهای نامرئی رسانه و سینما، فکر را اسیر میکند، مجالی برای اندیشیدن نمیگذارد تا فرد به انتخاب صحیح برسد. این تأثیرگذاری مستقیم، بر دیدگاه و جهان بینی مخاطب، اثری عمیقتر برجای میگذارد؛ اثری که دیگر، آنی و زودگذر نیست. رسانه با منطق پرمغلطة خود، چنان فکرش را به نمایش میگذارد و آنچنان ساحری میکند که مخاطب، او را نه فقط رسانهای محرم، بلکه پیام آوری صدیق میداند که باید بر آیین او شهادتین را جاری کند و متدین به پیامهای وحیانگارانه او باشد. مکتب کابالیسم یکی از مکاتب انحرافی یهود است که توسط هالیوود و رسانههای دنیا به آن پرداخته میشود.
قباله/ کابالا (Qabbalah/kabbalah)
کابالا تلفظ اروپایی قباله عبری است به معنای «قدیمی و کهن». این واژه به تصوف یهودی اطلاق میشود و بنا بر نظر خاخامهای یهود، عبارت است از: تلاش برای تفسیر عرفانی متون مذهبی یهود و یافتن روحانی معنای تورات. قباله، نظامی رازآلود در دین یهود است که مدعی بینشی عمیقتر از جهان است.1 قباله بر دریافت و ادراک عمیق ده فرمان خداوند به حضرت موسی(علیهالسلام) و حوادث تشریح شده در تورات تأکید دارد. براساس دیدگاه علمای یهود، کابالا یک روش متافیزیکی است که فرد برگزیده از طریق آن، خدا و کائنات را میشناسد. این اسرار همه در کتاب مقدس محفوظند، که با نسبتهای ریاضی و استفاده از جادو و علوم غریبه از متن کتاب به دست میآیند.2
در خداشناسی قبالایی، نهتنها دیدگاه تکثر خدایان وجود دارد، بلکه خداوند، صورت دوگانة مذکر و مؤنث به خود گرفت: Hokhmah و binah ؛ پدر و مادر آسمانی، اولین شکلهای خدایی بودند! کابالیستها برای توضیح چگونگی آمیزش دو خدای اولیه و ایجاد آفرینش بعدی، به صراحت از استعارههای جنسی استفاده میکنند.3 براساس این خداشناسی سری، بشر آفریده نشده، بلکه خود به گونهای خداست! «کابالا تصور پیچیده خدا را به گونه دیگری میداند؛ به گفته یک کابالیست، خدا اولین انسان ازلی و نمونه اولیه آن بود.»4
کتاب ظُُهر یا زوهر (Sefer ha-Zohar)
مهمترین کتاب کابالا، که آن را به صورت نظامی منسجم در آورد، ظُهر یا زوهر5 است. این کتاب، تفسیری رازآلود بر تورات است که در قرن 13 میلادی به زبان آرامی نوشته شده است. نویسنده این کتاب، یک یهودی اسپانیایی به نام «موسی بن شِم تاو لئوونی»6 است که در سالهای 1280-1286 آن را نوشت و برای معتبر کردن کتاب خود مدعی شد که آن را بر اساس متن کشف شدهای از قرن دوم میلادی اثر یک خاخام یهودی به نام «شمعون بن یوحای» نوشته است. اما این ادعا مورد تردید جدی پژوهشگران است و آنها این کتاب را حداکثر محصول سالهای 1270 تا 1300 میلادی میدانند.7 کتاب زوهر مشتمل بر 24 فصل است.8 کابالیستها کتاب زوهر را بهسان کشتی نوح(ع) میدانند که حاملان خود را از توفان نجات میدهد و میگویند: خداوند نخستین بار از طریق شعله آتش، خود را بر موسی(ع) ظاهر کرد، ولی بر موساهای پسین(!) از طریق«نور توره» ظهور میکند و آن انکشاف رازهای کابالاست. مفاهیم رازآمیز این کتاب، سرشار از پیشگویی درباره سرنوشت و«رسالت الهی» و آیندة ملوکانه قوم یهود است.9 بحثهای مسیحاشناسی و موعودگروانه و مباحث شیطانشناسی و خداشناسی متاثر از نژادپرستی یهود، در این کتاب موج میزند که در شکلگیری تفکر صهیونیسم تاریخی یهود10 و مسیحیت صهیونیستی مؤثر بود.11
قبالاییها و قدرتمندان اروپا
