به گزاش 598 به نقل از رجانیوز، سهشنبه شب گذشته به وقت تهران، دولت امريكا براي اولين بار يك كشور و دولت را به طراحي براي عمليات تروريستي در خاك ايالات متحده متهم كرد تا بر اساس مدلهاي تجربه شده و سناريوهاي تخريبي جنگ سرد، رسانههاي امريكايي بار ديگر در خط مقدم جنگ رواني حاضر شوند.
به گزارش رجانيوز، در حالي كه در طي هفتههاي اخير داد مردم امريكا از رسانههايشان درآمده و بر خلاف ادعاي "رسانههاي آزاد"، رسانهها در امريكا با بايكوت جنبش والاستريت نشان دادهاند كه كاملاً در خدمت سياست داخلي و خارجي امريكا قرار دارند و حاضر نيستند منافع گردانندگانشان را كه همان سرمايهدارهايي هستند كه در 1200 شهر امريكا عليه آنها شعار داده ميشود، با منافع مردم عوض كنند، ناگهان ادعاي تروريستي عليه ايران مطرح ميشود.
ادعاي طراحي سپاه پاسداران ايران براي ترور احمد الجبير سفير عربستان در امريكا در حالي است كه هر چقدر رسانههاي امريكايي اين موضوع را برجسته ميكنند، بر ترديدهاي نخبگان جامعه امريكا كه هنوز رودستي را كه از دولت بوش در ماجراي حمله به عراق با استناد به اظهارات كالين پاول وزير امور خارجه وقت دولت امريكا فراموش نكردهاند؛ اظهاراتي كه پاول بعدها و در حالي كه از قدرت كنار گذاشته شده بود، با روشن شدن كذب بودن آنها عذرخواهي كرد.
اما در شرايطي كه رسانههاي امريكايي مانند هميشه نداشتههاي دولت امريكا را جبران ميكنند، شناسايي اهداف و برآورد از آينده اين گستاخي دولت امريكا عليه كشورمان مهمتر از هر چيز ديگري است.
1- امريكاييها برآورد دقيقي از داخل ايران ندارند و بهدليل اشتباه اطلاعاتي، اشتباههاي محاسباتي پي در پياي از آنها ديده ميشود. اين را ميشود از آنچه كه در همين چند روز در رسانههايشان نوشتهاند، فهميد. برخي از تحليلگران امريكايي كه عمدتاً وابسته به منابع ديپلماتيك يا جاسوسي ايالات متحده هستند، ادعا كردهاند كه افشاي طرح ترور به اختلافهاي داخلي ميان رهبري و رئيسجمهور، رئيسجمهور و سپاه منجر شده است. فهم نادرست از داخل ايران همان نقطه ضعفي است كه امريكاييها هنوز علاج آن را پيدا نكردهاند و گويا نميخواهند از اين رويه غلط خود هم درس بگيرند.
2- اما در بعد خارجي، دولت امريكا همواره يك خط ثابت اتهامزدن به ايران در چارچوب "تروريسم" را در طول سالهاي پس از انقلاب دنبال كرده است. اين اتهام در چارچوب حمايت از حزبالله لبنان و گروههاي مقاومت فلسطيني مانند حماس و جهاد اسلامي بوده است، اما اين ادعا به اندازه كافي براي جامعه امريكا جذابيت ندارد و به اقدامات احتمالي مشروعيت كافي نميدهد، بلكه اين اتهام بيشتر مورد توجه جامعه صهيونيستي است.
3- صهيونيستها بهويژه بعد از جنگ 33 روزه لبنان تلاش زيادي براي ايجاد وحدت استراتژيك و محور منطقهاي با عربستان عليه دشمن مشترك منطقهاي يعني ايران كردهاند و در موضوع اخير نيز ادعاي ترور همزمان سفيران عربستان و رژيم صهيونيستي مطرح شده است.
4- صهيونيستها در شرايط فعلي بيش از هر زمان ديگري به ايجاد جنجال و هياهوي رسانهاي براي تحتالشعاع قرار دادن موضوع فلسطين دارند. برخي معتقدند كه اين طراحي صهيونيستي اساساً براي انتقامگيري از رهبر معظم انقلاب اسلامي بهدليل برهم زدن نقشه مطلوب غرب در زمينه فلسطين 12 درصدي كه غربيها مدتها روي آن كار كرده بودند.
5- در ادعاي اخير عليه ايران، اختلاف نظر ميان FBI (پليس فدرال) و CIA (سازمان اطلاعات و امنيت) كاملاً واضح است. FBI از گذشته موضع خصمانهتري عليه كشورمان داشته و رئيس سابق آن، مدتها در كمپين منافقين به همراه جان بولتون شركت ميكرد.
