به گزارش پایگاه 598، بامداد سهشنبه بود که سخنگوی ارتش اسرائیل از آغاز عملیات تازهای علیه باریکه غزه خبر داد. عملیاتی که این بار هم مثل دو عملیات قبلی (2009 و 2012) هدف اعلام شده آن «ریشهکن کردن حماس» بود.
اسرائیلیها این عملیات را به عبری «صخره سخت» (تصوک ایتان) نام گذاشتند و مثل عملیات سال 2012 آن را با نامی دفاعی به جهان معرفی کردند: «عملیات لبه محافظ».*
اما چرا تلآویو باید در این برهه که با مشکلات عدیده مالی مواجه است، چنین عملیاتی را آغاز کند که به اذعان رسانههای اسرائیلی میلیاردها دلار هزینه مستقیم و جانبی برای اقتصاد اسرائیل دارد. تبادل آتش در شهرکهای نزدیک به غزه و حملات شبانه جنگندههای اسرائیلی به غزه که امری متداول و هر روزه است و ارتباط حماس با مرگ سه اسرائیلی در الخلیل هم هنوز اثبات نشده است.
شاید بررسی رخدادهای موازی با این عملیات، روشن کند که چرا «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر و «موشه یعلون» وزیر جنگ صهیونیستها حالا تصمیم به آغاز تهاجمی همهجانبه به نوار غزه گرفتهاند. وقایعی که دامنه آن از قتل «محمد ابوخضیر» فلسطینی تا مذاکرات هستهای ایران را در بر میگیرد.
آشتی ملی فلسطینیها
سوم اردیبهشت سال جاری کمتر از یک هفته مانده به پایان ضربالاجل مذاکرات 9 ماهه سازش باقی مانده بود که سران فتح و حماس از توافقی بزرگ خبر دادند. فلسطینیها برای پایان دادن به اختلافات پس از هفت سال و تشکیل دولتی فراگیر در کرانه باختری و نوار غزه به توافق رسیدند. توافقی که میتوانست دست فلسطینیها در رویارویی با اسرائیل را تقویت کرده و در کنار بازوی دیپلماتیک تشکیلات خودگردان، به بازوی نظامی حماس در دولت فلسطینی نیز رسمیت بخشد.
هیچکس به اندازه نتانیاهو با این توافق مخالفت نکرد. بیبی صهیونیستها به همین بهانه مذاکرات از پیش تعلیقشده سازش را رسما متوقف کرده و ادامه آن را به لغو توافق موسوم به آشتی ملی منوط کرد. اسرائیل همزمان تبلیغات گستردهای را برای برجسته کردن ابعاد نظامی فعالیتهای حماس آغاز کرد؛ از نسبت دادن حملات راکتی از غزه تا نهایتا سناریوی گم شدن سه جوان اسرائیلی در الخلیل.
آغاز عملیات در غزه شاید بیش از هر چیز اختلافافکنی در میان دو جناح فلسطینی و به هم زدن توافقات صورت گرفته برای تشکیل دولت وحدت ملی را دنبال میکند.
کاهش فشارهای داخلی
حمله گسترده به غزه را از نگاهی دیگر میتوان تلاش نتانیاهو برای کاهش فشارهای داخلی دانست. کشته شدن سه اسرائیلی در کرانه باختری و شکست اطلاعاتی کمسابقه صهیونیستها در فاصله سه هفتهای گم شدن تا شناسایی اجساد آنها، موجی از انتقادات را علیه نتانیاهو و تیم امنیتی وی به راه انداخته بود.
انتشار فایل صوتی تماس این سه نفر با پلیس اسرائیل و مشخص شدن اینکه تلآویو از ابتدا از مرگ آنها مطلع بوده و با این حال وانمود میکرده که این افراد زنده هستند، فشارها بر نتانیاهو را بیشتر هم کرده بود.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی که از ابتدا حماس را به دست داشتن در این حادثه متهم کرده بود، حالا به شدت از سوی جامعه افراطگرای اسرائیل تحت فشار بود و آغاز عملیاتی همهجانبه علیه غزه تنها راه برای قدرتنمایی بود. صهیونیستها از همان ابتدای گم شدن این سه نفر، در شبکههای اجتماعی کمپینهای ضدفلسطینی متعددی راه انداخته و خواستار «انتقام» و «کشتن همه اعراب» شده بودند.
