به گزارش پایگاه 598 به نقل از «تابناک»، پس از رخدادها در جریان پخش زنده بازیهای ایران در لیگ جهانی والیبال ـ
که به موازات جام جهانی پیش میرفت ـ حملات گستردهای به رسانه ملی و
مشخصاً مدیران صداوسیما به واسطه نوع پخش و میزان بالای سانسور اعمال شده
در پخش زنده رقابتها صورت پذیرفت؛ نقدهایی که تازگی ندارد، ولی این میزان
خروج از دایره انصاف، حرف تازهای است که پاسخی منطقی دارد.
پخش زنده تلویزیونی، همواره چالش جدی پیش روی تلویزیون
ایران بوده و از زمانی که پای رقیبی چون ماهواره به ایران باز شده، عملاً
این چالش جدیتر شده، زیرا مخاطب انتخابگر ضرورتی نمیبیند که به تماشای
با تأخیر و همچنین ممیزی شده رقابتهای والیبال بنشیند و از این منظر نوع
پوشش چنین رقابتهایی بسیار دشوار است، به ویژه رقابتهایی که فاصله
تماشاچیان به زمین اندک است.
بنا بر این گزارش، آنچه شامل ممیزی
میشود، نه خود بازی، بلکه پوشش تماشاچیانی است که در طول هر بازی حاضر
شدهاند و از این منظر از گذشته در پوشش برخی رقابتهای کشتی قهرمانی جهان
این ملاحظات بوده و هماکنون در والیبال نیز که تماشاگرانش در کادر دوربین
قرار میگیرند نیز این حساسیت وجود دارد و منجر به سانسور بیسابقه
بازیهای ایران شد که خشم گروهی از مردم را در پی داشت و این عصبانیت را
میشد در بازخوردهای اخبار حس کرد.
تلویزیون به رغم آنکه امکانات
پخش زنده اچ دی را فراهم کرده بود و از این منظر یک گام رو به جلو در بالا
بردن کیفیتش برداشته بود، در این مقطع حساس نتوانست تدبیری بیندیشد که این
مسابقات به شیوهای منطقیتر پخش شود؛ اما آیا تدبیری در این زمینه بود و
راهکار جایگزینی پیش روی مدیران رسانه ملی ـ که این روزها غیرمنصفانه مورد
تاخت قرار گرفتهاند ـ وجود داشت که مورد استفاده قرار نگرفت؟
ناگفته
ضریب نفوذ بالای ماهواره پیداست؛ بنابراین در درجه نخست، اگر شخصی طالب
دیدن مطلقاً بدون سانسور بازی بود، این فرصت فراهم بود اما اگر انتظار
میرفته از دمدستیترین راهکار یعنی پخش بدون سانسور یا با سانسور کمتر
مسابقات استفاده میشد و برخی صحنهها به نمایش درمیآمد، طبیعی است چنین
مطالبهای با ساختار کشورمان همخوانی ندارد و آنهایی که بازیها را بدون
سانسور دیدهاند، به این واقعیت اذعان دارند که چنین درخواستی با منطق
سازگاری ندارد.
حتی
اگر دست مدیران رسانه ملی برای چنین حرکتی باز بود و مشکلات شرعی نیز
نداشت، بودند کسانی که جنجال بیافرینند و موضوع را آنچنان رسانهای کنند
که ضرغامی منجر به دفاع از عدم سانسور شدید مسابقات شود و بنابراین علاوه
بر ملاحظات تلویزیون، چنین عوامل خارجی نیز در دامن زدن به این فضا نقش
دارند و این گونه میشود که در بسیاری از دقایق مسابقات، صحنههای
اسلوموشن، پیگیری روند بازی را مختل میسازد و حتی گزارشگر بازی نیز به
مشکل بر میخورد.
با توجه به آنکه اختیار تنظیم دوربین نیز با
ایران نبوده و حتی میزان نمایش حاضران در سالن در پخش زنده، جزو پروتکل
FIVB است، اگر گزینه عدم ممیزی یا کاهش ممیزی را ـ که تبعاتش تفاوت چندانی
با عدم ممیزی ندارد ـ از رویکردهایی که برای پخش زنده میتوان بهره گرفت،
کنار گذاشت، چه میماند؟ پخش با ممیزی ـ به همین شکل که دیدیم ـ پخش ضبط و
تدوین شده با ساعتی دیرکرد و عدم پخش بازیها و دعوت مخاطب ایرانی به
پیگیری بازیها از ماهواره ـ که آن هم برای همه مردم میسر نبود ـ دو گزینه
دیگر بود که مدیران رسانه ملی باید یکی از آنها را برمیگزیدند.
بیگمان
پخش با تاخیر نیز تفاوتی نمیکرد، چون سانسور مشابهی رخ میداد. همچنین
اگر مسابقات پخش نمیشد، موج مشابهی به راه میافتاد که صداوسیما نسبت
درخواست مردم بیتوجه بوده و مهمترین بازیهای والیبال ایران را پخش نکرده
و اتفاقاً آن زمان این چالش پدید میآمد که چرا رسانه ملی این مسابقات را
با سانسور پخش نکرده و فرصت دیدن مسابقات را از مردم گرفته است؛ قضیهای که
اکنون عکسش رخ داده و گروهی میگویند با این اوصاف، بهتر بود تلویزیون
مسابقات را پخش نمیکرد و این ناراحتی را رقم نمیزد.
البته این
درخواست که پس از سانسور مسابقات اخیر مطرح شد، یک پاسخ منطقی داشت و آن
اینکه، اگر واقعاً مخاطبان از «سانسور به عنوان تنها گزینه پیش روی
تلویزیون» خسته شده بودند، میتوانستند تلویزیون را خاموش کنند و یا از
رادیو پیگیر این مسابقات باشند. در واقع اجباری برای پیگیری با سانسور
مسابقات نبوده و باید پذیرفت که راهی جز این نوع پوشش مسابقات نیز برای
مدیران رسانه ملی نبوده است.
با این تفاسیر، یک لحظه خودمان را
جای مدیران رسانه ملی بگذاریم و ببینیم اگر قرار بود هر یک از ما درباره
پخش این مسابقات تصمیمگیر باشیم، چه گزینهای جز آنچه پیش روی بود، وجود
داشت؟ باید بپذیریم در کنار همه نقدها به تلویزیون که «تابناک» پیشرو
بیان بسیاری از آنها بوده، در ماجرای پخش زنده مسابقات ورزشی، دست مدیران
تلویزیون و ناظران پخش بسته است و توقع فراتر از آنچه رخ داده، بیانصافی
است.