در نظر محققان،12 شروع مباحث کابالا به اوایل قرن سیزده میلادی میرسد. عالمی یهودی به نام اسحاق کور13 (1235-1160) در جنوب فرانسه میزیست و برخی دیدگاههای عرفانی بیان میکرد. مفهوم «عین صوف»14 ساخته اوست که به معنای «لایتناهی» است. او در زمانهای میزیست که جنگهای شدیدی علیه اندلس اسلامی به نام «بازپس گیری اسپانیا از مسلمانان» در حال انجام بود. در همین زمان بود که خلافت عباسی در بغداد به وسیله هلاکوخان مغول سرنگون شده و بوداییان مغول در اتحادی همسو با صایبیون اروپا، فشار فراوانی به دولت ممالیک ترک در مصر و بازماندگان عباسیان در بغداد میآوردند. پیوند سران دنیاطلب یهود و قدرت مداران مسیحی در این دوران بسیار زیاد شده بود. کابالائیان نیاز داشتند با ترویج ادبیات مسیحاگرایی و معرفی مسلمانان به عنوان شر و کفار شیطان صفت، انسجام بیشتری به جنگجویان صلیبی در اندلس و غرب اروپا بدهند تا در نبرد علیه مسلمانان پیروز شوند.15
جیمز فاتح (جیمز اول پادشاه آراگون در شمال اسپانیای کنونی، که با الیگارشی یهودی رابطه نزدیک داشت)، در مبارزة صلیبی علیه مسلمانان در اوایل قرن سیزدهم میلادی(حدود627هجری)، نقش مهمی ایفا کرد. در دربار جیمز، یهودیان ثروتمند زیادی حضور داشتند، از جمله یهودا لاوی(جودا دلا کاوالریا) که وزیر امور مالی وی بود. در تهاجم جیمز به سرزمینهای اسلامی، این یهودیان نقش مهمی ایفا کردند و حکومت شهرهایی که به اشغال سپاهیان جیمز درمیآمد، به ایشان واگذار میشد. در این زمان یک خاخام یهودی به نام «موسی بن نهمان» در دربار جیمز، به عنوان مشاور و دوست مطمئن وی حضور داشت. او معروف به «نهمانیدس» ( 1194- 1270) بزرگترین مقام دینی(یهودیان) عصر خود دراسپانیا به شمار میرفت. در اسپانیا زمانی که از «ربی» به معنای مطلق کلمه، سخن میرفت، منظور نهمایندس بود.16 او یک نام اسپانیایی نیز داشت: «بناستروگ داپورتا». وی با الهام از نظرات اسحاق کور، در شهر «گِرونا» یک مرکز فعال تصوف یهودی ایجاد کرد. این مرکز در پیدایش فرقه کابالا و گسترش آن در سراسر شبه جزیره ایبری(شامل اسپانیا، پرتغال و جنوب غربی فرانسه) و تولید انبوهی از رسالههای کابالی نقش اصلی را ایفا کرد. مورخان یهودی، جایگاه نهمایندس را در پیدایش و اشاعه کابالا مهم و تعیین کننده میدانند.17 در قرون بعد، ترویج ادبیات کابالایی، باعث فزونی گرفتن شور مسیحایی و ترجمه توراتی انجیل در بین مسیحیان و یهودی شدن هر چه بیشتر تفاسیر مسیحی شد. این روند با ایجاد «کابالیسم مسیحی» توسط «کنت جیووانی پیکودلا میرانولا»18 که از نامدارترین و مؤثرترین چهرههای فکری رنسانس و از بنیانگذاران دانش شرقشناسی هم به شمار میآمد، سرعت شتابندهتری به خود گرفت. او دوستانی از علمای یهودی قبالایی داشت و پیوندهای زیادی با آنان برقرار کرده بود. از جمله یهودیان مؤثر بر وی «یوحنان بن اسحاق المانو»، «فلاویوس میتریداتس» و «الیا دلمدیگو» بودند.19 این تفکرات در قرن هفدهم میلادی به شعارهای اصلی استعمار و تجارت ماوراء بحار انگلیس تبدیل شد و در پیدایش موج مهاجرت مسیحیان به سرزمین جدید(امریکا) و تار و مار ساکنان اصلی آن سرزمین(سرخپوستها) مؤثر بود. مجموعه این عوامل، در قرن نوزدهم باعث شکلگیری امپراتوری جدید جهان (بریتانیای کبیر و سپس امریکا) شد؛ امپراتوریهای دنیاگرایی که بر پایههای اندیشه برتری نژادی و غصب گسترة امریکا و استرالیا از بومیان و کشتار شصت میلیونی آنها و تجارت ماوراء بحار و دزدی دریایی و بردهکشی وسیع سیاهپوستان و استعمار ملل آسیایی بنا نهاده شد.20 ادبیات فراماسونری و فرقههای مخفی دیگر اروپا و امریکا و استرالیا نیز بیانگر تأثیرپذیری شدید ماسونها از کابالا میباشد. «کاوی کرامپ»، ماسون درجه سی ام، ثابت میکند فراماسونری از میان بناهای قرون وسطی برنخاسته بلکه تأثیر کابالیسم بر آیین رازورانه ماسونی بیش از هر فرقه و سنت دیگری است.21
کابالا و بت پرستی و شرک باستان
هارون یحیی22 مینویسد: بنیاسرائیل زمانی که موسیq هنوز در قید حیات بود، به ساخت بتهایی از آنچه در مصر دیده بودند، پرداختند و به عبادت آنها مشغول شدند! پس از مرگ موسیq دیگر ترسی از برگشتن از دین و انحرافات نداشتند، این موضوع را نمیتوان به همه یهودیان تعمیم داد، به همین سبب، بعضی از آنان بتپرستی مصر باستان را پذیرا شدند. در واقع آنان عقاید «کاهنان مصر» یا همان «جادوگران فرعون» را -که بنیاد عقاید اجتماعی آن زمان را تشکیل میداد- ادامه دادند و ایمان خود را کنار گذاشتند. عقایدی که یهود از مصر باستان با آن آشنا شد، بعدها ذیل نام «کابالا» ادامه یافت. ساختار کابالا درباره آفرینش، با آنچه در تورات است، کاملا متفاوت میباشد و تفسیری ماده گرا و مبتنی بر عقاید مصر باستان بوده و به وجود ابدی ماده عقیده دارد.23 «مورات ازجن» از فراماسونرهای ترکیه در این باره مینویسد: «تفسیر کابالایی از تورات، با داستان آفرینش مذاهب توحیدی بسیار متفاوت میباشد.»
محقق امریکایی «لنس اس. اوینز» در یکی از کتابهای خود دربارة کابالا دیدگاه خویش را دربارة ریشة احتمالی این تعالیم چنین بیان میکند: «تعالیم کابالا مفاهیم مختلفی دربارة خدا ارائه میدهد که بسیاری از آنها از دیدگاه ارتودوکسی منحرف شناخته شدهاند. چگونگی نزول خداوند از مقام یکتای لایتناهی به تعدد خدایان، معمایی است که کابالیستها بسیار در آن تعمق کردهاند. بدیهی است این تصویر چند چهره از خدا، راه را برای مُشرک خواندن کابالیستها باز میکند؛ اتهامی که آنها را به تندی و نه کاملاً با موفقیت رد کردهاند.»24
کابالیسم جادویی، جادوی حروف و ترکیب ریاضیات و علوم غریبه
کابالا پس از تدوین، به تعالیمی پنهانی در یهودیت مبدل شد، اما با تورات راستین که خداوند هدایت و نور را در آن قرار داده بود25 مغایرت داشت؛ به همین سبب در انحراف یهودیت به سمت دنیاگرایی و جادو بسیار مؤثر بود. در قرآن کریم هم به سحر و جادوی مرسوم بین یهودیان اشارتی رفته است. 26
آنان میگویند: «آنچه که در مقوله حواس ما قرار میگیرد، میتواند در جهان مادی نیز تجلی یابد.»27
کابالا را میتوان ادامه سنّت تفسیر رازآلود تلمود (کتاب تفاسیر شفاهی تورات که کمکم مکتوب شده و هنوز هم بر حجم آن افزوده میشود و برای یهودیان بسیار پراهمیت است) دانست. پیش از کابالا، دانشمندان یهود در متون تلمود به دنبال رازهای پنهانی میگشتند و این روند به جایی رسید که آنها تلاش کردند با استفاده از کابالا به بررسی شیوههای کنترل ارواح بپردازند. کابالا در اکثر موارد، بحثهایی از ریاضی و علوم غریبه هم دارد، یعنی طی آن با جایگشت یا بدون جایگذاری بیست و دو حرف الفبای عبری به این روند، تلاش میشود تا روابط ریاضی بین اعداد وحروف کشف شود، برای مثال: معتقدان به کابالا میکوشند تا با استفاده از ترکیب حروف و جمع و تفریق اعداد و استفاده از قواعد ابجد و تلاعب و بازی اعداد و کلمات عبری، رازهایی چون «چگونگی صدور انسان که وجودی ناقص دارد، از خداوند که موجودی کامل است» را حل کنند.
