کد خبر: ۲۳۴۳۵۲
زمان انتشار: ۱۱:۵۶     ۱۵ تير ۱۳۹۳
کاپیتان تیم ملی فوتبال کشورمان گفت: «آن بازوبند آبی را بستم تا استقلالی بودنم را نشان بدهم.»
جواد نکونام در مصاحبه با مجله تماشاگران امروز درباره علاقه اش به استقلال نکاتی را مطرح کرد.

 

گزیده ای از این مطلب در پی می آید:

 

* من یک آدم خرافاتی ام. خرافات می شود اسم آن را گذاشت یا اعتقادی. مثالی می زنم. این را می توانید از هم دوره ای هایم در پاس بپرسید. من یک روز یک کفش می پوشم، اگر خوب تمرین نکنم و با آن خوب ضربه نزنم روز آخر آن است. یک کارتن کفش دارم. من یک کفش دارم که به خاطر آن پایم مصدوم شد ولی با آن گل هم زدم. گلی که به بوردو فرانسه زدم. نگهش داشتم ولی دیگر با آن بازی نکردم چون هم خوب بود برایم و هم بد. یادم هست در پاس با یک کفش بازی کردم و بعد از بازی دادم به حنیف عمران زاده. از او بپرسید. چون با آن کفش پنالتی خراب کردم. اگر اشتباه نکنم رنگش هم قرمز بود.

 

* واقعا نمی دانم چرا روی بازوبند اینقدر حساسیت ایجاد شد ولی کلیتش را می گویم. من همیشه یک بازوبند زرد می بندم یا آبی، حساسیت هم نبوده است.

 

* در کل اصلا نیازی نیست من با بازوبندم بگویم استقلالی هستم. من استقلال را دوست دارم و استقلالی ام. مثل خیلی از بزرگان فوتبال که پرسپولیسی هستند و احترام می گذارم به آنها. من هم استقلالی ام و همه باید احترام بگذارند. چه دلیلی دارد چون استقلال را دوست دارم کسی به من احترام نمی گذارد. من استقلالی ام و افتخار هم می کنم.

 

* شاید رفاقت و رابطه من با بازیکنان پرسپولیس بیشتر بوده. من با علی کریمی هم دوره بوده ام. برای مهدوی کیا در جشن قهرمانی استقلال من آن کار را کردم. وظیفه ام بوده و دوست داشتم. در بحث ملی برای من استقلال و پرسپولیس هیچ فرقی ندارند. بحث را یکسری آدم های بیکار راه می اندازند متاسفانه. از خلعتبری بپرسید وقتی نکونام می آید شمال با تو رفت و آمد خانوادگی دارد یا نه. همسر و مادر تو با مادر و همسر من تماس تلفنی دارند یا نه. آن بازوبند آبی هم گفته ام برای چه بود. من استقلالی بودنم را نشان داده ام. از اوساسونا آمدم ایران به خاطر استقلال. به خاطر اینکه از بچگی استقلال عشق من بود. برادرم اینجاست. بپرسید سر بازی های استقلال ما چقدر دعوا کردیم. چقدر گریه کردیم. خون ما آبی است. اینطوری هستیم. ایرادی ندارد.

 

* هنوز کسی به من پیشنهاد بازگشت به استقلال نداده که بخواهم درباره اش فکر کنم. مگر می شود آدم استقلال را دوست نداشته باشد. اینکه من را برگردانند، نیست. باید بخواهند. اینطوری نیست که بگویند حالا بیا.

 

* سپاهان با من هیچ صحبتی نکرده و کسی هم با من تماس نگرفته. یکی، دو نفر به من گفتند سپاهانی ها تو را می خواهند ولی کسی با خود من صحبتی نکرده. به دوستان نزدیک و حتی یکی، دو بازیکن سپاهان گفته بودند که به من گفتند. خودشان گفتند و خودشان منتفی کردند. بهتر است کمی احترام ها حفظ شود که من هم صحبتی نکنم. چون من نگفتم سپاهان من را می خواهد که حالا بگویم نمی خواهد.

 

* با شرایطی که الان دارم دوست ندارم در ایران بازی کنم. تمام تلاشم این است که از ایران بروم.

 

* باشگاه استقلال بازیکن بزرگ و باسابقه زیاد به خود دیده است. نمی دانم اگر لیاقتش را داشته باشم شاید من هم بخشی از باشگاه استقلال باشم. در بچگی لباس استقلال را می خریدم. الان بخواهم بازی کنم نباید افتخار کنم؟

 

* خدایی من هیچ مشکلی با قلعه نویی نداشتم. فوتبالم که در زمین است و فوتبالم باید نشان دهد که من خوب هستم یا بد. نه بیزینسی، نه مغازه ای، هیچ چیز هم با هم نداشتیم.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها