به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598، مباحث فرهنگی همواره یکی از تاثیرگزارترین حربه های غرب در مواجهه با ایران بوده است و علی رغم هوشیاری قاطبه ی ایرانیان، نتایج دهشتناک این شبیخون بر زندگی بخشی قابل توجهی از جامعه سایه ای سنگین افکنده و عده ای را کمابیش از اصول اخلاقی و اعتقادی دیرین خود دور انداخته است.
اگر تا بیست سال پیش بحث بر سر جواز یا عدم جواز بیرون بودن چند تار مو بود، اما اکنون روند فساد اخلاقی و عدم رعایت حدود قطعی شرع و قانون به حدی رسیده است که حتی سخن گفتن از آن آدمی را شرمگین می سازد.
پذیرش فرهنگ غرب توسط عده ای نا آگاه و یا بعضا مغرض، تا حدی در جامعه نمود پیدا کرده است که انکار آن، انکار روشنایی روز و تاریکی شب است! امروز مشاهده ی یک زن بی حجاب و یا زنی که پوشش نامتعارف (از لحاظ شرعی) دارد موضوع عجیب و یا جدیدی نیست.
برگزاری میهمانی ها و جشن های مختلط و تماشای فیلم ها و تصاویر مستهجن کسی را متعجب نمی کند. و از همه بالاتر اینکه امر به معروف و نهی از منکر، هم در مرتبه ی اجرا و هم در مرتبه ی پذیرش موضوعیت خود را در جامعه از دست داده است.
غرب از راه ورود به مسائل جنسی و الفاظ فریبنده ای همچون آزادی های فردی و اجتماعی به سبک غرب، توانست در خانه های بسیاری رسوخ کند و سمّ کشنده ی خود را در جان مردم تزریق نماید. سمّی که هویت اسلامی-ایرانی افراد را به تدریج به کام مرگ می کشاند.
در این میان شاید بتوان الگوسازی صحیح برای جوانان و نوجوانان را یکی از موثرترین راه های مقابله با شبیخون فرهنگی غرب عنوان نمود که البته کاری بس دشوار و دارای ظرایف خاص خود است. در میان جذابیت های فریبنده ی غربی که با محوریت لذت گرایی، روح و روان جوان ایرانی را به تسخیر خود در می آورند، معرفی الگوهای مثبت معنوی کار بسیار دشوار و زمان بَری است. زیرا نفس، طعم لذات مادی را در بدون هیچ تلاشی می چشد اما برای درک لذات امور معنوی –مخصوصا برای افرادی که ارتباط مستمر و پایایی با آن نداشته اند- سخت و نیازمند به صرف زمان است.
بدین ترتیب برگ برنده ی دشمن، استفاده از جذابیت هایی است که نفس لذت آن را می چشد. مضاف بر اینکه ناچار باید اعتراف کرد که غلبه ی رسانه ای نیز با همو است.
اما جوانان و نوجوانان ایرانی معمولا چه افراد و یا شخصیت هایی را الگوی واقعی زندگی خود قرار می دهند؟ تاکید بر قید واقعی به این دلیل است که بسیاری از افراد خود آگاه به الگوپذیری از افراد و شخصیت های خاص نیستند. شاید در پاسخ به این پرسش که الگوی شما چه کسی است، نام شخصیتی محجوب و معنوی ذکر گردد اما این رفتار و کردار فرد است که معرف الگوی واقعی اوست.
تاثیرپذیری بخشی از قشر جوان و نوجوان جامعه از شخصیت های مشهور امری بدیهی می نماید. کافی است مقایسه ای اجمالی بین نحوه ی پوشش، افکار و جزئی ترین رفتارهای شخصی شخصیت های مشهور جامعه (و حتی شخصیت های خارجی) با چیزی که در رفتار و کردار مردم می بینیم صورت دهیم تا صدق مدعای مذکور اثبات گردد.
دشمن با توجه به اتاق فکرهای متعدد در این زمینه، با آگاهی کامل از این موضوع مستقیم یا غیر مستقیم در حال جهت دهی شخصیتی بخشی از چهره هایی است که جوان ایرانی او را به عنوان الگوی خود انتخاب کرده است.
موضوعی که اخیرا و با شروع مسابقات جام جهانی به نحو عجیبی در فضای مجازی به چشم می خورد، برجسته کردن چهره های محبوبی است که تا حدود اندکی از معیارهای یک الگوی مورد تایید ایرانی-اسلامی فاصله دارند. لازم به ذکر است هدف از نگاشتن این یادداشت، معرفی اشخاص به عنوان الگوی خوب یا بد نیست و قطعا ملاک خوبی یا بدی افراد، نمی تواند فقط ظاهر و پوشش آنها باشد. بلکه هدف، پرده برداشتن از بخش کوچکی از سناریوی الگوسازی غرب برای نسل جوان است.
در روزهای گذشته و پس از اولین مسابقه ی ایران در جام جهانی، به سرعت عکس های بازیکنان تیم ملی در سایت ها و جوامع مجازی غیر ایرانی در مقیاس وسیع منتشر گشتند. حتی برخی از آنان در نظرسنجی های سایت های غربی، در کنار بازیکنان خارجی دیگر، کاندید خوش قیافه ترین و یا جذاب ترین بازیکن عنوان شده اند! فیسبوک، توییتر، پلاس و حتی همچنین بخش نظرسنجی سایت های خبری معتبر بستر انتشار وسیع تصاویر و نظرسنجی های مذکور است. اما در این میان توجه به چند نکته بسیار قابل تامل است!
پوشش و آرایش بازیکنانی که کانون توجه قرار داده شده اند، بسیار مشابه الگوهایی است که در برنامه ی فرهنگی غرب، به ذهن جوان ایرانی القا می شود. خالکوبی های وسیع، آرایش چهره، رنگ و آرایش مو، گردن آویز های طلا با طراحی های خاص و ... در کنار شهرت و ثروت این دسته از اشخاص، همان موؤلفه هایی را به نمایش می گذارد که الگوهای خارجی نیز از آنها برخوردارند.
گویی از نظر رسانه های غربی، پسر شایسته ی ایرانی پسری است که حالت موهایش به یُمن ژل مو، نود دقیقه ثابت باقی می ماند و خالکوبی دست و بازو و ساق پاهایش با هم قطاران خارجی وی برابری و رقابت می کند!
یک پسر شایسته ایرانی از منظر نگاه مادی گرایانه غرب، جوانی خوش قیافه، مشهور، ثروتمند و به دور از تقیدات زندگی سنتی است، حتی اگر با اصل و ریشه های اعتقادی و باورهای فرهنگی اش تضاد داشته باشد!
منظور از این سخن این نیست که بازیکنان، قهرمانان ورزشی، بازیگران، و خواننده های ایرانی تعمدا و با آگاهی در طراحی های دشمن ایفای نقش می کنند. بلکه موضوع این است که دشمن از کوچکترین غفلت ما سوء استفاده کرده و از فرصت های نابی که می توانیم در جهت ارائه الگوهای صحیح و سازگار با فرهنگ ایرانی-اسلامی به کار ببریم، استفاده ی شیطانی خود را می برد.
نکته: شاید این پرسش به ذهن خواننده ی مطلب خطور کند که مگر نمی شود یک الگوی صحیح رفتاری، پوششی اینچنینی داشته باشد؟ شاید همین افراد با تیپ های غربی، شخصیتی متناسب و سازگار با باورهای مذهبی و فرهنگی ایران داشته باشند.
در پاسخ باید گفت چیزی که به عنوان مثال یک نوجوان از یک بازیکن فوتبال می بیند، فقط وجهه ی فوتبالیِ او در قاب مستطیل سبز است. شهرت و محبوبیت بازیکن فوتبال در کنار جذابیت چهره و تیپ و پوشش وی، نوجوان را مسحور می نماید اما این وجهه ی فوتبالی، چیزی از رفتار شخصی وی به مخاطب ارائه نمی دهد! بدین ترتیب و در خلال زمان چیزی که در ذهن نوجوان حک می شود این است که: من هم باید مشهور، ثروتمند، خوش قیافه و خوش تیپ باشم تا محبوب گردم!
اینگونه است که عظمت رسالت نهادهای فرهنگی در به خدمت گرفتن فرصت های الگوسازی برای مخاطب داخلی و حتی خارجی بیش از پیش به چشم می آید.