کد خبر: ۲۳۴۶۶۱
زمان انتشار: ۱۵:۳۳     ۱۶ تير ۱۳۹۳

به گزارش پایگاه 598 به نقل از میدان ۷۲، "کنت پولاک” تحلیلگر سابق سازمان سیا، پژوهگشر ارشد مرکز سیاستگذاری خاورمیانه سابان در مؤسسه بروکینگز و از متخصصان برجسته امور ایران در گفتگو و مباحثه‌ای با پایگاه "انجمن سیاست خارجی آمریکا” به بررسی سیاست‌های ایالات متحده در رابطه به مذاکرات هسته‌ای ایران پرداخته است. نکات مهم آن را به نقل از پایگاه «یک بیست»مرور می‌کنیم.

ایالات متحده و متحدان آن بایستی برای دستیابی به توافقی با ایران تلاش کنند. توافقی که به ما و متحدان ما حداکثر اطمینان را بدهد که ایرانی‌های هرگز به طور جدی به فکر عدول از مفاد توافقنامه نباشند، با شکستن بازه گریز هسته‌ای بمب (هسته‌ای) نسازند، و یا اینکه با پایبندی ظاهری به مفاد توافق، در خفا برای برای ساخت بمب تلاشی صورت ندهند.
ایرانیان نیز با اشتیاق و عملکرد مشابهی در این مذاکرات حضور دارند، امری که بیانگر حضور و تلاش روحانی در حمایت از توافق است و اینکه وی حداقل در مورد ارائه امتیازاتی به آمریکا به منظور جدی کردن این مذاکرات، از رهبر ایران مجوز گرفته است.  در نتیجه ما می‌توانیم به یک توافق برسیم
این طور به نظر می‌رسد که طی بازه شش ماه "برنامه اقدام مشترک” این امر قابل حصول نباشد، اما با تمدید این توافق موقت به مدت شش ماه دیگر، توافق نهایی قابل حصول است. با این حال،‌ نمی‌توان مطمئن بود که یک توافق (نهایی) حاصل شود.
کارشناسان آمریکایی و اروپایی به دنبال توافقی هستند که براساس آن ایران اجازه غنی‌سازی اورانیوم بیش از ۵ درصد را نداشته و تنها مجاز به ذخیره میزانی از اورانیوم ۵ پنج درصد غنی‌سازی شده‌ای باشد که از میزان مورد نیاز برای ساخت یک بمب هسته‌ای کمتر باشد. ایرانی‌ها نشانه‌هایی از خود بروز داده‌اند که حداقل برای یک دوره زمانی مورد توافق با این محدودیت‌ها مشکلی ندارند.
به نظر من نباید در جزئیاتی فنی  – همچون میزان و سطح اورانیوم غنی‌سازی شده و یا تعداد و سطح فناوری سانتریفیوژهایی که ایران مجاز به در اختیار داشتن آن‌ها باشد – غرق شویم. این سؤالات بی اهمیت نیستند، اما از دید من که مطالعاتی در تاریخ روابط دو کشور ایران و آمریکا دارم، این موارد از موضوعاتی همچون بازرسی‌ها، تحریم‌ها و مدت زمانی (قرارداد) اهمیت کمتری دارد. وقتی به معاهدات کنترل تسلیحات موفقی همچون معاده اِی‌بی‌ام، سالت ۱، استارت، سی‌اف‌ای، توافق با لیبی و توافق ۱۹۹۰ با صدام نگاهی بیندازید و آنها را با توافقات شکست خورده همچون مورد کره شمالی مقایسه کنید، متوجه می‌شوید که این موضوعات – و نه جزئیات فنی – اهمیت اساسی دارند.
بازرسی‌های سرزده بیشتر، به ما اطمینان بیشتری می‌دهد که بتوانیم نقض معاهده از سوی ایران را کشف کنیم. این یک امر واضح و آشکار است. ایرانی‌ها با پروتکل الحاقی موافقت کرده‌اند اما هیچ‌گاه آن را اجرا نکردند؛ و حقیقت این است که این پروتکل کافی نیست زیرا تمامی کشور (ایران) را به صورتی جامع تحت پوشش نمی‌گیرد و شامل بازرسی‌های اعلام نشده در هر نقطه‌ای نمی‌شود. این آن چیزی است که فی‌الواقع بیشترین اطمینان را می‌دهد، و ما بایستی یک درس را از تجربه عراق به خاطر بسپاریم: آنچه ما پس از سقوط بغداد در مورد بازرسی ها یاد گرفتیم این بود که این اقدامات برای یافتن به موقع و سریع انحراف‌های ایران مناسب نیست. این بازرسی‌ها باید آن‌چنان مؤثر و کارا باشد که ایرانی‌ها همیشه انتظار کشف برخی ابعاد انحراف و نقض توافق‌نامه از سوی خود را داشته باشند و اینکه این کشف به احتمال زیاد به این منتج شود که آنها با مجازات قابل توجهی تنبیه شوند.