اين در حالي است كه سيا بهدليل حضور در منطقه و آشنايي بيشتر با ايران، واقعگرايي بيشتري در قبال كشورمان دارد، بهطوري كه تاكنون نيز موضع رسمي در اين زمينه نگرفته است و در عين حال، برخي مقامهاي سابق اين سيستم كه اكنون بهعنوان روزنامهنگار و تحليلگر فعاليت ميكنند اما در واقع مواضع غيررسمي سيا را منعكس ميكنند، ترديدهاي جدي در مورد اين سناريوي ضد ايراني مطرح كردهاند.
بهعنوان نمونه "رابرت باير" در مقالهاي كه هفتهنامه "تايم" منتشر كرد، مينويسد امريكا بايد به صهيونيستها نشان دهد كه در سياست خارجي خود مقابل ايران قدرتمند و با اراده است. عربستان هم مشكلات داخلي خود را دارد و بايد با مخالفان و تظاهركنندگان برخورد كند، همچنين خود رژيم سعودي در معرض اتهام تروريسم است. وي ادامه ميدهد كه عربستان به تنهايي قادر به برخورد با ايران نيست و هميشه خود را پشت ديگران مخفي ميكند مانند ماجراي حمله صدام به ايران. اين مقام سابق سيا ميافزايد سفير عربستان در امريكا فردي از خاندان سلطنتي نبوده كه كشتن او براي ايران فايدهاي داشته باشد.
يك جاسوس ديگر سيا نيز تأكيد ميكند كه اوباما و هيلاري كلينتون نياز دارند به صهيونيستها نشان دهند كه مقابل ايران جدي هستند و از طرف كمپينهاي انتخاباتي كه تأمين كننده اصلي منابع آنها صهيونيستها و لابيهايشان در امريكا هستند، تحت فشارند.
6- در سناريوي ادعايي عليه ايران، طرف امريكايي يك قاچاقچي سابق مواد مخدر و طرف ايراني بر اساس آنچه رويترز نيز گزارش داده يك مشروبخوار، دزد و چاقوكش است كه صورت او پر از جراحتهاي ناشي از درگيري با چاقو است. طرف امريكايي براي كاهش مجازاتش حاضر به هر گونه خوشخدمتي بوده و طرف ايراني نيز براي نياز مالي خود هر كاري ميكرده است.
7- روزنامه نيويورك تايمز در گزارشي نوشت كه سناريوي مطرح شده عليه ايران بخشي از يك فيلمنامه هاليوودي بوده است كه در دفاتر فيلمسازي امريكا بررسي و رد شده بود. بر اساس اين سناريو، يك ايراني صاحب آژانس اتومبيل به همراه يك كارتل مكزيكي بهدنبال انفجارهاي تروريستي است.
8- مهمترين سند امريكاييها در اين ماجرا، انتقال 100 هزار دلار از يك حساب به حساب ديگر است. ابتدا مدعي شدند كه اين پول از يك حساب درا يران منتقل شده است اما پس از مطرح شدن ابهامها مبني بر اينكه چگونه ممكن است عليرغم تحريمها چنين وجهي منتقل شود، گفتند كه اين وجه از داخل ايران منتقل نشده است. گاف ديگر اين سناريوي هاليوودي اين است كه براي چنين عملياتهايي هيچگاه از حسابهاي بانكي، تلفن و... براي ارتباطات و تبادلات استفاده نميشود.
9- گريس پورتر تحليلگر ديگر امريكايي نيز كه در حوزههاي امنيتي و جاسوسي متخصص است و دسترسيهاي خوبي دارد، در مقالهاي مينويسد كه تمام ادعاها را نماينده مبارزه با مواد مخدر امريكا مطرح كرده است. مأمور امريكايي تأكيد داشته كه بايد سفير سعودي را به همراه 100 نفر بكشيم و طرف ايراني سكوت ميكرده است. هيچ سندي نيست كه طرف ايراني جوابي داده باشد. طرف ايراني احتمالاً بهدنبال مواد مخدر بوده ولي طرف امريكايي ميخواسته او را به سمت نيازهاي خود بكشد.
10- علاوه بر جنبش وال استريت كه امريكاييها نياز به انحراف افكار عمومي و رسانهها از اين ماجرا داشتند، در بحث منطقه نيز بهدنبال بد نام كردن ايران براي جلوگيري از تسري الگوي جمهوري اسلامي هستند. پيش از اين، مقامهاي سعودي بهشدت از امريكاييها و تنبلي آنها گلايه داشتند.