قدرتنمایی کابینه تحت هدایت حزب «لیکود» و راستگرایان با عملیات گسترده جستوجوی خانه به خانه در کرانه باختری آغاز شد، که به شهادت قریب به 10 نفر و بازداشت بیش از 500 تن که بسیاری از آنها آزادشدگان در جریان مبادله «گیلعاد شالیت» بودند، منجر شد. با قتل جوانان فلسطینی از جمله «محمد ابوخضیر» ادامه یافت و حالا به کشتار بیرحمانه در غزه رسیده است.
منحرف کردن افکار از قتل «محمد ابوخضیر»
چهارشنبه دو هفته قبل بود که رسانههای فلسطینی از پیدا شدن جسد سوخته یک نوجوان 16 ساله فلسطینی در جنگلهای اطراف قدس اشغالی خبر دادند. «محمد ابوخضیر» تازهترین قربانی شهرکنشینهایی بود که این روزها برای تماشای حملات هوایی ارتش اسرائیل، روی بلندیها میروند و با انفجار هر خانه در غزه، هورا میکشند.
شهادت ابوخضیر که زنده زنده به آتش کشیده شده بود، چنان خشمی در میان فلسطینیهای کرانه باختری و قدس شرقی برانگیخت که بسیاری از مقامات اسرائیلی و همینطور رسانههای غربی از جمله روزنامه «نیویورکتایمز» نسبت به آغاز انتفاضه سوم فلسطینیها هشدار دادند. موج اعتراضات که پیشتر تنها به داخل فلسطین محدود بود، با انتشار فیلم ضرب و شتم وحشیانه «طارق خضیر» که دست بر قضا پسرعموی «ابوخضیر» بود و ضمنا تابعیت آمریکایی هم داشت، به افکار عمومی خارجی هم کشیده شد.
کار آنقدر بالا گرفت که وزارت خارجه آمریکا هم مجبور شد به دلیل تابعیت آمریکایی طارق نسبت به برخورد نامناسب نظامیان اسرائیلی با او، ابراز نگرانی کند. حتی «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا هم اعلام کرد که این مسئله را با نتانیاهو در میان گذاشته است.
این روزها اما کمتر کسی در مورد شهادت «ابوخضیر» و چندین فلسطینی دیگر و ضرب و شتم طارق به دست اسرائیلیها صحبت میکند. عملیات در غزه تمام حواسها را به خود جلب کرده است. هرچند این عملیات هم فشارهایی را برای صهیونیستها به همراه دارد، اما صهیونیستها قطعا از انتفاضه در کرانه باختری و قدس هراس بیشتری دارند.
جذب بودجه نظامی
کاهش بودجه نظامی رژیمصهیونیستی در یک سال اخیر تنشهای لفظی متعددی را بین «موشه بوگی یعلون» وزیر جنگ و «یعیر لاپید» وزیر اقتصاد موجب شده است. هرچند شخص نتانیاهو هم در این تنش همواره طرف نظامیان را گرفته، اما جذب بودجه نظامی، بیش از آنکه به نتانیاهو مربوط باشد، به سران ارتش صهیونیستی مرتبط است.
مقامات وزارت جنگ رژیمصهیونیستی از ماهها قبل تلاش برای فشار آوردن به لاپید و جذب بودجه بیشتر را آغاز کرده بودند. از سخنرانیهای مداوم در مورد خطر رویارویی نظامی با ایران گرفته تا لغو رزمایشهای هوایی به بهانه نبود بودجه کافی.