این موضوع که تحریم‌ها بود که در نهایت ایران را به سر میز مذاکرات آورد غیرقابل رد است، هرچند رهبر ایران تلاش کند تا خلاف آن را بیان کند. این تحریم‌ها آن چیزی است که ایرانی‌ها خواهان رفع آن بوده و همیشه از آن شکایت می‌کنند.
برای توافقنامه نهایی توجه به این نکته ضروری است که مطمئمن شویم ایرانیان به این باور برسند (و آنچه اساساً اهمیت دارد همین موضوع است) که اگر انحراف آن‌ها کشف شود تحریم‌ها مطمئنا و به سرعت دوباره اعمال می‌شوند. مشکل اینجا است که اگر تمامی تحریم‌ها برچیده شوند، تحقق این نکته (اعمال دوباره سریع و کامل تحریم‌ها) سخت می شود.
بازگردادن تمامی تحریم‌ها نیازمند تلاش‌های بسیار دیپلماتیک از سوی امریکا آن هم در شرایطی است که ایران آشکارا رفتاری در تناقض با توافقنامه اتخاذ کند. تجربه عراق و کره شمالی بیانگر این است که کسب رأی موافق شورای امنیت برای تصویب تحریم‌ها در شرایطی که شواهدی مبهم و مغشوش از عدم پایبندی ایران به توافقنامه ارائه شود، بسیار سخت است. بنابراین نکته مهم در هرگونه توافق با ایران (در نظر گرفتن) سازوکاری برای بازگشت سریع و اعمال فوری تحریم‌ها بدون نیاز به تصویب قطعنامه جدید از سوی شورای امنیت و یا اتحادیه اروپا است. به این دلیل بود که من پیشنهاد تعلیق تحریم‌ها به جای برچیدن آن را ارائه کردم.
در واقع امر، من اطمینان زیادی دارم که حسن روحانی رئیس جمهوری ایران، محمد جواد ظریف وزیر خارجه این کشور و بسیاری دیگر از ایرانیان نیت و قصدی برای انحراف و نقض توافقنامه ندارند. اما در مورد دیگر بخش‌های دولت ایران و جانشین آتی روحانی اطمینانی ندارم. به یاد آوریم که خاتمی اصلاح‌طلب با یک احمدی‌نژاد غیرقابل پیش‌بینی جایگزین شد. پس حتی اگر من مایل باشم تا به ایران اعتماد کنم،‌ آن هم در شرایطی که روحانی رئیس جمهوری است، نمی‌دانم چه کسی جانشین وی خواهد شد. از نظر من، تلاش برای دستیابی به یک توافقنامه به این معنا است که برای یک مدت زمان طولانی و قابل توجه دوام داشته باشد، حداقل چندین دهه و در یک دنیای ایده‌آل برای همیشه. مطمئنا ایرانیان نسبت به آن اعتراض می‌کنند. به همین خاطر من فکر می‌کنم هرگونه توافقنامه با ایران باید مشتمل بر کاهش سریع و کامل آثار تحریم‌ها باشد.
من مخالف هرگونه برچیدن تحت‌اللفظی تحریم‌ها هستم. این یک اشتباه راهبردی و غیرلازم خواهد بود، اما من بر این باورم که که با تعلیق تحریم‌ها به دنبال رفع سریع و کامل اثرات آن‌هاباشیم و این برای ایران یک انگیزه واقعی به منظور موافقت با مفاد مرتبط با در نظر گرفتن یک بازه زمانی طولانی‌تر در توافق‌‌نامه است.
در این میان باید به یک نکته توجه کرد که چرا ایران با "برنامه اقدام مشترک” موافقت کرد، ایران اصول خود را کنار گذاشت و بر نیازها خود به عنوان مواردی عملی تمرکز کرد و پس از آن توافق موقت هسته‌ای طی دو ماه به دست آمد. اگر ایرانی‌ها بر اصول خود به قیمت نیازمندی‌های عملی خود اصرار کند، ممکن است به توافقی نهایی دست نیابیم و یا به توافقی دست یابیم که آن چنان که ما می‌خواهیم مناسب نباشد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها