کد خبر: ۲۳۷۴۸۱
زمان انتشار: ۱۰:۳۳     ۳۱ تير ۱۳۹۳
وقتی عنوان روزنامه نیویورک تایمز را در خصوص تمدید چهارماهه مذاکرات هسته تحت عنوان "ایجاد درد و دادن مسکن"* توسط دیوید سانجرز را دیدم یادم به داستان قدیمی "کارگر نانوایی و حکیم باشی" افتاد.

نقل است که در روزگاران قدیم یک کارگر نانوایی که یک جسم خارجی در چشمش باعث آزار و اذیت و التهاب چشم او شده، و هر شب یک بقل نان تازه و سفارشی او را به مطب حکیم باشی می کشانید، برای مدت طولانی از این مسئله در رنج بود. و مراجعات مکرر به حکیم باشی نیز باعث درمان اساسی او نشده بود.

در هر مراجعه آن حکیم باشی با کمی جابجایی در آن جسم خارجی و مقداری مرهم گذاشتن، باعث می شد که این کارگر برای مدت کوتاهی احساس آرامش کرده ولی به فاصله چند روز به دلیل درد چشم، دوباره برای حل مشکل مجبور به مراجعه به حکیم باشی می شد، و یک بقل نان تازه و سفارشی با خود به همراه می آورد.

تا اینکه اتفاقی افتاد و یک روز وقتی که حکیم باشی در مطب حاضر نبود، در غیاب او پسرش مراجعات را پاسخگویی می کرد. وقتی در انتهای شب پدر از او سئوال کرد که امروز چه خبر بود؟ او داستان یک کارگر نانوایی را مطرح کرد که یک جسم خارجی در جشمش بوده و او این جسم خارجی را خارج کرده است؟!.

پدر با ناراحتی از این مسئله می گوید: "هر چند شب یک بار یک بغل نان را از ما قطع کردی". داستان مذاکرات هسته ای و برخورد غربی ها با این مسئله به نقل از روزنامه نیویورک تایمز داستان "ایجاد درد و دادن مسکن" است. به این صورت که تحریم ها ایجاد درد می کنند و هر از گاهی بخشی از ارز ناشی از فروش نفت را در اختیار ما قرار میدهند؟! همان کاری که در مورد آن کارگر نانوا در دوره قاجار صورت می گرفت.

در حقیقت این چهار ماهه مدت تمدید مذاکرات داستان دادن مسکن به آن کارگر نانوا و برگشتن او بعد از چهار ماه با یک بسته پیشنهادی جدید است. با این وجود آیا تیم مذاکره کننده چیزی را برای پنهان کردن از مردم ایران دارد؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۳
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها