به گزارش
پایگاه 598 به نقل از مشرق، علی
شهاب تحلیلگر مسایل راهبردی منطقه ای در مقاله ای نوشت که حزب الله لبنان
در روزهای پایانی جنگ 33 روزه فعالیتهای نظامی متنوعی علیه رژیم اسرائیل
انجام داد که بنا به برخی ملاحظات از جمله در زمینه درگیریهای فراگیر با
اسرائیل علنی نکرده است.
تنها سه ماه پس از پایان جنگ ژولای و در
نوامبر سال 2006 ارزیابی های امنیتی اسرائیلیها نشان می داد که حزب الله
نیمی از انبارهای موشکی خود را پر کرده است.
از آنجائیکه اطلاعات
میدانی، شاخص اولیه جنگ فراگیر بین دشمن مجهز و پیشرفته اسرائیلی و مقاومت
لبنان را تشکیل می دهد، بسیاری از صفحات درگیریهای موجود مخفی باقی مانده
است تا زمانی که تاریخ اجازه افشای این اطلاعات را بدهد.
در ژولای
2006 رژیم اسرائیل از کمبود اطلاعات جاسوسی از حزبالله لبنان رنج می برد،
این موضوع را در سالهای اخیر از طریق نفوذهای امنیتی در محیط مقاومت فاش
کرده است، این نشان می دهد که تل آویو بعد از این زمان به شدت دنبال
جلوگیری از این نقیصه است.
قبل از ورود در مراحل حساس جنگ ژولای
باید رویکردی که باعث ایجاد جنگ شد و عملیات اسارت نظامیان اسرائیلی را در
روز 12 ژولای 2006 به دنبال داشت، بررسی کرد.
شکاف سیاسی و فرقهای
گستردهای که بعد از ترور رفیق حریری در لبنان ایجاد شده بود، عرصه های
مختلفی را در بر داشت. این موضوع در تصمیم به آغاز جنگ با لبنان از سوی
سران وقت رژیم صهیونیستی نقش اساسی داشت. علاوه بر اینکه تفسیرهای داخلی و
بین المللی از قطعنامه 1559 سازمان ملل نیز می توانست مشروعیت بینالمللی
را به آغاز این حمله علیه حزب الله بدهد. علاوه بر اینها حزب الله موفق
شده بود دامنه مجادلات را از خلع سلاح مقاومت تا تعیین راهبرد دفاعی در
میزان مذاکرات ملی پیش ببرد و همین موضوع عملا گزینه جنگ را در برابر
اسرائیلی ها قرار می داد.
در
شش سال قبل از آغاز این جنگ یعنی از زمان عقب نشینی اسرائیل از جنوب
لبنان، این رژیم موازنه نظامی را در ادامه فعالیت های حزب الله از دست داد،
البته پیشتر نیز تلاش هایی برای به اسارت در آوردن نظامیان اسرائیلی از
سوی حزب الله انجام شده بود. پیش از عملیات 12 ژولای 5 عملیات ناموفق برای اسارت نظامیان اسرائیلی انجام شده بود.
در این موقعیت که برای اسرائیل ناخوشایند بود، اسرائیل نمی توانست بر اساس
قوانین جدیدی که مقاومت آنها را تعیین کرده، بازی کند. عامل دیگری که شاید
مهمتر از عوامل پیش باشد، منافع آمریکا بود، بعد از اشغال عراق در سال
2003، واشنگتن از برگه لبنان برای مذاکرات با سوریه یا فشار بر این کشور
استفاده میکرد.
با افزایش ناوگان موشکی حزب الله، مجموع شاخص ها
باعث شد تا عملیاتی شکل بگیرد که از سقف بازدارندگی اسرائیلیها بالاتر
بود. این عملیات ربایش نظامیان اسرائیلی بود که باعث تعیین زمان وقوع جنگ
شد، البته مشخص است که تصمیم به انجام این جنگ پیش از این بر اساس عوامل
مذکور گرفته شده بود.
سه بار اشاره به موضوع اطلاعات در بندهای
توصیهای نهایی گزارش کمیته وینوگراد اسرائیل که برای بررسی عوامل شکست در
این جنگ تشکیل شده بود، از این واقعیت حکایت داشت.
ازآنجائیکه
تحلیلگران اسرائیلی و آمریکایی بارها در این زمینه گزارشها و مقالات
مفصلی را در طول سالهای گذشته تدوین کردند، بهتر است به صورت گذرا به
دستاوردهایی که در حال حاضر وضعیت درگیریها بین اسرائیل و حزبالله را
تعیین می کند، اشاره کنیم.
با آغاز بهار عربی در آغاز سال
2011 دستگاه های امنیتی اسرائیل تغییرات دراماتیکی را در منطقه مشاهده
کردند، سازمانهای جاسوسی اسرائیل از میان عوامل این تغییرات ریشهای به
تحول تکنولوژیک سریع بویژه در زمینه رسانه های ارتباط جمعی و رسانه های
جدید و بحران شدید مالی در موسسات مالی و امنیتی اشاره کردند.
یکی
از تغییرات مهمی که در شعبه اطلاعات نظامی اسرائیل ایجاد شده، تعیین
فرمانده جدید گروه عملیات ویژه در یگان 504 بود که مسئولیت و مدیریت منابع
انسانی را بر عهده داشت، این یگان مدیریت فعالیت های خود بعد از جنگ 33
روزه را تقویت کرده بود.
رژیم صهیونیستی همچنین با جمع آوری
تجربه در جنگ غزه در سال 2008 و ملزومات رویارویی هسته ای با ایران در
پرونده هسته ای نیز سعی کرد یگان تکنولوژیکی را برای تامین اطلاعات برای
تمام دستگاه های جاسوسی خود تشکیل دهد. از مهم ترین این یگانها، یگان شنود و جمع آوری اطلاعات از ماهوارهها و یگان های عملیات ویژه بود.
به
موازات این اقدامات اسرائیل از اختیارات هیئت تکنولوژیکی در یگان جاسوسی
موسوم به 9900 که اطلاعات را از ماهوارهها و منابع دیداری دیگر جمعآوری
میکرد، کاست. این در حالی است که گزارش های اندکی نیز در دست است که نشان
می دهد یگانهای اسرائیلی در برخی سرویسهای جاسوسی از رصد منابع رسانهای
علنی دست برداشتهاند و به جای آنها مشغول بررسی و رصد سایتهای اجتماعی
شدهاند.
در عرصه عملیاتی نیز یگان اطلاعات برنامه "جنگ
آینده بر اساس اطلاعات جاسوسی" را با هدف کشاندن اطلاعات تاکتیکی به عرصه
میدانی مبارزات در دستور کار قرار داد. این طرح یکی از مهم ترین بندهای پنج
گانه ارتش اسرائیل بود که برای تحقق بیشترین سطح هماهنگی بین شاخههای
مختلف ارتش به اجرا گذاشته شد.
صهیونیست ها و ترور سران مقاومت
عملیات
تجدید نظر در عملکرد موسسات امنیتی اسرائیل به وضوح رد پای اسرائیل در
ترور شخصیتهایی مانند حسان اللقیس با تمرکز برای هدف قرار دادن فرماندهان
میدانی یگان های موشکی و سلاحهای پیشرفته در مقاومت فلسطین را نشان می
دهد. این معادله پشت پرده اقدامات امنیتی که در سالهای اخیر در
لبنان دنبال می شود را نیز نشان داد، فعالیتهایی که چارچوب گسترده
اطلاعاتی از شنود گرفته تا ایجاد پارازیت و رصد و اجرای عملیاتها را نشان
میدهد.
از آنجائیکه توانمندیهای نظامی مقاومت در صدر توجه
سرویسهای جاسوسی اسرائیل قرار دارد، صحبت از این توانمندی ها نیز باعث شد
تا اسرائیل نگرانیهای جدی نسبت به انتقال سلاح های پیشرفته برای حزب الله
لبنان داشته باشد.
البته
دوره شمارش تعداد موشک ها حتی برای اسرائیل گذشته است، مقاومت نیز به وضوح
بر اساس تجربه ای که در سوریه به دست آورده و عملیاتهایی که مانند پهپاد
ایوب دنبال می کند، روی کیفیت متمرکز است و دیگر به دنبال کمیت نیست، این
را از سخنان سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان نیز میشود فهمید. به
این ترتیب است که سید حسن نصرالله هر ساله معادله بازدارنده تازهای را
مطرح کرده تا اینکه به آزاد سازی الجلیل اشغالی نیز رسیده است.