یعلون حتی دو ماه قبل هشدار داد که اگر بودجه وزارت جنگ افزایش نیابد، تمامی ناوگان هوایی اسرائیل زمینگیر میشود. این اظهارات هم لاپید را تحت فشار قرار داد و هم کنگره آمریکا را متقاعد کرد که بودجه کمکهای نظامی به اسرائیل را دست نخورده نگه دارند.
مقامات وزارت اقتصاد عنوان میکردند که با بروز بحران در سوریه و عراق، بخش بزرگی از تهدیدات علیه اسرائیل از میان رفته و به همین جهت میتوان بودجه وزارت جنگ را کاهش داد.
اما این روزها یعلون از لزوم تقویت «گنبد آهنین» و افزایش بودجه نظامی صحبت میکند، بدون آنکه از سوی افکار عمومی داخلی مورد انتقاد قرار گیرد. لاپید هم حالا سکوت اختیار کرده و احتمالا راهی جز پذیرش اظهارات نظامیان ندارد.
در واقع نظامیان اسرائیلی همان رویکردی را در پیش گرفتهاند که زمانی مقامات سازمان سیا و پنتاگون بعد از فروپاشی شوروی برای مقاومت در برابر کاهش بودجه پیش گرفتند؛ ایجاد تهدیدهای تازه.
مانعتراشی در مسیر مذاکرات هستهای با ایران
حمله به غزه آن هم درست همزمان با آخرین دور از مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 شاید بیارتباط با این مذاکرات هم نباشد. «بنیامین نتانیاهو» که به هر روی (چه به واسطه بازی پلیس خوب، پلیس بد و چه به دلایل واقعی) از منتقدان اصلی توافق با ایران بود، از هیچ اقدامی برای مانعتراشی در برابر پیشرفت مذاکرات، دریغ نکرده است.
نتانیاهو که پیشتر با سناریوی مضحک کشتی «کلوس سی» (انتقال تسلیحات از سوریه به ایران و سپس به غزه) تلاش کرده بود بحث حمایت ایران از نیروهای مقاومت را در معادله مذاکرات هستهای وارد کند، این بار هم همزمان با عملیات در غزه، همین رویکرد را پیش گرفته است.
«یوال اشتاینیتز» وزیر اطلاعات و «اوفیر گندلمان» سخنگوی نتانیاهو هر دو عنوان کردهاند که مقاومت فلسطینی با «موشکهای عمدتا ساخت ایران» اسرائیل را هدف قرار میدهد و از همین رو باید این مسئله در مذاکرات هستهای مطرح شود.
مقامات آمریکایی که پیشتر عنوان کرده بودند که مسئله حقوق بشر و «حمایت از گروههای تروریستی» را بعد از به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای مطرح میکنند، این بار زودتر وارد عمل شده و تائید کردند که این مسئله را در مذاکرات جاری در وین، پیش خواهند کشید.
تنها یک روز پس از آنکه «اد رویس» رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا خواستار مطرح شدن مسئله حمایت ایران از نیروهای مقاومت شد، یک مقام ارشد آمریکایی نیز در اظهارات روز شنبه خود عنوان کرد که «جان کری» وزیر خارجه در سفر به وین، این مسئله را با مقامات ایرانی در میان میگذارد.
روز یکشنبه هم زمزمههایی مطرح شد مبنی بر اینکه آمریکاییها بحث توقف حمایت از حماس و خلع سلاح این گروه را مطرح کردهاند. به نظر میرسد نتانیاهو تلاش میکند اگر نتوانست سانتریفیوژهای ایران را برچیند، دستکم امتیازات منطقهای بهدست آورد؛ مسیری که صهیونیستها سالهاست که بینتیجه دنبال میکنند.
----
* اسرائیل عملیات سال 2012 را نیز به عبری «ستون ابر» (عمود عنان) نام نهاد و آن را به انگلیسی «ستون دفاعی» معرفی کرد. ستون ابر در ادبیات یهودی، ستون ابری است که بنی اسرائیل را در هجرت از مصر به سمت «ارض موعود» رهنمون کرد.
یادداشت از صادق قربانی