در حالی که بعضی، عالمان تصوف یهودی را در قلمرو متعالی متافیزیک میپندارند و برخی مجذوب جنبة علمی و ریاضی کتب کابالا شدهاند و دانستن راستین کابالا، به تدریج اهمیت خود را در جهان مسیحی از دست داده، هنوز جادوگرانی وجود دارند که «تفال از مکتوبات مقدس»28 و صناعت طلسم و کارهای خارق عادت و کرامات کابالایی، اندیشه آنها را به خود مشغول کرده و روایات عجیبی درباره استادان زبردست یهودی شایع شده است. برای نمونه، میگویند که «الیا آوچلم»29 استاد یهودی قرن شانزدهم، به یاری سفر خلقت (Yezirah) یک آدم مصنوعی یا گولم(Golem به معنای تحتاللفظی ماده بیشکل) ساخته و با نوشتن نام سری خداوند بر پیشانی مجسمة گلی، به آن جان داده بود! چنین عمل عجیبی را به «رابی یهودا لاوی بن بزالل پراکی»30 هم نسبت میدادند که وقتی متوجه شد آدم مصنوعی او بیش از حد رشد کرده و به هیولایی بدل شده است، نام اعظم خدا را از پیشانی او پاک کرد و باز گولم را به شکل تودهای بیجان درآورد! این موضوع ادعایی، ثابت میکرد که اعجاز فقط در اسم اعظم با حروف عبری بوده است.31
بررسی فیلم اسرار حروف (Bee Season)
کارگردانان این فیلم «اسکات مک گِهی» و «دیوید سیگال» هستند.32 این فیلم محصول امریکاست و در سال 2005 در مدت 104 دقیقه تولید شده است. دو زبان عبری و انگلیسی در این فیلم به کار رفتهاند. فیلمنامه آن بر اساس رمانی از «میالا گلدبرگ» به نگارش درآمده است. این رمان که پرفروشترین کتاب سال 2000 شناخته شد، درباره خانوادهای است که دارای دختری یازده ساله به نام «الیزا» هستند. پس از اینکه قدرت دخترک در تلفظ لغات در مسابقه هجی کردن، شناسایی میشود، در مسابقات جهانی «اسپل حروف» شرکت میکند. با این حال افزودن قدرت مذهبی به دختر، اتفاقی است که در فیلم «اسرار حروف» نسبت به کتاب آن پررنگتر جلوهگر میشود. پدر «الیزا» به نام «سائول»(همان طالوت) در رشته مذهبی تحصیل کرده است. پدر وقتی متوجه میشود که دخترش در مسابقه اسرار حروف در مدرسه برنده شده است، سعی میکند نیروی وی را در جهتهای مذهبی هدایت کند تا از این طریق نامهای به خدا نوشته، بتواند با او ارتباط برقرار کند. این در حالی است که پسر خانواده با عقاید مذهبی پدرش مخالف است وهمسر خانواده «مریام» از بیماری روحی رنج میبرد. اما دخترک با حروف عبری میتواند طبق مضامین عرفانی دین یهود(کابالا) با خدا ارتباط برقرار کند.
در فیلم، آشکارا اشارههای متعددی به تصوف یهودی-که بنیاد فکری صهیونیسم است- میشود؛ از جمله در صحنهای که دختر مشغول ارتباط با خدا از طریق حروف است و شاهدیم که پس از تصاویری از عبارات و حروف انگلیسی، در نهایت کلمات و حروف عبری از تورات و یا شاید از یک کتاب کابالایی-که مدام پدر از آن با دخترک صحبت میکند- نمایان میگردد. تأکیدات متعدد استاد مزبور بر«کابالا» و رمز و راز حروف نیز مؤید کابلیستی بودن این فیلم است. صحنههای دیگری هم گویای این مطلب است، از جمله درخت سفیروتی که استاد بر روی تخته کلاس به تفسیرش میپرداخت و عبارت عبری «تعمیر جهان» یا «وحدت کثرات» که از متون تلمودی بیرون میکشد و حقیقت این نظریه را زوانه میداند.
نمودهای کابالیستی فیلم رمز داوینچی33 (Davinci Code)
این اثر جنجالی را «ران هاوارد» با بودجه صد میلیون دلاری کارگردانی کرد. «اکیوا گلدزمن» نویسنده فیلمنامه آن بود که بر اساس رمان «رمز داوینچی» نوشته «دن براون»، داستان را پیش برد.
«سونیه» از رهبران خانقاه صهیون و مسؤول موزة لوور پاریس به دلیل افشای راز مهمی که قصد داشته آن را در اختیار نوهاش بگذارد، به قتل میرسد، اما در هنگام مرگ با نشانههایی سعی میکند تا نوه خود سوفی(که رمزشناس پلیس در پاریس است) را از رازی باخبر سازد؛ ولی قبل از او، یک نشانهشناس امریکایی(!) به اسم «پروفسور رابرت لنگدن» درگیر ماجرا شده است؛ زیرا در میان کلمات رمزی که «سونیه» از خود در کنار جسدش بر جای گذارده، نام «لنگدن» هم وجود دارد. در زدوخوردها و فراز و نشیب داستان، گوشههایی از راز مذکور بر آنها معلوم میگردد. در ادامه ماجرا، آن دو به ویلای یکی از دوستان لنگدن به نام «سر لی تیبینگ» پناه میبرند. او تاریخ شناس برجسته کالج سلطنتی انگلیس است که از سوی ملکه لقب شوالیه گرفته و تحقیقات مفصلی درباره همان راز مهم دارد. «سرلی» برای «سوفی» اسرار انجمن مخفی را برملا میکند. وی با تکیه بر تابلوی "شام آخر«لئوناردو داوینچی»، ادعا میکند مقصود از«جام مقدس» که سالیان زیادی محل بحث مسیحیان بوده است، یک شیء نیست، بلکه یک فرد و آن هم یک زن به نام «مریم مجدلیه» است که برخلاف تاریخ موجود، همسر حضرت عیسیq شده و از او نسلی به وجود آورده است. به همین سبب، او از اورشلیم(بیتالمقدس) گریخت و در فرانسه توسط یهودیان محافظت شد! قرنها بعد نسل او یعنی همان فرزندان مسیح، با سلسلهای از پادشاهان فرانسه در آمیختند که یکی از نوادگانشان، همان«گاد فری دبولیون» فاتح اورشلیم و بنیانگذار «انجمن اخوت خانقاه صهیون» بوده است. او برای حفاظت از اسنادی که افشاگر راز مریم مجدلیه است، شوالیههایی را به نگهبانی از آنها میگمارد و یهودیان انجمن، در طول تاریخ، حافظ آن راز و فرزندان مسیح شدهاند تا مسیحیت واقعی به دور از تعرض کلیسا باقی بماند.
علی رغم جو سنگین تبلیغات جهانی درباره این فیلم (که در دستان رسانههای صهیونیسم بینالملل میباشد)34 که آن را اثری ضد مسیحی جلوه دادندـ چرا که تئوری ازدواج مسیح را مطرح میکرد و علیه فرقهای از مسیحیت بودـ داستان فیلم اساسا درباره یک فرقه پنهانی کابالی به نام «انجمن اخوت خانقاه صهیون» است. این فرقه حوالی سال 1099 م، توسط یکی از شاهان فرانسه به نام «گاد فری دبولیون» پس از تصرف اورشلیم، برای حفظ رازی مهم تأسیس شد. آن راز، وجود فرزندان عیسی مسیح (علیهالسلام) پس از اوست که از نسل مریم مجدلیه به وجود آمدهاند!
سمبلها و تفکرات و نمادهای کابالیستی در جای جای این اثر، جریان دارد. به علاوه در این اثر، تأکید زیادی بر اجزای علامت اصلی صهیونیسم(ستاره داوود) و تفسیر آن میشود. همچنین در این اثر به دفعات متعدد تلاش میشود علائم شیطانی و شرک آمیز، نشانههای موعود تعبیر شوند؛ کاری که در فیلمهای آخرالزمانی دیگر هالیوود نیز صورت میگیرد. این تأکید از همان صحنههای اولیه که «لنگدن» همراه «بازرس فاشه» وارد موزه شده و درباره هرم 666 تکهای صحبت میکنند، شروع میشود. عدد 666 در برخی کتابها و اغلب فیلمهای ژانر وحشت، علامت شیطان معنا شده، مانند «طالع نحس»؛ ولی در«رمز داوینچی» این تعبیر به طور آشکار برعکس میشود!؟
فرقه مخفی یهودی این فیلم، براساس شواهد تاریخی، التقاطی از کابالا و فرانکیسم (از لحاظ نمایش مناسک جنسی و تفکرات فمینیستی) است. این قبیل فرق، از اوایل قرون وسطی و حاکمیت کلیسا، از دل جامعه منزوی یهودیان بیرون آمدند و اساس تفکراتشان بر تلفیق مسیحیت و یهودیت برای از انزوا بیرون کشیدن همکیشانشان و نفوذ در بین مسیحیان بود.
بررسی فیلم پی (Pi)
این فیلم سیاه و سفید که به کارگردانی «دارن آرنوفسکی» در سال 1998 ساخته شد، محصول کشور امریکاست و «مکس کوهن»در نقش یک ریاضیدان یهودی نابغه که رمزشناس اعداد و پیشگوی بازار سهام است، معتقد به وجود یک الگو بین اشیاء (ارگانیسم) میباشد. این تفکرات، همان مکتب کابالا را در نظر مجسم میکند. او سعی در پیشروی در محاسبات عدد پی(14/3) دارد، همینطور در سرش صداهایی را میشنود و همیشه در توهم زیر نظر گرفته شدن است. «مکس کوهن» در جستجوی یافتن حقیقت اعداد که آن را حقیقت هستی نیز مینامد، روز و شب خود را در کابوس و همراه با سردردهای شدید میگذراند و با مسکّنهای مختلف سعی در تسکین دردهایش دارد. تنها دغدغة وی، پشت پا زدن به زندگی و رسیدن به الگویی ثابت برای اعداد یا به اصطلاح «حقیقت اعداد» است. شاید رسیدن به حقیقت به عنوان بزرگترین چالش و دغدغه انسانِ اکنون، مورد توجه فیلم میباشد. در فیلم ما با سه گروه روبرو هستیم؛ اولی خود «مکس» به عنوان یک ریاضیدان که مانند کابالیستها در پی یافتن حقیقت اعداد و حقیقت زندگی است. او به همراه ابر کامپیوترش «اقلیدس» (Euclid) قادر به محاسبه الگوی نهفته در پس تجارت کالاها خواهد شد که به وی این امکان را میدهد تا آینده بازار را به دقت پیشگویی کند. موفقیت او، توجه گروههای وال استریت و سهامداران بورس که به دنبال فرمولی برای سود سرشار مالی هستند و نیز گروهی مخفی از یهودیان را که به دنبال کلید اسم اعظم خدا هستند، به خود جلب میکند. در پایان، تنها کسی که با تکیه بر تکنولوژی رایانهای و علم ریاضیات به این حقیقت میرسد، «مکس» است. او تمامی رنجهای بشری را تحمل میکند و به مبارزه با گروههای تندرو مذهبی و شیطانهای برون و درونش میپردازد.