از
آنجائیکه گنبد آهنین اسرائیلی ها هنوز کامل نشده و به علت لوله کشی گاز در
زیر خانه های شهرک نشینان، هزاران بمب ساعتی در زیر این خانه ها قرار
گرفته و امکان اصابت موشک به این لوله ها وجود دارد، میتوان گفت که نگرانی
از پرتاب موشکها نقطه اساسی فرسایش اسرائیل است و میتواند از فشردگی آتش
در هر حمله احتمالی آینده خبر دهد. این در حالی است که در منطقه محاصره
شده غزه نیز تمرکز شلیک موشکها به شهرک های صهیونیست نشین، یک موشک در هر
10 دقیقه است. به این ترتیب در هر درگیری فرضی آینده این
معرکه زمینی است که سرنوشت ساز خواهد بود. در این راستا تلاشهایی از سوی
دو طرف برای تقویت بنیه نظامی صورت گرفته است، البته از آنجائیکه مقاومت
همیشه در خانه خود میجنگد، این برتری را دارد. البته حزبالله انتقال
درگیریها به سرزمین دشمن را نیز آزمایش کرده است، درست مانند اتفاقی که در
القصیر سوریه روی داد.
عماد مغنیه و پرونده باز جنگ اسرائیل با مقاومتترور
عماد مغنیه یا حاج رضوان به خودی خود میتواند نقطه عطفی در درگیریهای
فراگیر بین مقاومت و اسرائیل به شمار رود. اهمیت این اتفاق به علت وزنه
بالای اطلاعاتی است که قادر به شناسایی فردی در حد عماد مغنیه شده است.
الان
مهم نیست که سناریوهای واکنش حزب الله به این ترور را بررسی کنیم، بلکه
مهم این است که در شاخص هایی که باعث شده این پرونده در راستای درگیریهای
دو طرف وارد شود، نظری بیندازیم.
- بنا بر اعلام برخی مقامات
اسرائیلی ترور عماد مغنیه تقریبا توانست موازنه قدرتی که اسرائیل در جنگ 33
روزه از دست داده بود را بر گرداند.
- نام عماد مغنیه به همراه
اتهامات اسرائیل و آمریکا که بر ضد وی مطرح بود، در گزارش دادگاه بین
المللی ویژه ترور رفیق حریری در لبنان آمده بود. این اقدامات بویژه با توجه
به نزدیکی عماد مغنیه با مصطفی بدرالدین به وضوح نشان از ابعاد تبلیغاتی
امنیتی این موضوع میداد. این اتفاق میتواند برگه انتقامگیری را از دست
حزبالله خارج کند و شاخه عملیاتی خارجی این حزب را غیر قانونی نشان دهد،
این در حالی است که اسرائیل نیز خود بودجه هایی را برای یگان های فعال خود
در سرزمین های دیگر تعیین کرده و هر دولت دیگری که وارد جنگ فراگیر با
دشمنانش شده باشد، این کار را میکند.
- ترور عماد مغنیه و دیگر
رهبران مقاومت نمیتواند بدون تنبیه باشد، بویژه اینکه این روش در آینده
نیز در سطح سران میدانی و فنی حزبالله قابل تکرار است. این در حالی است که
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا نیز نظریه اجرای شرایط جنگی در زمینه های
سایبری و جنگ الکترونیک را دنبال میکند. ایران نیز از همین روش متضرر شده و
تعدادی از دانشمندان هستهای این کشور ترور شدهاند.
-
دستاوردهای عماد مغنیه بعد از جنگ تموز در سوریه و ایران و غزه متعدد است،
وی از خطرات پیرامونی سوریه که الان با آن گرفتار است، اطلاع داشت و در
ایران نیز در چندین زمینه تاثیرگذار بود. در غزه نیز موشک های عز الدین
قسام شاخه نظامی حماس و تاکتیکهای مبارزاتی گردانهای قدس شاخه نظامی جهاد
اسلامی و گفتمان گروههای نظامی فتح و دیگر گروههای مقاومت متاثر از وی
بود. این فرمانده میدانی به صورت کامل برای آزادسازی فلسطین فعالیت میکرد.
- میتوان به این نتیجه رسید که این دستاوردها باعث شده که
پرونده ترور مغنیه باز باقی بماند و جزئی از ماهیت درگیریهای دو طرف شود.
شاید منظور سید حسن نصرالله که می گفت خون شهید عماد مغنیه اسرائیل را از
عرصه وجود محو خواهد کرد، همین نکته باشد.