مکس
در فیلم، رؤیا و واقعیت به هم میپیوندد و کابوسهای «مکس» و زندگی واقعیاش در هم میآمیزد. در پایان به نظر میرسد که او از جستجو در اسرار الهی دست برمیدارد و رستگار میشود. وی در پاسخ رهبر یهودی که عقیده دارد یک انسان پاک باید این رمز 216 رقمی را برای ظهور مسیح بگوید، میگوید: من ملکوت آسمانها را دیده ام! من همه چیز را دیدهام!
مرکز آموزش کابالا در هالیوود!
بنیانگذار و رهبر این فرقه که امروزه عملا بر هالیوود حکومت میکند، یک یهودی 75 ساله به نام «فیوال گروبرگر» است. او 35 سال پیش، نام خویش را به «فیلیپ برگ» تغییر داد و به کمک معشوقة سابق و همسر امروزش «کارن»، سازمان «مرکز آموزش کابالا» را تأسیس کرد و خود را رهبر طریقت کابالا خواند. به گزارش «پل اسکات» از روزنامه «دیلی میل» فیلیپ برگ، برای نخستین بار در سال 1969 دفتر کار خویش را در اورشلیم (بیت المقدس) گشود و سپس کار خود را در لس آنجلس و در نزدیکی هالیوود ادامه داد. دفتر مرکزی فرقه در بلوار رابرستون، واقع در جنوب شهر بورلی هیلز (در حومه لسآنجلس و نزدیک هالیوود) واقع است، این رهبر «خودخوانده» فرقه کابالا فعالیت خود را بر هالیوود متمرکز کرد، در دو سه ساله اخیر از طریق جلب هنرپیشگان و ستارههای هالیوود و مشاهیر غرب به شهرت، ثروت و قدرت فراوان دست یافت؛ در نتیجه خانههایی اعیانی در لس آنجلس و مانهاتان خرید و شیوه زندگی پرخرجی را در پیش گرفت. امروزه شبکه فرقه برگ از توکیو تا لندن و بوئنوس آیرس گسترده است و این سازمان، چهل دفتر در سراسر جهان دارد. در سال 2002 دارایی فرقه حدود 23 میلیون دلار تخمین زده میشد؛ ولی در سال گذشته تنها در لس آنجلس 26 میلیون دلار ثروت داشت!
این فرقه کابالا این روزها در هالیوود رواج خاصی یافته است:مدونا (خواننده و هنرپیشه معروف هالیوودی) پس از تغییر دین از مسیحیت به یهودیت، نام خود را به «استر» تغییر داد.35 استر از زنان اسطورهای یهود بود که با دلبری از خشایارشا در دربار ایران نفوذ کرد و با کمک عموی خود «مردخای» هفتاد هزار نفر از ایرانیان مخالف یهودیان را قتلعام نمود و به قدرت گرفتن یهود در ایران کمک شایانی کرد. یهودیان سالانه در عید پوریم سالگرد این کشتار را جشن میگیرند! مدونا تاکنون در وصف خاخامهای کهن کابالیستی اشعاری را خوانده و آلبومهایی از این دست را منتشر کرده است. او بارها به دیدار مراکز تاریخی یهود در قلب فلسطین اشغالی رفته و با سران صهیونیسم بینالملل دیدار داشته است. بار بارا استرایسند62 ساله، الیزابت تیلور 72 ساله، و بریتنی اسپیرز، اشتون کاشر، دایان کیتون، دمی مور، استلا مک کارتنی، پاریس هیلتون، ویونا رایدر، رورین بار، میک جاگر و نیز از ورزشکاران مشهور دیوید بهکام و همسرش ویکتوریا از جمله افراد شاخص هستند که با تلاش این مرکز هالیوودی به عضویت این فرقه در آمدند. فیلمهای بسیار زیاد دیگری هم در ترویج سحر و جادو و موسیقیهای شیطانی که برگرفته از عقاید کابالیستهاست، در دنیا در حال پخش هستند که میتوان به آثاری چون «پروژه جادوگر شهر بلر»، «هری پاتر»، «جادوگر جوان» و... اشاره کرد. اکثر این آثار با کاشتن بذر ترس و وحشت در دل مخاطب، وجود جادو را عادی جلوه میدهند و به آرمانهای آخرالزمانی صهیونیسم بینالملل یاری میرسانند.
پینوشت:
1. ترجمه شده از کتابخانه کنگره امریکا (کتاب قباله).
2. دکتر ایرج گلسرخی، تاریخ جادوگری، نشر علم، چاپ اول، 1377، تهران، ص 527.
3. هارون یحیی، مقاله داستان حقیقی کابالا، مترجم باران خردمند، مجله موعود، 14 تیر 1385.
4. همان.
5. Sefer ha-Zohar
Moses ben Shem Tov de leon.6 که بین سالهای 1350 تا 1240م. میزیست.
7. عبدا... شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج 2، نشر مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چ اول، 1377، تهران، ص252.
8. بخش عمده اثر، شرح گفتگوهای ادعایی «شمعون بن یوحای» با حلقه مریدان و شاگردانش است که درآن مکاشفات خود و رازهای هستی را فاش میکند. این فصلها نامهایی چون «ایدرا رَبا» (مجمع بزرگ)، «ایدرا زوتا» ( مجمع کوچک)، «رازَ دِرازین» (راز رازها)، «سیتری تورَه» ( اسرار تورات) و... را برخود دارد. این مجموعه شامل حدود دو هزار صفحه چاپی است ولی پیروان فرقه کابالا ادعا میکنند که این، تنها بخشی کوچک از کتاب اصلی به شمار میرود که در گذشتههای دور، چهل شتر آن را حمل میکرد! برای مطالعه بیشتر به منبع پیشین مراجعه بفرمایید.
9. همان منبع.
10. در کتاب تبار انحراف، تدوین و نشر مؤسسه اطلاع رسانی و مطالعاتی لوح و قلم قم، به زیبایی تفکرات قومی و نژادی برخی یهودیان مبتنی بر تشکیل اسرائیل قبل از ظهور مسیح بن داوود، پیش از تشکیل رسمی صهیونیسم به رهبری تئودور هرتصل، «صهیونیسم تاریخی» نامگذاری شده است.
11. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: نصیر صاحب خلق، پروتستانتیزم، پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی، نشر هلال، چاپ سوم، تهران، 1384 مراجعه کنید.
12. زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج 2، ص 246.
13. Isaac the Blind
14.Ein sof
15. همان منبع، ص 247.
16. همان، ص247
17. همان، ص 248
18. Giovanni Pico della Mirandola که بین سالهای 1463 تا 1494 میزیست.
19. برای مطالعه درباره زندگی این کابلیستها، ر.ک: زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج 2، صص297 و 298.
20. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: همان منبع و همچنین کتاب پروتستانتیزم، پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی.
21. زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج 2، ص375.
22. اندیشمند مسلمان ترکیه هارون یحیی یا همان عدنان اُکتار که کتب ارزشمند: مبانی فراماسونری/ اقوام هلاک شده/ شوالیههای معبد از او به فارسی به ترتیب توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ کیهان/ موعود منتشر شده است.
23. مقاله داستان حقیقی کابالا.
24. همان.
25. مائده، 44.
26. بقره، 102.
27. تاریخ جادوگری، ص531
28. Bibliomancy
29. Elijah of ehelm
30. Judah ben Bezalel
31. تاریخ جادوگری، ص533.
32. David Siegel و Scott McGehee کارگردانان این فیلم هستند و نوشتهMyla Goldberg و Naomi Foner میباشد.
33. در نوشتن این بخش، از نقد آقای سعید مستغاثی بر این فیلم با عنوان: «راز خانقاه صهیون در آثار هالیوود، نگاهی دیگر به فیلم رمز داوینچی/davinci code» استفاده فراوانی بردهام. این نقد را میتوانید در وبلاگ http://smostaghaci.persianblog.ir/1385_5_21_smostaghaci_archive.html ببینید.
34. برای مطالعه در این باره، ر. ک: دکترمجید صفاتاج، سلطه پنهانی، سیطره نامرئی صهیونیسم بر سیاست، فرهنگ و افکار ملتها، نشر آرون، ج اول، 1383، تهران.
35. سایت استاد عبد الله شهبازی، مقاله «مادونا کالیست شد»، www.shahbazi.org.
محمود علی پور